صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: امیرالمؤمنین علی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

حالا من یک مصیبت برای شما می‌خوانم. امشب چون‌که شب قتل است و شبی است که مولای متقیان را در ظاهر از دست می‌دهیم؛ اما علی (علیه‌السلام) مُرده نیست، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) همیشه زنده ‌است. آخر، از کجا این حرف را می‌زنی؟ در عالم تشیّع، در عالم اسلام، دو کس است که قبرشان معلوم نیست: یکی حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) بود، یکی هم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)؛ آن هم از ترس نمازخوان‌ها و مقدّس‌ها و مکّه‌بروها و حجّ به‌جا آوردن‌ها و آن‌ها که همیشه دم از اسلام می‌زدند، می‌خواستند زهرا (علیهاالسلام) را درآورند. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) فرمود: مرا شب دفن کنید! حالا همان کار را که با حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) می‌خواهند بکنند، می‌خواهند با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم بکنند.

حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همین‌جور که زهرای ‌عزیز (علیهاالسلام) را شب دفن کرد، آدم آتش می‌گیرد که اغلب ما دنبال همان‌ها می‌رویم؛ چون دنبال آن‌ها رفتن، دنبال شیطان است. هنوز بیدار نشدیم، هنوز دل نکندیم. حالا چه ‌کسی می‌خواهد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را از قبر دربیاورد؟ همین نمازخوان‌ها و روزه‌بگیرها و حج‌ّبروها.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: حسن‌جان! حسین‌جان! عقب تابوت را بگیرید! جلوی تابوت را نگیرید! خودش برود. حالا دارد می‌رود، یک‌ وقت وسط راه، دید یک سواری، جلوی جنازه را گرفت، یک ‌دفعه امام‌ حسن (علیه‌السلام) تکانی خورد، در ظاهر، این را من می‌گویم: کیست که جلوی جنازه را گرفت؟ دید خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. فرمود: حسن‌جان! حسین‌جان! من هستم، غصّه نخورید! کجا امام مُرده است؟ اگر امام مُرده است، چرا سرش قرآن می‌خواند؟ دنبال چه‌کسی می‌روید؟ چه ‌کار داریم می‌کنیم؟ هر جا گفت «من» هستم، دنبالش می‌رویم.

حالا بالأخره رفتند، بالای یک تپّه‌ای می‌روند، آن‌جا را می‌کَنند، می‌بینند قبری است. می‌گوید: این‌جا را نوح پیامبر برای وصیّ پیامبر درست کرده‌ است. نوح دومین پیامبر است. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمده ‌است، آن‌موقع امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وصیّ بوده ‌است. بدبخت بیچاره! کجا می‌روی؟ ماوراء دارد در ولایت کار می‌کند، ماورای خلقت دارد کار می‌کند. کسی‌که ماورای خلقت را به‌ وجود آورده، می‌گوید: قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، وصیّ رسول‌ الله است. بدبخت بیچاره! حالا تو چه می‌گویی؟ ما جلوی چشم‌مان را می‌بینیم؛ اصلاً هیچ‌ چیزی را نمی‌بینیم. شیعه باید در ماورای خلقت کار کند، یقین کند.

حالا به‌ قول ما، قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، تا زمانی مخفی بود که گویا به نظرم تپّه‌ای بود که شکارها تا آن بالا می‌رفتند، دیگر این گرگ‌ها و حیوانات به شکارها کار نداشتند، احترام می‌کردند. حیوان تپّه‌ای که قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است را احترام می‌کند. چرا احترام ولایت را نمی‌کنید و می‌روید ویدیو و نمی‌دانم این آشغال‌ها را می‌زنید؟ به تمام آیات قرآن، بعضی از ما از حیوان بدتر هستیم. کجا می‌روید؟ این‌ کارها چیست که ما می‌کنیم؟ امام‌ زمانت را احترام کن! این‌کار را نکن!

من چندین ‌سال مشهد رفتم، هیچ‌ کاری نکردم. از امام ‌رضا (علیه‌السلام) خجالت می‌کشیدم، امام ‌رضا (علیه‌السلام) را می‌دیدم. از حلال خودم دست برمی‌داشتم، تو به حرام می‌افتی. تو چه شیعه‌ای هستی؟ تو شیره هم نیستی. گناه، مثل مگس می‌ماند، سر اندر پایت را گرفته ‌است. باید گناه نزدیک شما نیاید، کُر باشید!

حالا این‌ها چه می‌کنند؟ حالا برگشتند. حالا زینب همیشه یادش می‌افتد که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک ‌قدری ‌که به صبح داشت، مناجات می‌کرد، می‌رفت بالای مأذنه، خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اذان می‌گفت. خوشش می‌آمد، بگوید: «أشهد أن لا إله إلّا الله» اگر علی (علیه‌السلام)، «أشهد أن لا إله إلّا الله» می‌گفت، تمام خلقت می‌گفت. یا اگر «أشهد أنّ محمّداً رسول ‌الله» می‌گفت، تمام خلقت می‌گفت. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) اذان می‌گفت، به قربان بلال بروم! گفتند همان اذان را بگو! گفت: من اذان بی‌ولایت نمی‌گویم. این بلال وصل است.

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! تو را به‌ حقّ خود امیرالمؤمنین، امشب ما را به علی (علیه‌السلام) ببخش! از سر گناهان کوچک و بزرگ ما در گذر!

امیدوارم شما دیگر با امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه)، عهد و پیمان بکنید که دیگر تا می‌توانید گناه نکنید، تا می‌توانید فرمان ببرید، تا فرمانده بشوید. والله، اگر فرمان ببرید، خدا شما را فرمانده‌ات می‌کند. دوباره تکرار می‌کنم: امیدوارم که خدایا! ما را به علی (علیه‌السلام) ببخش! از محبّت علی (علیه‌السلام) نفوذ در قلب ما بکند، آنچه که هوا و هوس است، از دل ما بیرون برود.

خدایا! تو را به ‌حقّ فرق شکافته علی تو را قسم می‌دهم که حاجت مهمّ ما این ‌است که امام ‌زمان ما را برسان! دوم حاجت ما این‌ است که یاور ایشان باشیم، سوم حاجت ما این ‌است که امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) تا حالا راضی نبوده، امام‌ زمان! تو را به‌ حقّ علی، از ما راضی شو! این رضایت ادامه پیدا کند. هر محبّتی به‌ غیر شما و خدا هست، از دل ما بیرون برود. مملوی محبّت شما باشیم. [۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: شب قدر 5

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۳]

شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به این‌که شما در یک مسجدی بروی و یک‌جایی بنشینی و «ألغوث» بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایت‌گر ولایت تو نیست. این همان‌است که می‌گویم کار است. اگر روایتش را می‌خواهی، شخصی شب ‌احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام‌ صادق (علیه‌السلام) بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو می‌دهد، به عبادتت جزا می‌دهد، به ‌قرآن سرگرفتن‌ات جزا می‌دهد، شناخت ما می‌دهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی‌ را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است، وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است. این باید به تو فرمان بدهد، نه این‌که فرمان کسی دیگر را ببری. تو این‌جایی، داری فرمان کسی دیگر را می‌بری، کاری به او نداری.

پس شب احیاء باید نفْس‌مان را احیاء کنیم، این نفْس سرکش، فکر و خیالات باطل و ناجور را احیاء کنیم. امشب شب ‌قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا! دیگر نمی‌کنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ای‌خدا! تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچ‌عبادتت را قبول نمی‌کنم، چقدر مردم را اذیّت می‌کنند؟ چه‌کار می‌کنند؟ شب ‌احیاء و چه شعرهایی می‌خوانند؟! چه ‌کار دارند می‌کنند؟! تا نصف‌ شب «ألغوث» می‌کشند، «ألغوث، ألغوث، أدرکنی، أدرکنی» تو چه می‌گویی؟

پس احیاء بروید! من نمی‌گویم احیاء نروید! ببین، خود امام‌ صادق (علیه‌السلام) معلوم کرده‌ است. می‌گوید: دور هم می‌نشینید، حرف ما را بزنید؟ می‌گوید: آره! می‌گوید: من غبطه می‌خورم. احیاء باید جوری باشد که امام‌ صادق (علیه‌السلام) غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌گوید حرف‌های ما را می‌زنید؟ می‌گوید: یعنی دارید تمرین ولایت می‌کنید، دارید امر ما را اطاعت می‌کنید، حرف دیگر نمی‌زنید، حرف لغو نمی‌زنید، حرف ما را دارید می‌زنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمی‌توانم بروم، با ماشین مرا ببرید.

پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا می‌گوید اگر کینه مؤمنی داشته ‌باشی، هیچ عبادتت قبول نمی‌شود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا می‌گوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کرده‌ است؟ می‌گوید: اگر علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته ‌باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را می‌سوزانم. می‌گوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ‌ عبادتت را قبول نمی‌کنم. خدا عبادت نمی‌خواهد، خدا اطاعت می‌خواهد، این مؤمن دارد اطاعت می‌کند. می‌گوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسی‌که دارد غش‌ معامله می‌کند، دارد مؤمن را اذیّت می‌کند، کسی‌که دارد معامله ربوی می‌کند، این‌ها دارند خون مردم را می‌خورند؛ مگر مؤمن اذیّت‌کردن این‌ است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین می‌بری.

کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» می‌کشید؟! آیا قرآن از تو راضی است؟ آیا ‌کاری کردی که قرآن از تو راضی باشد؟ آیا امر قرآن را اطاعت کردی؟ امر قرآن چیست؟ خدا قرآن را از برای افشای ولایت و افشای شیعه نازل کرده ‌است. مگر به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جسارت نکرد، فوراً آیه نازل‌شد: اَبتر خودشان هستند، تو نیستی. «إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک و انحَر، إنّ شانئک هُوَ الأبتر»[۴] ای پیامبر! من به تو فاطمه (علیهاالسلام) دادم، کوثر به تو دادم، سَلسَبیل به تو دادم.

به علی قسم! از اوّل ماه ‌مبارک تا آخر ماه ‌مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرف‌ها را هم حالی‌مان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد می‌روی؟ بیا این حرف را بفهم! علی‌شناس شو! ما علی‌شناس که نیستیم، مقصد علی (علیه‌السلام) را می‌کشیم. اگر ابن‌ملجم علی (علیه‌السلام) را کشت، بعضی از ما مقصد علی (علیه‌السلام) را می‌کشند. تو مواظب مقصد علی (علیه‌السلام) باش! عزیزان من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه می‌روی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت را به‌جا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک می‌آید، می‌گوید: مؤمن! مبارک ‌باد! این ملائکه که به ‌وجود علی (علیه‌السلام) خلق شده، به نور علی (علیه‌السلام) خلق شده، تمام این‌ها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آن‌ها می‌آیند، این‌جا نوکرت می‌شوند؛ اما تو علی (علیه‌السلام) را بشناس! ولایت را بشناس!

آیا شب ‌احیاء، دل‌یکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دل‌یکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمی‌کنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بنده‌های خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟[۵]

خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! از این شب‌های قدر ما را محروم نکن!

خدایا! ما گرفتیم خوابیدیم، نمی‌دانیم بالای سر ما گذاشتی یا نه؟ خدایا! اگر نگذاشتی بگذار!

خدایا! روایت داریم اگر ماه‌ مبارک رمضان، خدا تو را نیامرزد، وای به حال‌مان! خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر!

خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانی‌که در ولایت ثابت‌قدم هستند، روایت داریم در قیامت زانویشان نمی‌چندد. خدایا! ما از آن‌ها باشیم.

خدایا! قدرت‌مان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبت‌تان را به ‌خیر کن!

خدایا! به ‌حقّ پیامبر، خُلْق عظیم به ما بده! خدایا! ما به‌ غیر از امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا! اگر ناراحت می‌شویم، از برای امر تو بشویم. خدایا! به‌ حقّ خُلُق‌ العظیم به ما خُلق عظیم بده! خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! به ‌قول پدرم، می‌گفت این دُرقه ما را از هم نپاش! یک ‌روز گفت: دُرقه، گفت همین جمعیّت که هستیم، از هم نپاشد. خدایا! دُرقه ما را از هم نپاش!

خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آن‌ها هم که پدر و مادر دارند، به آن‌ها ببخش! آن‌ها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ببخش![۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: سیزده فروردین

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۷]

(قبلاً گفتیم که) امام‌ صادق (علیه‌السلام) عید نوروز را تأیید کرد و فرمود: این صفات‌ الله جمشید است؛ اما سیزده تکذیب می‌شود. امام فرمود: مبنای سیزده این‌ است که این‌ها درخت‌پرست بودند، درخت‌های سپیدار را می‌پرستیدند. این درخت‌ها خشک شد، گفتند: می‌دانید چرا؟ این نبیّ از بس‌که به ما گفت از این درخت دست بکشید! درخت قهر کرده‌ است. رفتند پیامبر خدا را گرفتند و پای این درخت، سرش را بریدند و بعد به تفریح رفتند. سرِ پیامبر خدا را بریدند که درخت با آن‌ها صلح کند. حالا شما ببین، روز سیزده باید چه‌کار کرد؟ من روز سیزده سرِ کار می‌رفتم. حاج‌ شیخ‌ عباس دستور می‌داد که سرِ کار بروید! تمام این بازار می‌بستند، من همین‌طور خسته می‌شدم. یک‌ نفر نبود که از توی بازار ردّ شود. همه از شهر بیرون می‌رفتند؛ پس سیزده خیلی تکذیب شده؛ اما عید تکذیب نشده‌است.

حالا عید چطور است؟ ما باید همین‌طور که عید می‌گیریم، دنبال یک عید دیگر هم باشیم. متوجّهید؟! این عید را که می‌گیرید، یک عید دیگر هم از خدا بخواهید و بگویید: خدایا! الآن که نوروز است، ما به آن عید هم برسیم.

عید ما روزی بُوَد، از مشرکین اسمی نباشدعید ما روزی بُوَد از منافقین اسمی نباشد

عید ما روزی بُوَد، آن مهدی موعود (عجل‌الله‌فرجه) بیاید، آن‌روز، عید ماست. اما نوروز را هم باید عید بگیریم؛ چون‌که ببین، چقدر شست و شو می‌شود. اصلاً یک نظافتی در این خانه‌ها ایجاد می‌شود. آخر، بعضی‌ها کج‌سلیقه هستند. هر چیزی که ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) گفتند، ما باید آن‌ را بگوییم، امام‌ صادق (علیه‌السلام) آن‌را تأیید کرده‌ است. تو چه‌ کاره هستی که آن‌را تأیید نمی‌کنی؟! تازه حرف هم می‌زنی. تو از امام‌ صادق (علیه‌السلام)، عقلت بیشتر است؟! [۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 7

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۹]

باید دست از این کارهایتان بردارید تا بیتوته به قلب شما نور بدهد. چرا با خدا حرف‌زدن این‌قدر خوب است؟ یقین دارید که خدا و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) هست؛ اما مردم یقین ندارند که با آن‌ها حرف نمی‌زنند. وقتی خدا و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را دیدی و فهمیدی که از اعمال تو مطّلع هستند، جلویشان گناه نمی‌کنی. ما به امام‌ زمان‌مان یقین نداریم و پشت کرده‌ایم. همه از خدا و ولایت کنار رفتند.

بیایید همیشه با خدا حرف بزنید، خدا خیلی خوشش می‌آید. والله، خدا غریب است! هر طوری هم که با خدا حرف بزنید، قبول می‌کند. مگر آن چوپان نبود که با خدا عشق می‌کرد؟ می‌گفت: ای‌خدا! سوار الاغت شو! بیا این‌جا به ما یک ‌سری بزن! اگر کفشت هم پاره است، من می‌دوزم، سرت را هم شانه می‌کنم، این‌جا نهری است که اگر می‌خواهی می‌توانی خودت را بشویی. حالا موسی ردّ می‌شد. گفت: با چه‌ کسی هستی؟ گفت: با خدا. موسی گفت: تو کافر شدی، خدا که خر ندارد، خدا که کفش ندارد، خدا که چِرک نیست. گفت:

ای موسی! دهانم دوختیاز پشیمانی تو جانم سوختی

خدا خطاب کرد: یا موسی! این چوپان داشت با من عشق می‌کرد، چرا او را از من جدا کردی؟ برو رضایتش را حاصل کن؛ و گرنه از درجه پیامبری تو را می‌اندازم. شما هم با خدا عشق بکنید! خدا لب‌های به این قشنگی را به شما داده که با او حرف بزنید. [۱۰]

من می‌خواهم یک اشاره‌ای به روضه کنم. حضرت زینب (علیهاالسلام) آمد با امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) نجوا کرد. امام‌ حسین (علیه‌السلام) فدایش بشوم، آمد با اهل خیمه نجوا کرد. آمد اهل حرم را صدا زد. صدا زد: خواهر! خداحافظ؛ یعنی نجوا کرد. با تمام اهل حرم نجوا کرد؛ تا حتّی روایت داریم با فضّه هم نجوا کرد. در روز عاشورا حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) هم با امام‌ حسین (علیه‌السلام) نجوا کرد. چه نجوایی کرد؟ آمده می‌گوید: آیا تو حسین منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ در تمام بدن امام‌ حسین (علیه‌السلام) جایی نبود که زینب (علیهاالسلام) ببوسد. لبانش را روی گلوی بریده گذاشت، نجوا کرد. آخر هم دستانش را زیر این بدن انداخت. گفت: خدا! این قربانی را از آل‌ رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قبول ‌کن!

حالا زینب (علیهاالسلام) با چه ‌کسی نجوا می‌کند؟ سرها را که جدا کردند، به نیزه زدند، همه اُسرا را سوار شتر کردند. زینب (علیهاالسلام) با این سرها نجوا می‌کند. حالا که دارند می‌روند، همه‌اش با سر امام‌ حسین (علیه‌السلام)، با سر علی‌اکبر (علیه‌السلام)، با سر بچّه‌های خودش نجوا می‌کند. روایت داریم: وقتی بچّه‌های خودش کشته‌ شدند، زینب (علیهاالسلام) از خیمه بیرون نیامد. گفتند: عزیز من! بچّه‌هایت این‌جوری شدند. گفت: می‌ترسم برادرم مرا ببیند، خجالت بکشد. حالا این‌ها را که حرکت دادند. زینب (علیهاالسلام) مرتّب دارد سرها را نگاه می‌کند و نجوا می‌کند.

حالا آمدند به یک راهبی رسیدند، این‌جا بارانداز کردند. راهب دید سرهای مُنیر است، مُنوّر است. آمد یک پول زیادی به این‌ها داد و گفت: امشب این سر پیش من باشد؛ آن‌وقت راهب تا صبح با سر امام‌ حسین (علیه‌السلام) نجوا کرد. آخرش گفت:

ای سرِ پاک، تو مگر یحیایی؟!به گمانم أبی‌عبداللهی؟!

آخر صبح شد، سر را تحویل داد و به این‌ها گفت: سر را به نی نزنید! [۱۱]

به امام ‌رضا (علیه‌السلام) گفتم: من هر چه خواستم، از عقل خودم است، اما اگر برایم صلاح نیست، نده.

گفتم: من گدا هستم. کمکم کن! تو سلطان سلاطینی.

از امام‌ رضا (علیه‌السلام) بخواهید، آقا! ما حضور شما و حضور خدا باشیم، نه حضور خلق و فکر خودمان؛ در حضور امر باشیم.

به امام‌ رضا (علیه‌السلام) گفتم: آنچه داری، خدا به تو داده، خب، به شما هم خدا می‌دهد؛ اما تو گناه می‌کنی، تسلیم نیستی، تو حرف‌های دیگر می‌افتی.

گفتم: امام رضا! هر چه داری، خدا به تو داده، از آن‌ها که خدا داده، به ما هم بده. تازه، خود امام را هم خدا به او داده‌ است. خدا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، که از او بالاتر نیست، می‌گوید: یا محمّد! من به تو داده‌ام.

به همسرم گفتم: اگر با خدا باشی، بچّه‌های مردم، بچّه‌هایت می‌شوند؛ ولی اگر با خدا نباشی، بچّه‌های خودت هم هروئینی و تریاکی می‌شوند.

به امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) گفتم: خدا تو را حجّت خودش قرار داده، من دوستت دارم. می‌خواهم کف پایت باشم؛ اما اصل خداست.

از امام ‌رضا (علیه‌السلام) خواستم: رفقا لذّت از ولایت ببرند، همیشه لب‌شان پُر خنده باشد.

یا امام‌ رضا! شما گفتی این‌ جوانان را راهنمایی کن! به این‌ها هم یک لیاقتی بده تا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) حرف‌هایش را در چاه نزند، به این‌ها بزند. [۱۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: ماه رمضان 7

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۳]

الآن ماه‌ مبارک رمضان دارد طی می‌شود، چه‌کار کردید؟ آیا یک افطاری به یک‌ نفر دادید؟ یک قوم و خویشی دارید، آیا یک مرغی، گوشتی درِ خانه‌شان بردید؟ آیا یک‌ شب درِ خانه فقرا رفتید؟ آیا دل‌ یکی را خوش کردید یا این‌که فقط به‌مسجد رفتید و قرآن سر گرفتید؟ به‌دینم قسم، آن قرآن به ما، به بعضی‌ها لعنت می‌کند. قرآن‌ مجید روح دارد، جان دارد. والله، الآن یک عدّه‌ای از وعّاظِ ما دارند اهل‌ تسنّن را تشویق می‌کنند. تمام شما هم این‌جوری کردید. می‌گوید: این‌جا این نماز را بکن! این‌جا هم ذکر بگو! این‌جا چهار تا صلوات بفرست! این عبادت را به‌ جا بیاور! آن‌وقت می‌روی بهشت. تمام این‌ها درست‌است؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» شرطش این‌ است که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۱۴] قبول داشته‌ باشی. حالا اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول داری، باید امرش را اطاعت کنی. مگر نیست که امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) از دفن ظاهری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که برمی‌گردند، صدای گریه از خرابه‌ها می‌آمد؟! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن‌ها سر می‌زد. حضرت سه‌ روز، سه‌ روز نانش را نمی‌خورْد و به فقرا می‌داد. به تو می‌گوید تو آن نیستی، هم بخور و هم بخوران!

به ارواح پدر و مادرم، دارم در مجلس می‌بینم که ماه‌ مبارک رمضان از دستش رفته، تکان نخورده؛ فقط ذکر گفته و مسجد رفته‌ است. به‌دینم، دارم می‌بینم. عزیز من! تکان بخور! ببین من دارم به شما چه می‌گویم؟ این مالی که دست توست، بیت‌المال است. باید آن در امر تو باشد؛ نه این‌که تو در امرش باشی؛ [یعنی باید پولت را به امر خرج کنی]. هر کجا بخواهی خرج کنی، خدا پدرت را درمی‌آورد. خدایا! تو شاهد باش! من نزدیک به هشتاد سالم است، حجّت را بر مردم تمام می‌کنم. بیت‌المال که این‌ها درآوردند نیست. مالی که در اختیار توست، بیت‌المال است. مگر تو حقّ داری بروی یک چیزهای بی‌خودی بخری؟! پدرت را درمی‌آورد. در قرآن می‌فرماید: «فمن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره»[۱۵] خدا از تو بازخواست می‌کند که مالت را کجا خرج کردی؟ چرا خرج کردی؟ عزیزان من! «إنّما الدّنیا فناء و الآخرةُ بقاء» بیایید یک تکانی بخوریم! مگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نیست که آمده می‌بیند یک گردن‌بندی در خزانه نیست. به آن خزانه‌دار می‌گوید چطور شده‌ است؟ می‌گوید: دخترت زینب (علیهاالسلام) می‌خواست به یک مجلس مهمّی برود، آمد آن‌را عاریه ذمّه گرفت؛ یعنی این گردن‌بند را به پول درآورد [قیمت‌گذاری کرد]، پولش را این‌جا گذاشت و آن‌ را با خودش برد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قسم می‌خورَد و می‌گوید: اگر دخترم عاریه ذمّه نبرده‌ بود، به او حدّ می‌زدم. چه‌خبر است؟! حدّ می‌خورد که چرا آن‌ را بردی؟ [۱۶]

خدایا! اگر ما را نیامرزیدی، این ماه‌ مبارک رمضان بیامرز! روایت داریم، حضرت می‌فرماید: شقی‌ترین مردم کسی است که ماه‌ مبارک رمضان از او بگذرد؛ ولی آمرزیده نشود، بعد از حضرت سؤال می‌کنند: آقا! اگر آمرزیده نشدیم، چه‌ کار کنیم؟ می‌فرماید: در سرزمین منا بروید! چرا می‌گوید در منا بروید؟ چون وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) در آن‌جا ظهور دارد؛ یعنی هر جوری شده می‌آید تا هوای حاجیان را داشته‌ باشد، آن‌جاست؛ آن‌وقت دعا به‌ واسطه امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) مستجاب می‌شود. خدایا! ما جوری باشیم که همین‌جا دعایمان مستجاب شود و ما را بیامرزی. [۱۷]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


اخلاق در خانواده 11

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۸]

جوانی پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد، قدری سر و وضعش ژولیده بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: زن داری؟ گفت: آری! گفت: دلت می‌خواهد که مثل تو ژولیده باشد؟ گفت: نه! گفت: او هم می‌خواهد که این‌جوری نکنی. تمام حرف‌ها را به ما دستور داده، باید پیراهنت را عوض کنی، خلاصه تمیز باشی. کاری نکنی که مردم از تو انتظار نداشته باشند، اگر دهانت بو می‌دهد، آن را بشوی عزیز من! دندان‌هایت اگر مصنوعی است، آن‌ها را بشوی، دهانت بو ندهد، گوش‌ات بو ندهد، پایت بو ندهد. اصلاً اسلام نظافت است. [۱۹]

جوان عزیز هم به قرآن نزدیک است، هم به توحید نزدیک است، هم به امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) نزدیک است، هم به وسوسه شیطان نزدیک است. توجّه کن! با تفکّر باش! زود رفیق نباش! زود گذر باش! با هر کسی راه نرو! با هر کسی خیلی دوست نشو! اخلاقش خوب باشد، توهم باید بکر باشی. [۲۰] مگر پسر نوح عرق خورد؟! شراب خورد؟! چه کرد؟! با رفیق بد قدم زد. [۲۱]

دوست‌تان را امتحان کنید! بی‌خود خودتان را در اختیارش نگذارید، ببین چه فکری برای شما دارد؟! چه خیالی برای شما دارد؟![۲۲] الآن خطری که برای جوانان پیدا شده، این است که چشمش را نمی‌پوشاند، چشمت را بپوشان! [۲۳] اگر خواهر یا دخترت بَزَک [آرایش] کرده، حقّ نداری به او نگاه کنی؛ چون‌که آن‌موقع به خواهرت یا بچّه‌ات نگاه می کردی، حالا به بَزَکش نگاه می‌کنی، به تو حرام است، نباید نگاه کنی. [۲۴]

کسی‌که شهوت دارد، باید جلوی چشمش را بگیرد؛ اگرنه مبتلا می‌شود، هر کسی می‌خواهد باشد، در هر لباسی می‌خواهد باشد؛ چون‌که آن جلوه شیطان است، آن هدف شیطان است، آن خواست شیطان را عملی می‌کند. [۲۵] به امام صادق (علیه‌السلام) گفتند: چرا یوسف مبتلا نشد؟ گفت: نگاه نکرد؛ یعنی خلوت دل نداشت. حرف زده؛ تا حتّی وقتی زلیخا روی بُتش چیزی انداخت، به او گفت چرا همچین کردی؟ گفت: می‌خواهم بُت‌ام نبیند. گفت: من چه چیزی روی بُت‌ام بیندازم؟! من که روی خدا نمی‌توانم چیزی بیندازم! [۲۲]

یک نگاهت به زن نامحرم افتاد، نگاه به آسمان کنی، تمام ملائکه طلب مغفرت برایت می‌کنند، نگاه به زمین بکنی، تمام ملائکه برایت طلب مغفرت می‌کنند، طلب مغفرت ملائکه آمرزیده‌ای. [۲۶] زنی آمد یک مسئله از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بپرسد، پسر عباس خودش را شبیه کرده بود، به او نگاه کرد. جایی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) غضب کرده، این‌جاست! پیامبری که خُلقش عظیم است، به او گفت: ای پسر عباس! چرا نگاه کردی؟! فردای قیامت خدا چشمت را پُر از آتش می‌کند! کجا نگاه می‌کنید شما مسلمان‌های مصنوعی، ولایتی‌های مصنوعی؟! [۲۷]

در زمانِ شعیب پیامبر، موسی یک‌ قبطی [طرف‌دار فرعون] را کُشت. فرعون دستور داد که موسی را بگیرید! موسی فرار کرد، به جایی رفت که دید چاهی است که مردم از آن آب می‌کِشند و دو دختر هم آن‌جا هستند که گوسفند دارند و می‌خواهند به گوسفندان‌شان آب بدهند. موسی به آن‌ها گفت: شما چرا ایستاده‌اید و به گوسفندان‌تان آب نمی‌دهید؟! گفتند: ما صبر می‌کنیم وقتی همه رفتند، به آن‌ها آب می‌دهیم.

موسی آمد و از چاه آب کشید و به گوسفندان داد. وقتی دختران شعیب پیش پدرشان رفتند، شعیب پیامبر گفت: باباجان! چرا امروز زود آمدید؟! گفتند: جوانی آن‌جا بود، آب برای گوسفندانِ ما از چاه کشید و ما زودتر آمدیم. شعیب گفت: بروید به او بگویید پیش من بیاید. وقتی دختران شعیب، موسی را پیدا کردند و جریان را به او گفتند که همراه ما به خانه‌مان بیا! موسی گفت: من جلو می‌روم، هر موقع باید مسیرم را عوض کنم و داخل کوچه دیگری شوم، شما یک ‌سنگ برایم بیندازید. موسی دنبال دختران سیاه‌ سوخته شعیب نرفت؛ این‌ است که خدا به او «ید بیضاء» می‌دهد. به تو چه می‌دهد؟

حالا وقتی موسی به آن‌جا رفت، شعیب گفت: یک‌ سال پیش ما بمان و برایمان چوپانی کن! این گوسفندان هر کدام‌شان اَبلق [سیاه و سفید] زاییدند، مال تو باشد، دخترم را هم به تو می‌دهم. من پدرم گوسفند داشته، گوسفند یا سام یا کبود یا سیاه است، گوسفند اَبلق خیلی کم است! موسی هنگام جفت‌گیری گوسفندان، چهار تا چوب را اَبلق کرد، تمام گوسفندان اَبلق زاییدند! به خارجی‌ها نگاه نکنید که اَبلق می‌زایید! جلوی چشم‌تان را بگیرید! [۲۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


نگاه 25

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۲۹]

حالا من می‌خواهم بگویم که ما یک‌ نظر داریم و یک‌ مقصد. مثلاً ببین، نستجیر بالله، اگر به ‌زن مردم یک‌ نظری کردی، شهوتت به حرکت می‌آید. تا نظر نکردی، شهوتت به حرکت نمی‌آید. یک‌ وقت با نظر، شهوت جنسی به حرکت می‌آید، یک‌وقت نه، شهوت پولی به حرکت می‌آید. وقتی به این دنیا نظر کردی، چه می‌شوی؟ اهل‌ دنیا می‌شوی. عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، بیا فکر داشته‌ باش! بیا تفکّر داشته‌ باش! بیا اندیشه داشته‌ باش! از این‌جا می‌گوید که اگر نستجیر بالله، به یک ‌کسی نظر کنی، گناه علی‌کشی به تو می‌دهد؛ این نظر، نظرِ شیطان است؛ اما می‌گوید به صورت یک‌ مؤمن نظر کنی، به کعبه نظر کنی، به قرآن نظر کنی، خدا چه چیزی به تو می‌دهد؟ ثواب دوازده ‌امام، چهارده ‌معصوم (علیهم‌السلام) را به تو می‌دهد. این نظر، نظرِ الله است. [۳۰]

چرا حضرت می‌فرماید به مکّه نگاه کن؟ مبنایش این‌ است که به زایشگاه علی (علیه‌السلام) نگاه کن! همین‌طور می‌گوید به صورت پدر و مادرت نگاه کن که ثواب دارد، همین‌طور به قرآن نگاه کن، ثواب دارد. این‌قدر خدا پدر و مادر را بالا برده که آن‌ها را مطابق مکّه و قرآن آورده ‌است، این‌قدر خدا پدر و مادر را می‌خواهد! [۳۱] عزیز من! تو آبروی پدر و مادرت هستی، چرا می‌گوید به آن‌ها نگاه کن؟ یعنی این آبروی تو را می‌خواهد بخرد، مواظب توست، دوست توست. حالا پدر را روبروی مکّه آورد، روبروی قرآن قرار داد. چرا؟ قرآن می‌خواهد تو را هدایت کند، این پدر و مادر هم می‌خواهد تو را هدایت کند. [۳۲]

اگر بخواهی که مکّه‌ات درست باشد، باید به جای بد نگاه نکرده ‌باشی، شهوت‌رانی نکرده ‌باشی. [۳۳]

وقتی امام ‌سجاد (علیه‌السلام) به ظاهر از دنیا رفت، شتر حضرت، سر قبرش رفت و گریه می‌کرد؛ امام ‌باقر (علیه‌السلام) فرمود: او را بیاورید! بعد از آن دوباره فرار کرد و رفت. حضرت گفت: رهایش کنید! آن‌قدر سرش را روی قبر امام زد تا جان داد. آیا تو عاشورا گریه می‌کنی یا می‌روی پای تلویزیون؟! تو با عاشورا ارتباط نداری، حیا نداری و حیات نداری. تو داری پشت به ائمه (علیهم‌السلام) می‌کنی و امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نمی‌کنی. آیا تو انسانی یا حیوان؟! والله، آن انسان است و ما حیوان! این مردم حیا نمی‌کنند، حیا باعث نجات شما می‌شود. والله، اگر حیا نداشته‌ باشیم، حیات نداریم. بی‌حیایی این‌ است که امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نکنید و پشت به این‌ها کنید، از هر بی‌حیایی، بی‌حیاتری! [۳۴]

ببین خدا ولایت را برای حیوانات هم کم نگذاشته‌ است. کجاییم ما؟! آن حیوان مثل سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم امر را اطاعت می‌کند؛ اما شهوت به تو غلبه کرده، تو اطاعت نمی‌کنی. توی دانشگاه چهار تا بچّه صورت صاف می‌بینی، نمی‌دانم خانم این‌جوری می‌بینی، گول می‌خوری و از ولایت جدا می‌شوی. از ولایت جدا نشو! برو تفکّر داشته‌ باش! از امام صادق (علیه‌السلام) می‌پرسند: جدا می‌شوند؟ می‌فرماید: آری! وقتی جدا می‌شوند اگر در آن حال بمیرند به دین محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نَمُرده‌اند. عزیز من! در کامپیوتر جهانی نگاه می‌کنی، از ولایت جدا نشو! اگر نگاه بد کردی، از ولایت جدا شدی؛ خدا نکند ما در آن حال بمیریم. [۳۵]

به دینم قسم، من می‌گویم: خدا! اگر الاغ را در محشر بیاوری، من در مقابل آن رفوزه هستم؛ این الاغ اطاعت کرده ‌است. شما یک ‌‌الاغ می‌بینید که ساز تلویزیون بزند؟! یک ‌الاغ می‌بینید که ساز ویدیو بزند؟! یک‌ الاغ می‌بینید که از این نمی‌دانم تخته‌نرد‌ها که حالا در آمده، اسمش چیست؟ یادم رفت، شطرنج بزند؟! یک ‌الاغ دیدی که شطرنج‌بازی کند؟! به الاغ گفته راه برو! رفته. زبان‌بسته، به او هم بگویی بایست! می‌ایستد، به او هم می‌گویی برو! می‌رود، بار هم می‌کشد. بابا! بیایید فکر کنیم، تفکّر داشته ‌باشیم، اگر بخواهیم انسان شویم، باید تفکّر داشته‌ باشیم، آدم با تفکّر، انسان می‌شود. [۳۶]

حضرت‌عباسی! بیایید فکر کنیم، حیف نیست که دست از علی (علیه‌السلام) برداریم؟ حیف نیست که دست از امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) برداریم و دنبال این کثافت‌کاریها و آشغال‌ها برویم؟ حیف از چشم تو نیست که نگاه می‌کنی؟! [۳۷] اگر نگاهِ غیر امر به کامپیوتر کنی تا کیف کنی و شهوتت به حرکت درآید، والله، با همان هم محشور می‌شوی و با همان هم می‌میری. [۲۳] جاذبه شهوت و لذّت و تماشا را هم در دل تو می‌آورد. [۳۸] شهوتت را برانگیخته می‌کنی؛ آن‌وقت گناه می‌کنی. [۳۹] تو که نگاه به دختر و بچّه مردم می‌کنی؛ خاک بر سرت کنند! تو مَست هستی. [۴۰]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. ارتباط خلقت با امام حسین ۸۵ (دقیقه ۳۰)
  2. ارتباط خلقت با امام حسین 85
  3. روح خلقت ولایت است ۷۸ (دقیقه 43 و 56 و 60) و مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) ۸۱ (آخر نوار)
  4. (سوره الكوثر، آیه ۱)
  5. روح خلقت ولایت است 78
  6. مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) 81
  7. تفکر یا عمود نور 78 (دقیقه 53)
  8. تفکر یا عمود نور 78
  9. نجوا با ولایت ۷۷ (دقیقه ۴۳)
  10. کتاب افشای احکام
  11. شناخت نجوا 77
  12. کتاب نجوا با ولایت
  13. ولایت قدر است 82 (دقیقه 2 و 27) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه53)
  14. (سوره المائدة، آیه ۳)
  15. (سوره الزلزلة، آیه ۷)
  16. ولایت قدر است 82
  17. فتنه آخرالزمان 81
  18. آخرالزّمان ۸۰ (دقیقه ۵۷) و آفات ولایت (دقیقه ۵۷) و جامعه، غدیر ۹۱ (دقیقه ۱۷)
  19. آخرالزّمان 80
  20. محور خلقت ولایت است 79
  21. ارتباط 87
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ آفات ولایت 81
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ اربعین 87
  24. تسبیحات حضرت زهرا 75
  25. نیمه شعبان 84
  26. شناخت ولایت 85
  27. جامعه – غدیر 91
  28. فُزت بربّ الکعبه 85
  29. تجسس ۷۸ (دقیقه ۵۵) و کامپیوتر جهانی، جلسه اوّل (دقیقه ۲۰)
  30. فرمان ‌‌ولایت، فرمان ‌دل 77
  31. عناد 76
  32. تجسّس 78
  33. افشای ولایت
  34. افشای احکام
  35. کامپیوتر جهانی 80، قسمت اول
  36. قوم لوط و حرام‌زادگی 76
  37. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  38. صفات الله، مشهد 82
  39. ترجمه احکام
  40. عید فطر 92
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه