منتخب: ابوطالب

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

حضرت‌ابوطالب یک مرد عادی نبود، روایت است: ایمان ابوطالب از ایمان تمام مردم بیشتر است. همان‌طور که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مظلوم است، حضرت‌ابوطالب هم مظلوم است. چرا ابوطالب راجع‌به نام‌گذاری فرزندان دیگرش، عقیل و جعفر چنین نکرد؟ ابوطالب خبر داشت. وقتی دیوار کعبه برای بار دوم شکافته‌شد، فاطمه بنت‌اسد با فرزندی روی دستش، از خانه‌خدا بیرون آمد؛ فرزندش را به ابوطالب داد و گفت: نامی برای این فرزند بگذار! ابوطالب گفت: اسمش را باید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بگذارد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم فرمود: من در نام‌گذاری او بر خداوند پیشی نمی‌گیرم؛ اسم این فرزند را باید خدا بگذارد؛ چون مافوقِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خداست. همه متحیّر بودند که ناگهان دیدند لوحی میان زمین و آسمان ظاهر شد، در آن لوح نوشته: خدا گفته که من «علی أعلی» هستم، اسم این فرزند را «علی» بگذار! کیست که اسمش را این‌طوری بگذارند؟! وای به حال شما مردم آخرالزّمان که اسم‌های تجدّدی روی بچّه‌هایتان می‌گذارید! خدا اسم خودش را روی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گذاشت. این مختص امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در اسم، با خدا مشترک است. «اسمُ‌الله» علی (علیه‌السلام) است. این لوح، نقش علی (علیه‌السلام) را دارد. از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ یعنی خدا می‌گوید من علی (علیه‌السلام) دارم؛ چون هر کسی علیِ مرا نخواهد، عبادت جنّ و انس کند، او را با صورت در جهنّم می‌اندازم. [۲]

من به قربان علی (علیه‌السلام) بشوم! به قربان پدرش بشوم، شتران ابوطالب را غارت کردند، عدّه‌ای هستند غارت‌گرند. ابرهه غارت‌گر است، ادّعای خلافت می‌کند. وقتی با سپاهش رفتند که خانه‌خدا را خراب کنند، شترهای ابوطالب را غارت کردند. ابوطالب آمد و گفت که من با ابرهه کار دارم. گفتند: ابرهه! کلیددار خانه با تو کار دارد. گفت: اجازه دهید که بیاید. وقتی ابوطالب پیش ابرهه آمد، به او گفت که بگو شترهای مرا به‌من برگردانند. ابرهه گفت: عجب مرد سبُک و پستی هستی! من خیال کردم که آمده‌ای امانِ خانه را از من بخواهی، شترهایت را می‌خواهی؟! ابوطالب گفت: غارت‌گر! خانه صاحب دارد، من صاحب شترهایم هستم، آن‌ها را به‌من برگردان! ابرهه گفت: بروید شترهایش را به او بدهید! ابوطالب شترهایش را گرفت و برگشت. ای مردم دنیا! دارم به تمام دنیا می‌گویم که ولایت صاحب دارد، صاحب ولایت خداست. چرا تصرّف می‌کنید؟!

وقتی فیل‌ها حمله کردند، یک‌دفعه خدا به این پرستوهای ریز یعنی اَبابیل امر کرد و گفت: بروید این‌ها را از پا درآورید! فوراً اَبابیل به بیابان جهنّم رفتند، (خدا قسمت‌تان نکند که ببینید، همان‌طور که بهشت هفتاد سال بویش می‌رود، جهنم هم هفتاد سال هُرم [یعنی حرارت] دارد.) اَبابیل رفتند و از آن ریگ‌ها آوردند و به‌سر سپاه‌ابرهه می‌انداختند. تا ریگ‌ها را می‌انداختند، از این طرف‌شان درمی‌آمد، به زمین می‌افتادند و می‌مُردند. [۳]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه