منتخب: شب قدر
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
بعضی از رفقای عزیز به بنده امر کردند که از برای شباحیا یک صحبتی بکنیم. البته آنها خودشان میدانند، حالا دلشان خواست که ما یک حرفی بزنیم. من اول منظورم ایناست که ما از خدا چه بخواهیم؟ مثل آن شخص نباشیم که چندین وقت به مسجد سهله یا مسجد جمکران رفت تا خدمت امامزمان (عجلاللهفرجه) برسد، یکوقت امامزمان (عجلاللهفرجه) را دید که به او گفت: پدرجان! اینجا آمدی که چه کار کنی؟ گفت: میخواهم امامزمان (عجلاللهفرجه) را ببینم، خیلی سال است که اینجا آمدم. گفت: حالا من امامزمانم، چه میخواهی؟ گفت: اگر تو امامزمانی، این بیل مرا پارو کن! این شخص رعیت بود، قدری که راه رفت، دید یک پارو همراهش است. مبادا ما مثل این شخص باشیم که شبقدر از ما بگذرد و خدمت امامزمان (عجلاللهفرجه) برسیم و خلاصه متوجه مطلب نباشیم که از امامزمان (علیهالسلام) چه بخواهیم؟
رفقای عزیز! خدای تبارک و تعالی روزی ما را معلوم کرده، ما هر چه تلاش کنیم، آنچه باید به ما برسد، میرسد؛ این را باید یقین کنیم، این از روزیِ ما؛ اما باید تلاش کنیم که از خدا و امامزمانِ خود رزق طلب کنیم. اولی آن ایناست: من این را از خدا میخواهم که خدا مرا هدایت کند. دوم ایناست که ما حدّ به گردنمان است. تندی به کسی کردیم، یکی را ترساندهایم یا مثل معاذ در خانواده بداخلاقی کردیم، حق الناس به گردنمان است؛ ما باید حدّمان را بخوریم. راست بگویید به خدا، همه چیزتان: منیّت، سواد، مهندسی، خیالات، حساسیت، پول و مقام را کنار بگذارید! آنچه را که دارید، زمین بگذارید و با خدا حرف بزنید! بگویید: خدایا! نفهمیدم! بیامرزم! باید از شبقدر بهره ببریم! اگر عارمان میشود که به مردم بگوییم نفهمیدم! به خدا عارمان نشود؛ تا خدا دستمان را بگیرد. خدایا! حدّهایی که به گردن ما هست، بردار! خدایا! ما نمیدانیم چه کردیم؟! نمیدانیم به چه کسی ظلم کردیم؟! نمیدانیم مال چه کسی را خوردیم؟! خودت از سر ما بگذر! بعد بیایم سراغ امامزمان (عجلاللهفرجه)، آقاجان! فدایت بشوم! خدا ما را هدایت کرد، حدّها را از گردن ما برداشت و ما را آمرزید؛ حالا تو ما را بپذیر! والله! تو را میپذیرد. تمام اینکه ما امامزمان (عجلاللهفرجه) را نمیبینیم؛ چون حدّ به گردنمان است. حالا از امامزمان (عجلاللهفرجه) چه بخواهیم؟ آقاجان! ما دلمان میخواهد که یاور شما باشیم! میخواهیم زیر پرچم شما باشیم! ما را نگهدار! مگر نیست که روز قیامت، تمام پرچمداران عالَم با پرچمش میآید، با قومش میآید. تمام اینها محزوناند مگر کسیکه زیر پرچم دوازدهامام، چهاردهمعصوم (علیهمالسلام) باشد. آقاجان! ما را نگهدار که زیر پرچم کس دیگر نرویم. والله! امامزمان (عجلاللهفرجه) شما را میپذیرد. شما خیال نکنید که امامحسین (علیهالسلام) «هل من ناصر» میگوید، به دینم! امامزمان (عجلاللهفرجه) هم «هل من ناصر» میگوید؛ به دینم! خدا هم «هل من ناصر» میگوید. چرا؟ خدا نمیخواهد ما را بسوزاند، امامزمان (عجلاللهفرجه) نمیخواهد ما را بسوزاند. بفهمید چه میخواهید؟ آقاجان! خواهش داریم از شما که دل ما را پاکسازی کن! به غیر خدا و شما اهلبیت و دوستان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که دنبال اینها میآیند، اصلاً محبتی در دل ما نباشد. [۲]
از خدا بخواهید که ولایت ما القائی باشد، ولایت ما نوشیدنی باشد. خدایا! ما تا حالا بد کردیم! ما تا حالا نمیفهمیدیم! آقاجان! امامزمان! ما را در خانه خودت قرار بده! امامزمان! ما را ضبط کن! ما یتیمیم! دست ما را بگیر! ما صغیریم! شبقدر بنشینید فکر کنید ببینید چه کسانی جهنمی شدند؟ چه کسی اینها را جهنمی کرد؟ خلق. [۳] التماس کنیم به امامزمان (عجلاللهفرجه). آقاجان! ما عاجزیم که خودمان را حفظ کنیم، همه میخواهند دین ما را ببرند، ما را در پناه خودت حفظ کن! حضرت فرمود: در آخرالزمان مثل گوسفندی که از گیر گرگ فرار میکند، از آنها که میخواهند دینتان را ببرند، فرار کنید! [۴]
یا علی