منتخب: تولی و تبری

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی [۱]

دانلود صوت

رفقای عزیز! امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «هَلِ الدّین إلّا الحُبّ و البُغض؟» دین تولّی و تبرّی است. ما باید بفهمیم که تولّی و تبرّی چیست؟ در آخرالزمان کارهای ما خودسر شده، روی امر نیست؛ تفکر نداریم و هر کاری را مطابق میل خودمان انجام می‌دهیم، طبق دستور ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) انجام نمی‌دهیم. تولّی و تبرّایمان هم درست نیست! ببین زهرای عزیز (علیهاالسلام) چه می‌گوید؟! می‌فرماید: دور هم بنشینید و جنایات دشمنان ما را بگویید؛ تا مردم نسبت به این‌ها بغض پیدا کنند. تولّی و تبرّی این‌است که من می‌گویم: اول شما باید به جایی برسید که یقین کنید شریف‌ترین تمام ممکنات خدا، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است! خبیث‌ترین تمام ممکنات خدا، آن کسانی هستند که حق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را غصب کردند! تولّی و تبرّی این‌است! یعنی باور و لمس کنیم، در تمام گلبول‌های خون‌مان این باشد که از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بهتر نیست! خدا از ولایت، شریف‌تر خلق نکرده و نخواهد کرد! نسبت به دشمنان ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) هم بیزاری داشته باشیم.

عزیزان من! باید راجع به ولایت و خباثت به بلوغ برسید! اگر شما به تکلیف رسیدید، متوجه نیستید؛ باید به بلوغ برسید! ولایت و خباثت مقابل هم است! همان‌طور که ولایت عظمت دارد و روز افشای امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را یوم الغدیر می‌گویند و آیه «الیوم أکملت لکم دینکم» نازل شد، همین‌قدر عمر خباثت دارد که روز به درک واصل‌شدنش را هم یوم الغدیر می‌گویند. روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: یا علی! همین‌طور که تو در آسمان‌ها نورفشانی می‌کنی، آن کسی‌که با تو مبارزه می‌کند؛ یعنی عمر ظلمانیت دارد. توجه بفرمایید ولایت چقدر ابعاد دارد، خباثت هم ابعاد دارد. من الآن می‌خواهم به شما بگویم چیزی که غصب است، همه‌ چیزش غصب است، ریشه ندارد، ریشه‌اش هم غصب است. حالا باید با او چه کار کرد؟ باید دنبالش نرفت. چیزی که باطل است، همه چیزش باطل است. اگر عمر و ابابکر خبیث‌ترین تمام خلقت هستند، آنچه که خباثت در خلقت به وجود می‌آید، از خباثت این دو نفر است؛ چون‌که خبیث تولیدش خباثت است و آنچه که عدالت در خلقت به وجود می‌آید از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است. خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، زهرای عزیز (علیهاالسلام)، انبیاء، آسمان، بهشت، جنّ و انس، اولی و دومی را لعنت کرده‌اند. همان‌گونه که تمام خلقت به ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و به دوازده امام، چهارده معصوم (علیهم‌السلام) شهادت داده‌اند، به لعنتِ این دو نفر هم شهادت داده‌اند. خدا می‌گوید اگر ذراتی ولایت داشته باشی، آتش جهنم تو را نمی‌سوزاند؛ از آن طرف هم می‌گوید اگر ذره‌ای محبت این دو نفر را داشته باشی، اهل آتش هستی.

خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر را در کارگاه دنیا قرار داد؛ چون مقصد داشت، مقصدش امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بود! اگر «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ» نازل شد که همه خلقت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را اطاعت کنند، زمینه‌چینیِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بود؛ پس مقصد خدا از تمام خلقت، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است. وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به امر خدای تبارک و تعالی، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را معرفی کرد، فوراً وحی رسید: یا محمّد! هر کس ذره‌ای محبت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را داشته باشد، به آتش جهنم نمی‌سوزد. شیطان خیلی ناراحت شد و بنا کرد فریاد و داد کشیدن که وای بر ما! کارِ ما تمام شد! دیگر نمی‌توانیم مردم را گول بزنیم! اگر ذره‌ای محبت علی داشته باشند، دنیا و آخرت نمی‌سوزند، هر چند که یهودی باشند. حالا شیطان قدری که جلو آمد، دید جلسه بنی‌ساعده درست کرده‌اند و می‌گویند: پیامبر می‌خواهد دامادش را به جای خودش بگذارد. بنا کردند از این حرف‌ها زدن. شیطان خیلی خوشحال شد و آن روز؛ یعنی روز جلسه بنی‌ساعده را عید قرار داد و گفت: تمام این‌ها خنثی شد. بچه‌های شیطان گفتند: ای پدر ما! عزیز و مولای ما! تو کسی هستی که آدم را از بهشت بیرون کردی! گفت: از بهشت بیرون کردم؛ اما آدم کافر نشد؛ وقتی مردم را از ولایت جدا کنم، کافر می‌شوند. همان کسانی‌که اول آمدند و با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیعت کردند، عهدشکنی کردند و «الیوم أکملت لکم دینکم» را قبول نکردند، مسیر دین را عوض کردند و زحمت تمام انبیاء را از بین بردند؛ اما خودشان را جِبت و طاغوت کردند. طاغوت کسی است که مقصد خدا؛ یعنی ولایت را قبول نکند.

حالا چرا شیعه به این دو نفر لعنت می‌کند؟ ما که از خودمان حرف نمی‌زنیم، ما امر را اطاعت می‌کنیم؛ خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این دو نفر را لعنت کرده‌اند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از این‌که به ظاهر از دنیا برود، «هل مِن ناصر» گفت، می‌دانست که حقّ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را می‌گیرند؛ گفت: خدا لعنت کند آن کسی‌که از جنگ اُسامه تخلف کند! همه باید در این جنگ شرکت کنند؛ به غیر از علی‌بن‌ابی‌طالب، او باید پیش من بماند. خبر دادند: یا رسول الله! این دو نفر در شهر هستند. دنبال‌شان فرستاد و گفت: مگر نگفتم لعنت خدا و رسول به کسی‌که از جنگ اُسامه تخلف کند؟! گفتند: ما دل‌مان نیامد که تو را در مدینه تنها بگذاریم و به جنگ برویم.

مگر نیست که هر کس به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شک داشته باشد، کافر است؟! مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر خدا را نمی‌گوید؟! به او گفت: یا محمّد! اگر از خودت حرف بزنی، رگ دلت را قطع می‌کنم. حالا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: کاغذ و قلم بیاورید؛ تا بنویسم که وصیّ من کیست؟! اولی گفت: این مرد هذیان می‌گوید! به معاویه نوشت: وقتی فهمیدم زهرا پشتِ در است، چنان فشار آوردم که عضله‌هایش را خُرد کردم؟! امام حسن (علیه‌السلام) هم فرمود: وقتی مادرمان زهرا (علیهاالسلام) را کشتند، همه ما را کشتند؛ ما یک جان داریم؛ یعنی جسارت به تمام مقدسات دین تا روز قیامت شد. حالا آیا این‌ها مورد لعنت نیستند؟!

وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به معراج رفت. مَلَکی دیر از جلوی پای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند شد. جبرئیل صیحه‌ای زد: بلند شو! بهترین خلق خدا، محمد مصطفی است. آن مَلَک گفت: یا محمّد! ببخشید! من نگاهم به این لوح بود. عدد باران را می‌دانم که چقدر به کویر و علف‌زار می‌بارد، عمرِ همه جانداران در دست من است که از قلم نیفتد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چه چیزی باعث می‌شود که حساب از دست تو برود؟! گفت: وقتی که صلوات بر تو و آلِ تو می‌فرستند، حساب از دستم می‌رود. آن مَلَک به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: ای رسول خدا! من نمازی خوانده‌ام که چهار هزار سال طول کشیده، آن نماز مال تو. گفت: من احتیاج ندارم. گفت: مال اُمّتت؛ یعنی آن‌هایی که وصیّ تو؛ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول دارند، گفت: اُمّتم هم احتیاج ندارند، وقتی دوستان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و زهرای عزیز (علیهاالسلام) دور هم جمع شوند و یک صلوات بفرستند، از نماز چهار هزار سالِ تو بالاتر است! حالا از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: آیا از این بالاتر هم هست؟! گفت: آری! لعنت بالاتر است!

هیچ کجای خلقت از عرش خدا بالاتر نیست، جای ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) است. روایت داریم: وقتی تمام خلقت به هم می‌خورد، فقط عرش خدا باقی می‌ماند! حالا بالای آن، ملائکه‌ای به نام کَرّوبین خلق شده‌اند که لعنت به این دو نفر می‌کنند. این‌ها به ‌قدری زیبا و نورانی هستند که اگر یکی از آن‌ها در این عالَم سر فرود آورد، عالَم رُبس [ذوب] می‌شود. ببین لعنت چقدر ارزش دارد! این‌ها که اسم‌شان کرَّوبین نبود، وقتی لعنت کردند کَرّوبین شدند؛ یعنی تمام عالم پیش کَرّوبین، کر هستند. خدا هم می‌گوید: ای پیامبر! سر به سرِ کران نگذار. چه موقعی شنوا می‌شوند؟ آن‌موقعی که عین کرّوبین، به دشمنان اهل‌بیت لعنت کنند؛ آن‌وقت مثل کَرّوبین می‌شوند. رفقای عزیز! الآن علنی لعنت نکنید. من خودم این‌جا نشسته‌ام، چندین دور تسبیح لعنت می‌فرستم؛ این از صلوات بالاتر است.

عزیزان من! ما تولّی و تبرّی را اشتباه گرفته‌ایم. یک دوستی را انتخاب می‌کنیم، می‌گوییم این دوست ماست، عشق و محبت ما پیش او می‌رود و از او حمایت می‌کنیم، هر کسی هم که با او بد است، می‌گوییم بد است و به او ناسزا می‌گوییم، این تولّی و تبرّای ماست! ولی این شخص‌پرستی است و در ماوراء فایده‌ای ندارد. تولّی و تبرّی باید امضای ولایت داشته باشد، باید دوازده امام، چهارده معصوم (علیهم‌السلام) را بپذیریم و به آن‌ها‌ یقین کنیم، قبول‌شان داشته باشیم و مطیع امرشان باشیم. هر کسی هم ‌که با آن‌ها مخالف است، با او بد باشیم و بغضش را داشته باشیم. رفقا! قدری فکر کنید! ببینید آیا ما همین‌طور هستیم یا نه؟! هر کسی‌که چیزی به ما بدهد و احترام‌مان کند، تولّی با او داریم. هر کسی هم که قدری با ما مخالفت کند، تبرّی با او داریم. این را خودمان درست کرده‌ایم. شما باید دل‌تان را با حُبّ و بغض فرق بگذارید. می‌گویید این را دلم می‌خواهد، آن را دلم نمی‌خواهد؛ این‌که حبّ و بغض نیست. حبّ با تمام گلبول‌های خون آدم آشناست. حبّ؛ یقین است. شما باید یقین داشته باشید؛ دنیا شما را عوض نکند. به ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و خباثت دشمنان ولایت یقین کنید.

تولّی و تبرّی این‌است که ما تبرّی و بیزاری بجوییم از آن‎‌هایی که امر خدا را اطاعت نمی‌کنند، از خودمان هم اگر بخواهیم امر خدا را اطاعت نکنیم، تبرّی بجوییم؛ تولّی این‌است که ما امر خدا را اطاعت کنیم و خوش‌مان بیاید از آن‌هایی که امر خدا را اطاعت می‌کنند. تولّی و تبرّی باید درون شما باشد؛ یعنی درون‌تان این باشد که بی‌امری نکنید و امر ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) را اطاعت کنید. [۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

  1. منیت و پرچم شیطان ( از اول سخنرانی و دقیقه ۳۷)، تولی و تبری (دقیقه ۱۶ و ۳۶)، حب و بغض (دقیقه ۱۰)، شناخت و معرفت امام (دقیقه ۵۸)
  2. منیّت پرچم شیطان 78 و تولّی و تبرّی 76 و عنایت امام رضا، مشهد 91 و حبّ و بغض، اسلام و ایمان 77 و شناخت و معرفت امام 78 و کتاب جامع ولایت
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه