صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: حضرت معصومه 2
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
یک نفر به نام حاجدارابی بود، خواهری به نام سکینه داشت که معروف به «سکینه قلعهنشین» بود. اینها به قم آمدند و ما مهمانشان کردیم؛ سکینه به من گفت که پانصد تومان دارم، میخواهم یک روپوش روی ضریح حضرتمعصومه (علیهاالسلام) بیندازم. گفتم: خانم! با این پول که نمیشود روپوش به اندازه ضریح خرید. پولت را به من بده تا به یک سیّد بدهیم! او را به یک بَزّازی بردم، یک پیراهن برای آن سیّد و زن و دخترش خرید، پانصد تومان شد. وقتی به خانه آن سیّد رفتیم، بیست تومان هم به خودش داد، روی هم پانصد و بیست تومان شد. با همدیگر به خانه برگشتیم. قدری که از شب گذشت، دیدم صدای گریه سکینه بلند شد. ما با حاجدارابی در اتاق دیگری خوابیده بودیم. من به حاجدارابی گفتم: اگر ایشان مریض است، او را به مریضخانه ببریم! اما ایشان که گفتهبود، دیدیم نه، قضیه، قضیه دیگری است. سکینه قدریکه گریه کرد، گفت: وقتی میخواستم بخوابم، در این فکر رفتم که این چه کاری بود که پسر دایی کرد؟ من چهلسال بود که به قم نیامده بودم، میخواستم یک روپوش روی ضریح بیندازم؛ تا خوابیدم، دیدم که وارد صحن شدم و بیبی معصومه (علیهاالسلام) با چند خانم آنجاست. یکدفعه حضرت فرمود: بروید به سکینه قلعهنشین بگویید بیاید! سکینه گفت: یک لوحی جلوی حضرت بود، به آن نوشته شدهبود: ای سکینه قلعهنشین! پانصد و بیست تومان به توسط حاجحسین به دست ما رسید. ببین حضرتمعصومه (علیهاالسلام) ارتباط دارد که وقتی پول میدهی و سخاوت میکنی، تو را میبیند و جوابت را میدهد. چرا شما او را نمیبینید؟! چه ارتباطی با او دارید؟! اگر ارتباط داشتهباشید، حضرتزهرا (علیهاالسلام) «تَقبّلَ الله» به شما میگوید. رفقا! حضرتمعصومه (علیهاالسلام) نظرش به حضرتزهرا (علیهاالسلام) و جلسه ولایت است؛ زهرایعزیز (علیهاالسلام) هم نظرش به اینجاست؛ چون از اینجا، ولایت به تمام خلقت پخش میشود، اما به دست متقی! حضرت نظرش به ولایت است، به هیچکجا نظر ندارد! قدر بدانید! [۲]
ما با خودمان عهد کردیم که همه رفقا سالم باشند، من توی شما هستم، شما خیال نکن در خانهات خوابیدی، من توی تو هستم؛ همیشه فکر شما هستم. تمام شما مثل ایمانی که در قلب من است، در قلبم حضور دارید. از قم که میخواستیم به مشهد بیاییم، پیش حضرتمعصومه (علیهاالسلام) رفتم، گفتم بیبیجان! به داداشت بگو رفقایم را تحویل بگیرد: اولیاش ایناست که اگر آسیبی میخواهد به اینها برسد، مَلَک روانه کند که اینها حفظ باشند؛ چونکه ملائکه در اختیار داداشت هستند، این رفقای مرا حفظ کنید؛ تا حتی گفتم از قطار پایین میآیند، بالا میروند؛ حفظشان کن! بعد بگو جای خوب هم قسمتشان کن! بعد حاجتشان را برآورده کن! بعد عنایت به آنها بکن! بعد آنها را تحویل بگیر! مگر من یک چیز خواستم؟! بعد ارادة اللهشان کن. بعد دست خالی روانهشان نکن! «الحمد لله شکر رب العالمین» تا یک ذره چیزی شد، گفتم آقاجان! من یک روضه حضرتزهرا (علیهاالسلام) میخوانم که اینها هم کسالتشان خوب شود؛ چونکه سلامتی شما رفقا، سلامتی من است. شما همهتان به قلب من وصل هستید. [۳]
یک خلقت قربان حضرتمعصومه (علیهاالسلام) بشود! خدا میداند که چقدر من ممنونش هستم! اگر یکمیلیارد چشم داشتم، راجع به حضرتمعصومه (علیهاالسلام) کور بودم، یکمیلیارد نه این دو تا چشم. گفتم عنایت کن که من به این رفقا بگویم، فرمود: زیارت میکنند قبر ما را، اطاعت نمیکنند امر ما را؛ امر آمادگی است. امامحسین (علیهالسلام) در شب عاشورا گفت: امشب هر کسی میخواهد برود، هر کسی بماند، فردا شهید میشود؛ تمام رفتند. اینها آمادگی حضور امام را داشتند؛ اما آمادگی که جانشان را بدهند، نداشتند. عزیز من! تو الآن آمادگی داری که زیارت امامرضا (علیهالسلام) بیایی، اما آیا آمادگی هم داری که امرش را اطاعت کنی؟ تو هنوز توجه نداری که آمادگی یعنیچه؟ تو آماده نیستی. اینها که ماندند، آمادگی داشتند. حالا مگر امامزمان (عجلاللهفرجه) از کسانیکه حمایت از جدّش کردند، دست برمیدارد؟ میفرماید: ای اصحاب باوفای جدّم حسین! جان خودم و پدر و مادرم به قربانتان! تو هم الآن باید حمایت از ولایت کنی. [۴]
یا علی
نگاه 10
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی|[۵]
والله! بالله! من قصد جسارت به شما ندارم. عزیز من! تو که به مکّه میروی و اطاعت نمیکنی، پولت ناجور است، به فکر این هستی که این [لهو و لعب] را بخری، تلویزیون رنگی بخری، داری [مکّه] میروی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آخرالزمان، مردم حجّ میکنند یا برای سیاحت یا برای تجارت یا برای اسم و رسم. حالا تو که سفر اوّلت است و میروی، جزء یهود و نصاری نیستی؛ اما حیوان هستی. در آیینه علی (علیهالسلام) حیوان هستی. چرا اطاعت نمیکنی؟! [۶] در قیامت از تو کارت میخواهد. تو کارت علی (علیهالسلام) را میتوانی آنجا ببری؟! آنجا چه کارتی میبری؟! کارت تلویزیون، کارت ویدیو، کارت هوا، کارت هوس، کارت دنیا، کارت خیانت، کارت دروغ، کارت جنایت؟! چقدر من کارت دارم! کارت علی (علیهالسلام) از من میخواهد، میگوید برو [و] همه اینها را دور بینداز! خدا میداند این کارت علی (علیهالسلام) چقدر قیمت دارد! از کجا ما کارت علی (علیهالسلام) بگیریم و آن را به ما بدهد؟ امرش را اطاعت کن. [۷]
مگر نبود که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه بنتاسد را در قبر گذاشت؛ فرمود: [اگر از امامت پرسیدند،] بگو پسرم. گفت: پسرم. فاطمه حیرانزده شد. ائمه (علیهمالسلام) را [از او] سؤال کردند. کدامیک از شما [اسم] امامهایتان را بلد هستید؟ تو چه چیزی بلدی؟ تا وقتی که از علی (علیهالسلام) صحبت میکنم، نمیخواهم حرف لهو و لعب را بزنم؛ دهانم عیب میکند، نمیزنم. تو چه چیزی بلد هستی؟ بترسید از آن روزی که از شما سؤال میکنند! در قبر امامهایتان را سؤال میکنند. آیا دنیا را سؤال میکنند یا ائمه (علیهمالسلام) را سؤال میکنند؟ حالا اگر هم [اسمش را] بگویی، میگوید چرا امرش را اطاعت نکردی؟!
آن مؤمنواقعی هم همینجور است. آن مؤمنواقعی هم شاید یک ذراتی مِهر دنیا داشتهباشد. روایت داریم: یکگُل میآورد، به او میدهد، بو میکند؛ آن ذرّه محبت هم میرود؛ آنوقت خدا را لبّیک میگوید؛ آنوقت جایش را نشانش میدهد. چرا؟ این مؤمن، علی (علیهالسلام) گفته، این مؤمن، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را قبول دارد. این مؤمن، «الیوم أکملت لکم دینکم» را قبول دارد. [اما] تو میروی چه کسی را قبول میکنی؟! من نمیخواهم در این نوار اسم لهو و لعب را بیاورم. شما مردم، اغلبتان پیِ لهو و لعب هستید. [۸] اگر اینطوری شدی، به بهشت جاویدان میروی و ملائکه آنجا میگویند: چه شده؟ مگر قیامت شده؟ [میگویی:] نه! [میپرسند:] اُمت چه کسی هستید؟ [میگویی:] اُمّت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ ما از کسانی هستیم که از اول و «ألست» امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را قبول داشتیم و داریم؛ عوض نشدیم. خب، [میپرسند:] چه کار میکردید؟ [میگویی:] امر خدا را [به امر خودمان] ترجیح میدهیم. کجا امر خداست که میروی این لهو و لعب را میخری؟! آیا امر خداست که جلوی چشمت را نمیگیری؟! [۹]
حالا یارو افتخار میکند که پرچم ویدیو بالای سرِ خانهاش است. لامروّت! شیعه باید پرچم علی (علیهالسلام) در خانهاش باشد. تو شیرهای! چه پرچمهایی بالای خانههایتان هست؟ آرام باشید! تو باید پرچم «إنّا فتحنا لک فتحاً مُبیناً» بالای خانهات باشد. آیا تو شیعه هستی؟! [۱۰] به شما گفتم، [در قیامت] دیدم [که] همه اینها با پرچم آمدند. تمام پرچمها محزون هستند؛ فقط پرچم ولایت [محزون نیست]. دلم میخواهد شما همه زیر پرچم ولایت باشید. سلمان، اباذر، میثم، مقداد، عمار یاسر، جُبیر، تمام زیر پرچم علی (علیهالسلام) بودند. باباجان! به حضرتعباس! برو دست از تلویزیون و ویدیو بردار؛ [آنوقت] تماشاگر تمام خلقت میشوی. کجا میروی؟! [۱۱] اگر تلویزیون ببینی و با خارجیها عشق کنی، مشرک به ولایت هستی، ولایتت حلقی است نه عملی. در آخرالزمان بیشتر مردم مشرک به ولایت هستند! یعنی ولایتِ مردم حلقی است نه عملی! تو که دَم از ولایت میزنی، باید امر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را اطاعت کنی. آیا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گفته دروغ بگو؟! گفته معامله ربوی بکن؟! گفته خدعه بکن؟! گفته تلویزیون ببین و با خارجیها عشق کن؟! [۱۲]
یا علی
- ↑ خداشناسی یا احترام ولایت ۷۵ (دقیقه ۲۸) و مشهد۸۴، حضرتزهرا (دقیقه ۳۲) و تار عنکبوت ۸۵ (دقیقه ۴)
- ↑ کتاب امامرضا
- ↑ مشهد 84، حضرتزهرا
- ↑ تارعنکبوت 85
- ↑ آخرالزمان ۷۷ (دقیقه ۵۳) و امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم ۹۰ (دقیقه ۲۱ و ۳۸)
- ↑ عصاره زیارت 77
- ↑ فرمان ولایت و فرمان دل، آخرالزمان 77
- ↑ امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم 90
- ↑ شناخت اَلست 87
- ↑ شکرانه ولایت 82
- ↑ مشهد 93، حرکت امامرضا
- ↑ رجعت را بهتر بشناسیم