منتخب: پیامبر اکرم

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی [۱]

دانلود صوت

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چقدر زحمت کشید! روایت داریم: این‌قدر مشرکین او را زدند، پشت دیواری انداختند و گفتند از دنیا رفت؛ او را رها کنید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی‌که خون از سر و پایش می‌ریخت، پیش عمویش حمزه آمد. حمزه گفت: عموجان! چه شده؟! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: عموجان! اسلام بیاور. حمزه ناراحت و عصبانی شد که با پسر برادرش این‌جوری کرده‌اند، بلند شد، شمشیر در دست گرفت و نزد مشرکین آمد و گفت: اگر کسی به محمد حرفی بزند و او را اذیت کند، گردنش را می‌زنم. حمزه خیلی شجاع بود! مشرکین همان‌طور که از آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) می‌ترسیدند، از حمزه هم می‌ترسیدند. حالا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چقدر زحمت کشید! مگر زحمتش شوخی است؟! خاکستر بر سرش ریختند! به او می‌گفتند: طرف ما بیا تا به تو زن بدهیم، پول بدهیم، مقام و شوکت بدهیم، حضرت فرمود: خدا را قبول دارید؟ گفتند: آری! فرمود: به خدا قسم، اگر این‌قدر توان داشته باشید که ندارید، خورشید را در یک دستم و ماه را در دست دیگرم بگذارید، می‌گویم «لا إله إلّا الله»؛ اما درون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) «علی ولیّ الله» است.

خدا دارد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را پرورش می‌دهد که همه خلقت تا حتی ملائکه آسمان، امرش را که علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است، را اطاعت کنند. مردم معجزات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدند، عده‌ای آمدند و گفتند اگر خدایِ تو برحق است و تو را فرستاده، ماه دو پاره [دو نیم] شود و در آسمان بیاید. حضرت اشاره کرد و ماه دو نیم شد؛ شَق القمر یعنی این. اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ماه امر کرد، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خورشید را برگرداند، ماه نسبت به خورشید کوچک‌تر است. شما که علم جغرافیا دارید، مگر خورشید این‌است که شما دارید می‌بینید؟! صدها کُرات، هر کدام خورشید دارند. حالا مگر قبول کردند؟! تازه گفتند محمد سِحر کرده است! سِحر در یک شهر قرار می‌گیرد؛ اما از هر شهری آمدند و گفتند ما دیدیم که ماه دو نیم شد.

عزیزان من! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چقدر زحمت کشید و خونِ‌دل خورد! دلش می‌خواست که مردم طرف امر خدا بیایند. حالا خدا می‌خواهد مقصدش را افشا کند، مقصد خدا، علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. امر کرد: یا محمد! باید علی را معرفی کنی. ذره‌ای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کُندی کرد؛ البته کُندیِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای این بود که عظمت این حرف معلوم شود و مردم قدری ارزش ولایت را بفهمند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این کارش دارد می‌گوید ای خلقت! من که اشرف مخلوقات هستم و قرآن به من نازل شده، من که باید تمام ممکنات اطاعتم کنند و تسلیمم باشند، این‌قدر افشای ولایت عظمت دارد که وقتی ذره‌ای در آن کُندی کردم، خدا گفت هیچ کاری نکرده‌ای، همه کار و عبادت و اطاعتم را کنار گذاشت و فرمود اگر علی را معرفی نکنی، رسالتت را انجام نداده‌ای؛ پس رساندن رسالت، افشا کردن ولایت است؛ یعنی مقصد خدا نبوت نیست، مقصد خدا ولایت است. [۲]

تمام انبیاء اذیت شدند، مثلاً حضرت یحیی، سرش را بریدند، حضرت زکریا داخل درختی قایم شد، درخت را با اَره دو نیم کردند؛ اما خدا به او گفت صبر کن، صدایت در نیاید. به پیامبرِ ما أبتر می‌گفتند؛ اما با او این‌ کارها را نکردند و این صدمه‌ها را به او نزدند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی‌الإمکان احترام داشته است؛ پس چرا می‌گوید: «ما اُوذِیَ»؟ یعنی هیچ پیامبری از بین صد و بیست و چهارهزار پیامبر، مثل من اذیت نشده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به واسطه این می‌گوید «ما اُوذی» که عمر پیش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آمد، صبح که می‌شد عمر و ابابکر را می‌دید، عثمان را می‌دید، طلحه و زبیر را می‌دید، دشمنان عزیزکرده‌اش، دشمنان حقیقت خودش را می‌دید، می‌دانست که عمر زهرای عزیزش را می‌زند. ابابکر خلافت را غصب می‌کند. قنفذ زهرای عزیز (علیهاالسلام) را می‌زند و دستش را می‌شکند و چه بر سرش می‌آید؟ والله! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دید، به دینم می‌دید که عمر، زهرا (علیهاالسلام) را فشار می‌دهد و طناب گردن حیدر (علیه‌السلام) می‌اندازد. این‌است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گفت «ما اُوذی»، به این خاطر اذیت می‌شد. [۳]

تمام کسانی‌که دور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، می‌خواستند ضربه به دین، به اسلام بزنند، آخر هم ضربه زدند. این منافقین، یعنی عمر و ابابکر با هم متحد شدند، متوجه شدند که زهرای عزیز (علیهاالسلام) یک شخصیتی است، به خاطر همین تصمیم گرفتند اول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بین ببرند. عمر و ابابکر در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جاسوس گذاشتند، یکی حفصه، یکی عایشه. این‌ها جاسوس بودند، در قرآن مجید آمده است که حفصه و عایشه، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را کشتند؛ چون‌که می‌خواستند به مقصدشان برسند. دفعه اول به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زهر دادند، نخورد. گفتند: چرا نمی‌خوری؟ گفت: زهر در این غذاست. دفعه دیگر امر شد که بخور، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خورد.

چرا حضرت زهرا (علیهاالسلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حمایت نکرد؟ می‌توانست دفاع کند و بگوید شما دو نفر پدرم را کشتید. چرا حمایت نکرد؟ به عقیده ولایتی من، حضرت زهرا (علیهاالسلام) مثل امام صادق (علیه‌السلام) است. در آن‌موقعی که امام صادق (علیه‌السلام) داشت قدری پیش می‌رفت، فقه و اصول می‌گفت و شاگرد داشت، به او گفتند شما حجت خدایی؟ فرمود: من هم منتظرم. زهرای عزیز (علیهاالسلام) منتظر است که جانش را فدای امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کند، دارد جانش را پرورش می‌دهد که فدای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کند، همین‌جور که خودش و فرزندش محسن را فدا کرد. [۴]

ماه‌ها همه یکی هستند؛ اما در ماه صفر بود که جلسه بنی‌ساعده درست شد، در ماه صفر بود که پهلوی زهرای عزیز (علیهاالسلام) را شکستند، در ماه صفر بود که طناب گردن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) انداختند؛ این‌است که این ماه، نحس است. حالا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: اگر کسی به من خبر دهد که این ماه تمام شده، جایزه می‌دهم. ما می‌خواهم بگوییم یا رسول الله! بشارت می‌دهیم که این ماه تمام شد، اول چیزی که از تو می‌خواهیم: محبتی است که خدا به تو عنایت کرده، یا رسول الله! خدا محبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به تو داده است، آن محبت را هم به ما بده. دوم این‌که ما طرف‌دار بدعت‌گذار زمان نباشیم. یا رسول الله! از خدا بخواه ما از آن‌ها نباشیم که بی‌دین از دنیا برویم. یا رسول الله! ما از آن‌هایی باشیم که تسلیم امر تو باشیم. از آن‌هایی نباشیم که امر تو را اطاعت نکردند. خدایا! آن‌هایی که به تو نزدیک هستند، به ما نزدیک کن. آن‌هایی که از تو دور هستند، از ما دور کن؛ حتی اگر مَحرمِ ما باشند.

[ فهرست فرمایشات منتخب ]

یا علی

  1. سخنرانی نوار شناخت امام، مشهد ۸۸ (دقیقه ۱۳) و امام زمان و ذکر الله ۷۹ (دقیقه ۲۱) و ام ابیها ۷۸ (دقیقه ۵۱)
  2. شناخت امام، مشهد 88 و کتاب جامع ولایت
  3. امام‌زمان و ذکر الله 79 و مستقل و محدوده 91 و أین الرَّجبیون 76
  4. شهادت حضرت زهرا 85 و اُمّ أبیها 78
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه