منتخب: جلسه ولایت
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقایعزیز! دلم میخواهد دست از جلسه ولایت برندارید! جلسه ولایت، حضرتزهرا (علیهاالسلام) خوشحالکُن است، امامحسین (علیهالسلام) خوشحالکُن است. به تمام آیات قران! امامزمان (عجلاللهفرجه) خوشحالکُن است. جایی نروید که آنها را بدحال کند، إنشاءالله جلسات و جلسه چهارشنبه را ادامه دهید و حضور در آن داشتهباشید! چرا امامصادق (علیهالسلام) میگوید من غبطه و حسرت میخورم به آن جلسهای که حرف ما را بزنند؟ ما به غیر از حرف آنها، حرف دیگری نزدهایم. تمام نوارها را ببینید، تمام کتابها را ببینید، یک کلامش را بیاورید که از خودم حرف زدهباشم؛ آنوقت انعام به شما میدهم. ما همیشه داریم حرف ائمهطاهرین (علیهمالسلام) را میزنیم؛ ایناست که امامصادق (علیهالسلام) حسرت میبرد. چرا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و حضرتزهرا (علیهاالسلام) در این خانه میآیند؟ چرا جواد الأئمه و بقیه ائمهطاهرین در اینجا میآیند؟ محض این حرفها میآیند که زدهمیشود. اینها میآیند و استقبال میکنند که الحمدلله در قم یک جلسهای هست که حرف ما را میزنند. شما هم قدردانی کنید! این حرفها را به همه کس نزنید، ولایت جاذبه دارد، ببین آهنربا هیچ چیزی را نمیگیرد، آهن را میگیرد. دلِ ولایتی هم ولایت را میگیرد.[۲]
اگر شما در حریم ولایت آمدید، خدا به واسطه حریم ولایت حفظتان میکند. به تمام مقدسات عالم! من عقیدهام ایناست که هر گناهی که شما داشتهباشید، اینجا پاک میشوید. اینجا مثل وادی طور میماند که به موسی گفت: «فاخلع نعلیک» اینجا وادی نور است، محبت زنت را از دلت بیرون کن! شما هم باید حرفهای بیخودی و لهو و لعب را از مغزتان بیرون کنید و اینجا بیایید! حالا که خدا موسی را در وادی طور راه داد، میخواهد با او چه کار کند؟ میخواهد ید بیضاء به او بدهد، میخواهد یک عصا به او بدهد؛ تا با فرعون بجنگد! میخواهد ولایت به موسی بدهد. والله! در مجلس ولایت، ید بیضاء به ما میدهد، رفقایعزیز! قدردانی کنید! [۳]
بیایید این جلسه را بِکر قرار دهید! اگر بخواهید بکریّت خودتان حفظ باشد، از این دورهم نشستنهایتان حمایت کنید. والله! به دینم بکر هستید! بکر؛ یعنی شیطان به او تصرّف نکردهاست، این بکریّت ولایت است. اگر از این جلسه بیرون بروید، ممکن است که به بکریّتتان صدمه بخورد؛ اگرنه به دینم قسم! چه شما بیایید؛ چه نیایید، من مریدپسند نیستم! ولایتپرست هستم، نه مریدپرست! به چه درد من میخورد؟! خدای تبارک و تعالی هم تا حالا عنایت کرده و هر روزی که آمدهاید، یک حرف جدیدی بودهاست. دلم میخواهد که شما ولایتپرست باشید؛ نه شخصپرست! این مردمی که میبینی اشتباه میرفتند و اشتباه میروند، شخصپرست هستند، حرف را از شخص میخواهند؛ نه از ولایت! نه اینکه حرف از خدا بخواهند! ایناست که در دستانداز میافتند، همینطور که افتادند! در روایت میگوید: آخرالزمان مثل گوسفندی که از دست گرگ فرار میکند، از گیر باسوادها فرار کن! به تو هشدار میدهد. خدا میخواهد دینت حفظ باشد، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و زهرایعزیز (علیهاالسلام) هم میخواهند دینت حفظ باشد، تمام ائمه (علیهمالسلام) میخواهند دینت حفظ باشد. همه آنها ناراحت هستند! همه آنها «هل من ناصر» میگویند! چقدر زهرایعزیز (علیهاالسلام) «هل من ناصر» گفت! سوار الاغ شد و درِ خانه مهاجر و انصار رفت! چقدر اینها صدمه خوردند! همینطور میخواستند که مردم بیایند و به بهشت بروند! من هم دلم میخواهد که همه شما همینطور بیایید و به بهشت بروید، از بهشت بالاتر بروید. بهشت که چیزی نیست، آنها شما را بپذیرند و راه بدهند، عضو آنها بشوید؛ نه جزء.[۴]
رفقا! وصیِِ من، حاج ابوالفضل را رها نکنید، من قبولش دارم! ما یک خوب داریم و یک جانفدا. همه اهلبیت؛ یعنی امامزادهها خوب بودند؛ اما جانشان را فدا نکردند، بچههایم هر سه خوب هستند، اما این حاج ابوالفضل جانش را فدا میکند. خدا میداند برای مجلس امامحسین (علیهالسلام) پَر میزند و نسبت به جلسه مدیریت بالخصوص دارد و امین است؛ یعنی در اختیار امر و حرام و حلال است.[۵]
یا علی