منتخب: حضرت زهرا، عصاره خلقت

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

هیچ‌کدام از ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) مانند حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) نبودند؛ تا حتّی خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا حتّی خود حضرت‌علی (علیه‌السلام). آن‌ها وقتی می‌خواستند به‌دنیا بیایند، آیا برای خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به فاطمه بنت‌اسد، سیب بهشتی دادند یا به آمنه سیب بهشتی دادند؟ چرا ما متوجّه نیستیم؟ وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معراج تشریف بردند، خدا یک سیب به او داد و گفت: تناول کن! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: خدایا! می‌خواهم با علی بخورم. حالا تا این را گفت و سیب را به‌قول ما، نصف کرد که نصفش را به‌اصطلاح به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بدهد، یک دستی مانند دست علی (علیه‌السلام) پیدا شد و نصف سیب را بُرد. این‌همه که من به شما در صحبت‌هایم گفتم که زهرای‌عزیز (علیهاالسلام)، عصاره‌خلقت است، از این‌جا می‌گویم. این سیب، سیب بهشتی نبوده‌است. سیب بهشتی یا میوه‌های بهشتی را یک مؤمن هم می‌خورد، باید بخورد؛ چون‌که رزقش است. این سیب، غیر از سیب بهشتی است؛ این سیب، عصاره‌خلقت است.

وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از معراج تشریف آوردند، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او می‌فرماید: رسول‌الله! کجا بودی؟ چه شد؟ گفت: یا علی! سیبی به من داده شد، من گفتم می‌خواهم این‌جا بیایم و با شما بخورم. ندا آمد که یا محمّد! سیب را نصف کن! نصفش را بردار! یا علی! عجیبش این بود که دستی مثل دست‌های تو آمد و سیب را برداشت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دست در جیبش کرد و نصف سیب را از جیبش درآورد و گفت ببینم، تا جفت کرد، دید یکی است. گفت: یا محمّد! این سیب را نگه‌دار و آن را در کوه حرا ببر و چهل‌روز کنار برو! یا رسول‌الله!‌ از کوه حرا که پایین می‌آیی و پیش خدیجه می‌روی، نصفش را خودت بخور! نصفش را به خدیجه بِده! باید فاطمه به‌وجود بیاید. آن نوری بود که در صندوقچه حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) آمد. حالا می‌گوید: چهل‌روز به کوه حرا برو! در این چهل‌روز، فقط علی (علیه‌السلام) باید بیاید و به تو سر بزند، نقش علی (علیه‌السلام) در دلت باشد، آن‌ها یعنی عمر و ابابکر را نبینی؛ مبنایش این است.

«قُل إنّما أنا بشرٌ مثلکم»[۲] نقش‌برداری در عالم یک حرف‌هایی است، خدا وسیله‌اش را از دست نمی‌دهد؛ هر چیزی یک وسیله‌ای دارد. چهل‌روز آن‌جا برو! حالا که رفته، هر روز، نقش علی (علیه‌السلام) در دل و چشم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. حالا می‌گوید: بلند شو! پایین بیا! وقتی از کوه پایین می‌آید، در و دیوار، ریگ و سنگ به او سلام می‌کنند. تا می‌رود نماز کند، می‌گوید: الآن نماز نخوان، پیش خدیجه برو! عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز یک خلقت است. آیا ما فکر کردیم یا این‌که چند تا فکر داری، می‌خواهی فکر ولایت هم بکنی؟ باید تمام فکرها را از مغزت بیرون کنی؛ تا فکر ولایت کنی. مگر نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شوخی است؟ دارد می‌گوید: ای محمّد! ای عزیز من! عصاره تمام نمازها تا حتّی نماز تو، زهراست. نماز عبادت است؛ اما زهرا (علیهاالسلام) ولایت است. حالا نور به نور اتّصال می‌شود. خیلی قدر این حرف را بدانید که این‌قدر مهمّ است، می‌گوید: زهرا (علیهاالسلام) امر من است؛ نماز عبادت است، زهرا (علیهاالسلام) اطاعت است. حالا زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) می‌خواهد پا به عرصه دنیا بگذارد. حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) یک اندازه‌ای ناراحت است؛ چون حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) خیلی مقامش بالاست؛ اما در مقابل فهم ولایت یک حدّی دارد. ولایت بی‌حدّ است. وقتی پیش آن‌ها رفت، گفتند: ما کمکِ تو نمی‌آییم، هیچ‌کدام از زنان مهاجر و انصار نیامدند. حالا حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) می‌فرماید: مادرجان! عزیز من! کمکت می‌آیند؛ یعنی دارد حالی یک خلقت می‌کند: من که زهرا هستم، ماوراء در اختیارم هست. تو باید به ماوراء برسی، او ماوراء در اختیارش است. امر کرد: چهار زن مجلّله برای کمک نزد مادرش آمدند.

من از شما سؤال می‌کنم، به‌من جواب بدهید! انتقاد کنید! این حرف‌ها، معرفت ولایت است. مگر حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) مثل زن من یا خانم شماست که احتیاج داشته‌باشد؟ نور که احتیاج ندارد. چرا متوجّه نیستید؟ زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) دارد خودش را به خلقت معرّفی می‌کند؛ می‌گوید: ماوراء، در اختیار من است. من فوری امر می‌کنم: حوّاء، آسیه، مریم بنت‌عمران و ساره همه بیایند. این‌ها همه کنیز مادر من هستند. چه داری می‌گویی و زهرا، زهرا می‌کنی؟ تو باید زهرا (علیهاالسلام) را بشناسی و بعداً بگویی زهرا! خدا را بشناسی و بعداً بگویی خدا! علی (علیه‌السلام) را بشناسی و بعداً بگویی علی! دارد به یک خلقت ابلاغ می‌کند که ماوراء در اختیار من است، نه این‌که من در اختیار ماوراء باشم.

زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) یک‌موقعی در تولّدش عظماییتش را نشان داد، یک‌موقع هم که شمشیر روی سر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) گرفتند. گفت: دست از علی بردارید؛ وگرنه نفرین می‌کنم. یک نَفَس کشید، ماوراء گفت: زهرا! ما در اختیار تو هستیم، مگر مسجد در اختیارش است؟ مسجد جلوی چشم آن‌ها بود؛ ماوراء گفت: زهرا! ما به حرف تو هستیم؛ یعنی خدا یک دنیا را می‌خواهد زیر و رو کند. دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) ارزش ندارد. به‌دینم! دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) یک کادوست. اگر این‌طوری نباشد، خدا هم دنیا را می‌خواهد؛ خوب شد؟ دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کرده‌است، نه به‌واسطه خود این‌ها. دارد به تو چه می‌گوید؟ می‌گوید تمام این دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کردم، تو هم محبّت این‌ها را داشته‌باش! آیا دنیا ارزش دارد یا محبّت این‌ها؟ دارد حالی تو می‌کند که محبّت این‌ها ارزش دارد، این دنیا ارزش ندارد.

حالا یک نَفَس کشید، شیعه و سنّی نوشتند: ستون‌های مسجد از جا حرکت کرد؛ تا حتّی خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند! گفت: از زیر ستون می‌شد بروی؛ یعنی این‌قدر بالا آمد. آخر، شما فکر کنید مسجد چطور شد؟ یک‌ذرّه که آهن‌ها تکان می‌خورَد، همه پایه‌ها این‌طور می‌شود. چطور شد این‌همه بالا رفت، طاق به‌هم نمی‌خورَد؟ طاق دارد امر را اطاعت می‌کند، می‌گوید بگو! حالا دیدند این‌جوری شد. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمود: زهراجان! نفرین نکن؛ اگرنه طیور در جوّ هوا هلاک می‌شود. این حرف معنایش این‌است؛ یعنی عالم و تمام دنیا نمی‌ماند. این نفرین به آسمان هم سرایت می‌کند، طیور هم هلاک می‌شوند. چه‌چیزی هلاک می‌کند؟ ناراحتی زهرا (علیهاالسلام).

ای خانم‌عزیز! آیا این‌کارها که می‌کنی، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت نیست؟ آقای‌عزیز! تو این‌کارها که می‌کنی، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ناراحت نیست؟! مگر امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) ‌ناراحت‌کردن، یا امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) ناراحت‌کردن، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت‌کردن، گناه بخشیدنی است؟ چرا فکر نمی‌کنید؟! [۳]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

  1. حضرت زهرا یا عصاره خلقت ۷۸ (دقیقه ۵ و ۶) و شهادت حضرت زهرا ۸۱ (دقیقه ۳ و ۵)
  2. (سوره الكهف، آیه 110)
  3. حضرت‌زهرا یا عصاره‌خلقت 78 و شهادت حضرت‌زهرا 81 و شناخت‌ولایت؛ أین الرّجبیّون 76
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه