منتخب:امام هادی 2
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی [۱]
شخصی، از یکی از شهرهای دور، به امامهادی (علیهالسلام) نامهای نوشت که آقا! من از شما دور هستم، گاهی حاجتی دارم، مشکلاتی دارم، در هر حال چه کنم؟ امام در جواب ایشان نوشتند: لَبت را حرکت بده! حرف بزن! بگو! ما دور نیستیم؛ یعنی نجوا کن! نجوا با ولایت بیزاری از دنیاست. چنان باید محبت خدا و ائمهطاهرین (علیهمالسلام) در قلبت باشد که چیزی را نبینی تا به غیر آنها نجوا کنی. باید با آنها نجوا کنی. بارها به شما گفتهام: رفقا! کناری بروید و با امامزمان (عجلاللهفرجه) نجوا کنید، والله! امامزمان (عجلاللهفرجه) غریب است، مانند جدّش، امامحسین (علیهالسلام) دارد «هل مِن ناصر» میگوید؛ یعنی امامزمان (عجلاللهفرجه) خواستش ایناست که درِ خانهاش بروید و با او نجوا کنید! با چه کسی نجوا میکنید؟! اگر گوشهای بروید و با خدا و امامزمان (عجلاللهفرجه) نجوا کنید، میفهمید چه لذتی دارد! هیچکدامتان طعمش را نچشیدهاید! اینقدر نجوا به من لذت داده بود که به امامرضا (علیهالسلام) گفتم: آقاجان! من هم شما را و هم نجوا را میخواهم. [۲]
رفقا! من بعضیوقتها پای منبر بعضی از افراد میرفتم، یک منبری یک ساعت صحبت میکرد. من همینطور به او نگاه میکردم، مثل کسیکه انتظار دارد چیزی به او بدهند؛ اما آخرش میدیدم که آن حرف را نمیگوید، چیز دیگری میگفت. اینها بندههای خدا تقصیر ندارند، حالا همینطور شدهاست. اشخاصی که در یک فکر و اندیشهای هستند، در فکر خودشان هستند. آن آقا دارد قشنگ صحبت میکند، حدیث و روایت میگوید؛ من در مقصد روایت و حدیث بودم که میخواستم حرف دیگری بزند؛ اما آن را نمیگفت. یک آقایی که من نام او را نمیبرم، خیلی مهمّ است؛ یعنی هر چه بگویی، مهمّ است. این بندهخدا روز غدیر، یک مجلس جشنی داشتند. گفتهبود که شما بیایید! من فقه و اصول نمیگویم، از غدیر صحبت میکنم. یکی از طلبههای رفقای من، همه این مطالب را نوشتهبود، حالا ببین، اینکه من میگویم مقصد؛ یعنی این. به امامزمان قسم! اگر من میخواستم این مطلب را بگویم؛ حالا پیش آمد. اصلاً نمیخواستم بگویم. این بندهخدا حدوداً یک ساعت راجع به غدیر صحبت کرده بود. بعد روی عبادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آوردهبود. عبادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درست است، آقا امامهادی (علیهالسلام) فرمودهاست، حرف درست است که جدّم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اینطوری نماز میخوانده، در نخلستانها اینطوری نماز میخوانده، خلاصه هزار رکعت نماز میخوانده است. این آقا عبادتهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را گفتهاست؛ اما در نظر من، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را جزء خلق آوردهاست که از خلق، بالاتر عبادت میکند. شما اینطوری عبادت میکنید؛ اما او بالاتر عبادت میکند. من خیلی ناراحت شدم و گفتم: کاش ایشان این جمله را گفتهبود؛ از من که نمیخرند؛ ولی از او میخرند؛ چون مشتری و خریدار من کم است. کاش ایشان عبادتهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را که میگفت؛ یکدفعه میگفت که خدا میفرماید: اگر خلق، عبادت ثقلین [یعنی جنّ و انس] را بکند و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را دوست نداشتهباشد؛ او را با صورت داخل جهنم میاندازم؛ کاش این مطلب را گفتهبود! اما این را نگفتهاست. عزیز من! عبادت درست است، نماز و روزه و حجّ درست است؛ اما درستتر ایناست که ما امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را به وصیّ رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) قبول کنیم و مقصد خدا بدانیم. خدا در تمام خلقت یک مقصد دارد، آن هم علیابنابوطالب (علیهالسلام) است. اگر ما حقیقت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را افشا کنیم، این درست است. [۳]
یا علی
- ↑ سخنرانی در محضر خدا؛ در امر ولایت و حبل المتین ۸۱ (اول سخنرانی)
- ↑ کتاب نجوا و نجوا با ولایت
- ↑ در محضر خدا؛ در امر ولایت، حبل المتین 81