منتخب: شهادت حضرت‌زهرا

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) یک خلقت است؛ اما حمایت از ولایت می‌کند؛ چون‌که ولایت مقصد خداست. روزی پدرش، رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: علی‌جان! عمر و ابابکر حقت را غصب می‌کنند، اگر چهل‌نفر با تو بودند، حقت را از آن‌ها بگیر. ببین خدا نفر می‌خواهد، ولایت هم نفر می‌خواهد. آن ولایتی که نَفَس‌های خلقت در دستش است، حرف دیگری است. کسانی‌که می‌گویند علی (علیه‌السلام) در خانه نشست، بی‌خود می‌گویند. کسی نمی‌تواند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را در خانه بنشاند؛ اما در ظاهر نشست. چرا؟ دید دیگر فایده‌ای ندارد، این‌مردم سزایشان عمر و ابابکر است. از حضرت سؤال کردند: چرا در خانه نشستی؟ فرمود: مردم مرا نمی‌خواستند. امروز هم اغلب مردم، ولایت واقعی را نمی‌خواهند. چرا؟ ولایت امر دارد، می‌فرماید: نگاه به زن مردم نکن، خیانت نکن، نزول نخور، غش‌معامله نکن، منافق نباش، رئوف باش، سخاوت داشته‌باش، حیا داشته‌باش، شرف داشته‌باش، انصاف داشته‌باش، عدالت داشته‌باش، دست بیچاره‌ای را بگیر، هر چه برای خودت می‌خواهی برای دیگران هم بخواه، شب که می‌شود کینه برادر مؤمن را از دلت بیرون کن؛ آن‌وقت تا صبح، برایت عبادت نوشته می‌شود؛ حالا من می‌خواهم آزاد باشم، خب می‌گوید برو، او هم تو را آزاد می‌گذارد؟!

حالا که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در خانه نشاندند، مگر حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) ساکت شد؟! تمام فکرش این‌بود که عمر و ابابکر پیش نروند، وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) پیش برود، تمام عالم پیش می‌رود. با این‌که پهلو و دستش شکسته، صورتش نیلی و داغ فرزند دیده، به حضرت‌امیر (علیه‌السلام) فرمود: علی‌جان! الاغی تهیه کن تا من بروم مهاجر و انصار را دعوت کنم، این‌ها کسانی هستند که عمری پیش پدرم بوده‌اند، شاید چهل‌نفر درست شوند. حضرت می‌خواست پایه‌گذاری اسلام بی‌علی نباشد، می‌خواست محدوده به‌وجود بیاید، مجلس ولایت را درست کند، اما هیچ‌کس نیامد، فقط آن چهار نفر آمدند. حالا حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) به عالمیان اعلام کرد که من جانم را فدای امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌کنم. تا وقتی‌که این‌ها جسارت به ولایت نکرده‌بودند، کافر حربی نبودند، خدا این‌ها را کافر اعلام نکرد؛ اما وقتی‌که زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) را زدند، حضرت محسن را کشتند و طناب گردن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) انداختند، خدا یک‌دفعه آن‌ها را افشا کرد و گفت: بعد از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کافر شدند؛ چون جسارت به ولایت، به امر خدا و مقصد خدا کردند، این‌ها کافرِ به ولایت شدند.

تا حتی روایت داریم: حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) با الاغش درِ یک خانه‌ای رفت، پسری بیرون بود، دید پدرش با حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) صحبت می‌کند و حرف می‌زند؛ اما یک‌مرتبه حضرت سرِ الاغش را برگرداند که برود. آن پسر گفت: بابا! چه‌کسی بود؟ گفت: زهرا بود. گفت: چه‌کار داشت؟ گفت: آمده‌بود که ما را دعوت کند که خلاصه بیایید طرف علی، یعسوب‌الدین، حجت‌خدا، امر خدا، تا حقش را بگیریم. آن پسر به پدرش گفت: بابا! به او چه گفتی؟ گفت: من گفتم که ما کاری به این‌کارها نداریم. گفت: بابا! والله! تا آخر عمرم، تا زنده‌ام با تو حرف نمی‌زنم! چرا طرف حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) نرفتی؟! آن پسر تا وقتی‌که زنده بود با پدرش حرف نزد. قربان این پسر بروم! خدا برای هر چیزی در این عالم، یک کسی را برانگیخته می‌کند که فردای‌قیامت برای ما حجت باشد. [۲]

معرفت را باید از حضرت‌علی (علیه‌السلام) و حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) بخواهی، یک‌نظر به تو بکند و در قلبت بریزد. آرام باش! برو شب و نصف‌شب به حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) متوسل شو، یک اشکی بریز و بگو: زهراجان! دل مرا باز کن، زهراجان! چشم مرا عالم‌بین کن، زهراجان! ایرادی‌ها را از قلب من بیرون کن. زهراجان! این وسوسه‌ها را از من بگیر، اگر نگرفت. خدا آقای‌خوانساری را رحمت کند! بنا کرد زحمت‌هایی که در دنیا هفتاد سال، هشتاد سال کشیده را بگوید، بعد گفت: تمام این‌ها نابود است، محبت زهرا (علیهاالسلام) باقی است. خوانساری! چه آورده‌ای؟ محبت زهرا (علیهاالسلام) را. خدایا! به ما هم بِده، ما هم محبت زهرا (علیهاالسلام) را در قیامت ببریم تا امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) ما را تحویل بگیرد، تا خدا ما را تحویل بگیرد. اصلاً امام‌زمان هم به اجازه مادرش زهراست، امام‌حسین (علیه‌السلام) هم به اجازه مادرش است. بالاتر ببرم؟ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) هم به اجازه زهراست، حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) هم به اجازه آن‌هاست، آن‌ها یک نور هستند، یکی هستند، با هم نجوا می‌کنند، همه آن‌ها یکی هستند. [۳]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه