منتخب: امام‌رضا 2

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
(تغییرمسیر از منتخب: امام رضا 2)
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

من تا به حال کسی را ندیده‌ام که حرف حضرت‌نجمه را بزند؛ ایشان خیلی افشا نشده، بایگانی شده. می‌خواهم به شما بگویم کسی‌که مشابه حضرت‌زهراست، حضرت‌نجمه است. صندوقچه حضرت‌نجمه، مثل صندوقچه حضرت‌زهراست. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) صندوقچه امام‌حسن (علیه‌السلام) امام‌حسین (علیه‌السلام)، حضرت‌زینب (علیهاالسلام) و اُمّ‌کلثوم است؛ اما حضرت‌نجمه، صندوقچه حضرت‌رضا (علیه‌السلام) و حضرت‌معصومه (علیهاالسلام) است. حضرت‌نجمه بدل است. حالا من به امام‌رضا (علیه‌السلام) گفتم: آقا! من هر شب یاد پدرت موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام)، یادِ آن عزیزکرده‌ات جوادالائمه (علیه‌السلام)، یاد مادرت نجمه و خواهرت حضرت‌معصومه (علیهاالسلام) هستم، تو هم یاد ما باش! فقط چیزی که از شما می‌خواهم از خدا بخواه که توفیق افشای ولایت به‌من بدهد که ولایت را افشا کنم. تو را به حقّ جوادت، مرا سخن‌گوی ولایت قرار بده! سخن‌گو باشم، سخن هدایت بگویم، نه سخن جنایت. رفقا! متقی به امر امام‌رضا (علیه‌السلام) این حرف‌ها را به شما می‌گوید؛ قدردانی کنید! [۲]

از آقا امام‌رضا (علیه‌السلام) چند چیز خواستم؛ یکی این‌که حمایت از ولایت کنید! یکی قدرت‌تان را صرف قدرت کنید! یکی آمادگی داشته‌باشید! یکی القاء و افشاء داشته‌باشید! یکی ارادةالله بشوید! هر اراده‌ای می‌کنید، انجام شود؛ اما گفتم آقاجان! اگر اراده‌شان به‌غیر اراده خدا و تو باشد، جلویشان را بگیر! من این‌جوری از امام‌رضا (علیه‌السلام) برای شما خواستم. گفتم: آقاجان! دعای ما در حقّ دوستان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مستجاب شود! ما که نمی‌توانیم به دوستان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خیلی کمک کنیم؛ اما می‌توانیم دعا کنیم که شفایشان بده! شما خیلی باید منظّم و مرتّب باشید که این دعاها شامل‌تان بشود. مگر شامل هر کسی می‌شود؟! حالا امام‌رضا (علیه‌السلام) به شما نگاه می‌کند، ببیند کدام‌تان لیاقت دارید که ولایت به شما نازل بشود؟

عزیز من! قربانت بروم، امام‌رضا (علیه‌السلام) می‌خواهد تو را کامل کند و ولایت را به تو نازل کند. خدا هم می‌خواهد کاملت کند و به تو نازل کند. حالا کجا تو متقی می‌شوی؟ این‌که به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت باید خاضع و خاشع باشد، نه حواسش این‌طرف و آن‌طرف باشد، به تمام آیات قرآن! ولایت به شما نازل می‌شود. کجا ولایت به تو نازل می‌شود؟ بخواهی احقاق حق از دشمنان ولایت بکنی، بخواهی خودت را در اختیار امر خدا بگذاری. الآن شما توجّه نمی‌کنید که من دارم برای شما چه‌کار می‌کنم؟ والله! بالله! من مثل یک عنکبوت در مقابل شما می‌مانم. پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: علی‌جان! جای من می‌خوابی؟ گفت: شما حفظ هستی؟ گفت: آره! حالا چرا یک نَفَس امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) افضل از عبادت ثقلین است؟ این‌ها نه این‌که می‌خواستند جسم پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از بین ببرند، می‌خواستند درون پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از بین ببرند. درون پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ولایت است، درون پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علی (علیه‌السلام) بود، این‌ها آن‌را می‌خواستند که افشا نشود. چرا زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) با پهلوی شکسته، صورت نیلی و بازوی وَرَم کرده، سوار الاغ شد و به درِ خانه مهاجر و انصار رفت؟ من هم الآن دارم درِ خانه مهاجر و انصار می‌روم، شما توجّه نمی‌کنید که می‌خواهند همه‌شما را ببرند. الآن شما در غار رفتید، من دارم جلوی شما تار می‌کشم، هیچ اجری هم از شما نمی‌خواهم. همان‌طور که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المَودّةَ فِی القُربی»: من از شما هیچ اجری نمی‌خواهم، مگر این‌که به اهل‌بیتم خدمت کنید! من هم هیچ اجری از شما نمی‌خواهم، فقط چیزی که از شما می‌خواهم، خدمت به ولایت است. اگر من شما را به‌خاطر مال بخواهم، خدا مرا بی‌دین از دنیا ببرد! البتّه من عنایت شما را می‌خواهم؛ اما نمی‌خواهم که شما خدمت به‌من کنید! بارها گفته‌ام: دست مرا نبوسید! حرف مرا ببوسید! حرف خدا و حرف ولایت را ببوسید! والله! بالله! الآن همه می‌خواهند شما را ببرند، کاری به شما ندارند، فقط می‌خواهند ولایت‌تان را بگیرند. بیایید با کلام خودتان، ولایت را حفظ کنید! تا خدا حفظ‌تان بکند! کجا نگاه‌تان این‌طرف و آن‌طرف است؟! [۳]

اگر امام‌رضا (علیه‌السلام) می‌فرماید: «لا إله إلّا الله حِصنی فَمن دَخل حِصنی أمِن مِن عَذابی بِشرطها و شُروطها و أنا مِن شُروطها» والله! شروط، این حرف‌هاست که ما بفهمیم و امام‌مان را بشناسیم، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) و حجّة‌بن‌الحسن (عجل‌الله‌فرجه) را بشناسیم. من گفتم: عزیزان من! خودشان را که نمی‌شناسیم، اسم‌شان را هم نمی‌شناسیم، والله! بالله! روایت داریم، خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند! گفت: در روایت می‌فرماید که ائمه (علیهم‌السلام) را کفران کردید، آن‌ها را مخفی می‌کنیم، در آخرالزمان اسم‌شان را هم می‌گیریم. «إسمهُ أعظم» وای به حال آن مردمی که اسم ائمه (علیهم‌السلام) را از آن‌ها گرفتند! عزیزان من! با تمام این حرف‌ها، به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: اگر علی (علیه‌السلام) را معرّفی نکنی، کاری نکردی. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را معرّفی کرد. والله! بالله! تالله! نه این‌که پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یک‌قدری کُندی کرد، می‌خواست امروز بعد از هزار و سی‌صد سال گوشه زایشگاه ایزدی برای رفقا این حرف زده‌شود، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: علی (علیه‌السلام) روح من است، علی (علیه‌السلام) جان من است، علی (علیه‌السلام) نَفس من است، علی (علیه‌السلام) هستی من است. حالا وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را معرّفی کرد، فرمود: «الیوم أکملت لکم دینکم وَ أتممتُ علیکم نعمتی» خدا نمی‌گوید که دیگر نعمت پیش من نیست! می‌گوید: ای خلقت! بدانید که من نعمت را به شما تمام کردم، دیگر از این نعمت؛ یعنی وجود مبارک علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام)؛ یعنی ولایت، تمام‌تر و کامل‌تر در تمام خلقت نیست. [۴]

من اوّل از خدا، بعد از علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) تشکّر می‌کنم که شما یک لیاقتی پیدا کردید که این حرف‌ها زده‌شود. به شما افتخار می‌کنم، همه‌شما، کوچک و بزرگ‌تان، چشم من هستید، نور من هستید، دست من هستید، هستی من هستید. چرا؟ من دارم به شما پیام می‌دهم؛ پس شما ارزش دارید، من چه ارزشی دارم؟ آن پیام خیلی مهم هست، همین‌طور که خدا به رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیام داد و گفت: علی (علیه‌السلام) را معرّفی کن! من هم امروز به شما پیام دادم. [۵]


فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه