صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
− | {{فرمایش منتخب|ماه رمضان | + | {{فرمایش منتخب|ماه رمضان 5}} |
نسخهٔ ۲۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۷
فرمایش منتخب: حضرت خدیجه
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! چرا ما ائمه طاهرین (علیهمالسلام)، حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را مانند پدر و مادر خودمان حساب میکنیم؟! یکنفر گفته که دختر، خودش میتواند شوهر انتخاب کند؛ چونکه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) خودش همسرش را انتخاب کرد. این چه حرفی است که میزنی؟! چرا تهمت به حضرت خدیجه (علیهاالسلام) میزنی؟! وقتی ابوطالب با عباس به خواستگاری خدیجه (علیهاالسلام) رفتند، قوم و خویشهای حضرت خدیجه (علیهاالسلام) گفتند ما باید در این رابطه فکری کنیم، کمیسیون کردند و گفتند: آیا از ابوطالب بالاتر هست؟ کمال که دارد، جمال که دارد، علم اوّلین تا آخرین را دارد، چنین شخصیّتی برای خواستگاری آمده است.
با هم مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند مهریه سنگینی بگذارند که ابوطالب نتواند آن را بدهد، محمّد هم که بچّه یتیم است و چیزی ندارد. آن را نوشتند و به ابوطالب دادند. مال التّجاره حضرت خدیجه (علیهاالسلام) پیش افراد زیادی مثل عمر و ابابکر، ابولهب و ابوجهل بود؛ پول به آنها داده بود که با آن تجارت میکردند. کاری که حضرت خدیجه (علیهاالسلام) کرد، این بود: به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیغام داد و گفت: یا محمّد! آن مال التّجارهای که در اختیارت گذاشتم، آن را مَهرِ من بکن! اینطور حضرت خدیجه (علیهاالسلام) بزرگواری کرده است. [۲]
اوّل چیزی که خدا بهوجود آورد، نور دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) بود. از نور ولایت، درخت طوبی را خلق کرد. از آن سیبی چیده شد. این سیب، سیب بهشتی نبوده، میوه بهشتی را مؤمن هم میخورد، این عصاره تمام خلقت است؛ یعنی باید یازده امام از زهرای عزیز (علیهاالسلام) به عمل بیاید. این سیبی بود که خدا به نظر خودش ایجاد کرد. وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به معراج رفت، خدا به او این سیب را داد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: «خدایا! میخواهم آن را با امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بخورم. ندا آمد: یا محمّد! سیب را نصف کن! نصفش را خودت بردار! حالا وقتی به قول ما این سیب را نصف کرد که نصفش را به حضرت علی (علیهالسلام) بدهد و نصفش را خودش بخورد، دید دستی مانند دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پیدا شد و نصف سیب را برداشت؛ پس خلقت در اختیار علی (علیهالسلام) است؛ نه در اختیار نبیّ.
وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از معراج برگشت و این جریان را برای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تعریف کرد، حضرت علی (علیهالسلام) دست در جیبش کرد و نصف سیب را درآورد، به او داد و گفت: یا محمّد! این سیب را نگهدار! آن را با خود در کوه حرا بِبَر و چهل روز کنار برو! یا رسول الله! از کوه حرا که پایین میآیی و پیش خدیجه میروی، نصفش را خودت بخور و نصفش را به خدیجه بده! باید فاطمه به وجود آید. حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از کوه حرا پایین آمده و به نماز ایستاده، فوراً جبرئیل ندا داد: یا محمّد! نماز نخوان! پیش خدیجه برو! عزیز من! نماز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نماز یک خلقت است، مگر نمازش شوخی است؟! میخواهد بگوید یا محمّد! عصاره تمام نمازها تاحتّی نمازِ تو، زهراست. نماز عبادت است؛ اما زهرا ولایت است. رفقا! قدر این حرف را بدانید!
مردم حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را خیلی مذمّت میکردند، به او میگفتند: چرا همسرِ محمّدِ یتیم که چیزی ندارد، شدی؟! حالا ما موقع وضع حملت به کمکت نمیآییم. یک دفعه زهرای عزیز (علیهاالسلام) فرمود: مادرجان! ناراحت نشو! زنان بهشتی به کمکت خواهند آمد. حوّاء، آسیه، مریم بنت عمران و ساره میآیند. فرزندی که در ظاهر بهدنیا نیامده، مادرش را آرام کرد. خدا دارد حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را افشا میکند. وقتی مردم پشت به خدیجه (علیهاالسلام) کردند، کمک برایش آمد؛ من قسم میخورم که خدیجه کمک نمیخواست، اینها از برای دلخوشی حضرت خدیجه (علیهاالسلام) آمدند، برای اینکه تا خدیجه (علیهاالسلام) فکر میکند، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بفرماید که مادرجان! غصّه نخور! کمک برایت میآید. عزیز من! تو هم با خدا باش! کمک برایت میآید. [۳]
حضرت خدیجه (علیهاالسلام) یک بُعد از سلمان بالاتر است؛ چونکه وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به سلمان گفت: میخواهی جایت را نشانت بدهم؟ گفت: آری! به او نشان داد؛ اما وقتی به خدیجه (علیهاالسلام) گفت: این مالی که در اختیارم گذاشتی و اسلام پیشروی کرد، میخواهی مقامی که خدا برایت معیّن کرده است را ببینی؟! گفت: نه! من به تو یقین دارم؛ من موقعیکه تو در ظاهر به رسالت نرسیده بودی، با تو بیعت کردم و به تو ایمان آوردم. رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) هم به خدیجه (علیهاالسلام) افتخار میکرد؛ این همسر پیامبر است، عایشه هم زن پیامبر است! امام صادق (علیهالسلام) او را لعنتکرده! ببین پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ اما دلش پیش معاویه است. مثل هنده که پیش یزید بود؛ اما دلش پیش زهرای عزیز (علیهاالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بود. عزیز من! خودت باید مکان باشی! ببین دلت کجاست؟! [۴]
حضرت خدیجه (علیهاالسلام) صندوقچه حضرت زهراست، زهرای عزیز (علیهاالسلام) به مادرش مباهات میکند؛ چون امر را اطاعت کرد. خودش میخواهد که مادرش به ظاهر در محشر، از او بالاتر باشد؛ به خاطر همین هفتاد هزار حوریّه با حضرت زهرا (علیهاالسلام) و هفتاد هزار مَلَک با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) در محشر میآیند و او را راهنمایی میکنند. این مقام از برای آن مالی است که حضرت خدیجه (علیهاالسلام) در راه خدا داد، مردانگی کرد، خدا هم با او مردانگی میکند. [۵]
==ارجاعات==
یا علی
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 4
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
بیتوته؛ یعنی در حضور امر ولایت میروی. وقتی با خدا و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) بیتوته میکنی، با مافوق خلقت نجوا کردهای. وقتی با ائمه (علیهمالسلام) نجوا کردی، شما در حضور آنها هستی، همیشه باید اینطوری باشید؛ آنوقت خدا اجازه حرف به شما میدهد، چون باید بگویی: ایخدا! من احتیاج به تو دارم. [۷]
گوش دادن و نوشتن کلام ولایت خیلی خوب است؛ چونکه حضرت فرمود: حرفهای ولایت را بنویسید! زمانی میشود با اینها باید نجوا کنید! نمیگذارند دیگر گویندهای حرف علی (علیهالسلام) بگوید! حالا میآید جلو. حالا اوّل خرابی است. این را من به شما بگویم، میخواهم خوشحالتان کنم. خوب که خراب شد، آن سازنده کلّ خلقت میآید و میسازد. فهمیدی؟ حواست جمع باشد، تو خراب نشوی؛ چه کار به خرابی دنیا داری؟ تو مراقب باش که خراب نشوی. خب، تو وصل هستی به آنجا. هوای خرابی خودت را داشته باش! دنبال خرابها هم نرو! جوان عزیز! اگر عاقل باشی، دنبال یک هروئینی میروی؟ خب، میروی هروئینیات میکند. اهل دنیا هم همینطور است. وقتی دنبالش رفتی، اهل دنیایت میکند. الآن چه خبر است؟ الآن چه خبر است در این دنیا؟ آنها که دَم از آخرت میزدند، نه اینکه اهل دنیا شدند، خودشان شدند دنیا. همانطور که دنیا دارد طلب میکند، اینها هم دارند طلب میکنند، بیایید طرف ما! نیایید، پدرت را درمیآورد؛ اما به رو نیاور! خَرش کن! بگو من با تو هستم و با او نباش! خَرش کن! فهمیدی؟ خر هست، خرترش کن! به حضرت عباس، روح، جسم نمیشود. اگر شما ولایتتان کامل شد، روح میشوید، دیگر جسم نمیشوید. [۸]
خدایا! به ما توفیق بده افشای ولایت کنیم، نه افشای خلق.
خدایا! ظهور امام زمان (عجلاللهفرجه) را نزدیک بفرما!
خدایا! بین ما و امام زمان (عجلاللهفرجه) وساطت کن! ما از کردههایمان پشیمانیم؛ او ما را قبول کند. ما را از یاورانش قرار بده! ما یاور خلق نباشیم.
خدایا! شناسایی امام زمان (عجلاللهفرجه) را به ما عطا کن که ما به مرگ جاهلیّت نمیریم.
خدایا! ما متابعت امر امام زمان (عجلاللهفرجه) را بکنیم، نه متابعت زمان را.
خدایا، ما را موفّق به گناه نکن! موفّق به رحمت خودت بکن!
خدایا! به حقّ امام زمان، ما را محبوب حضرت زهرا (علیهاالسلام) قرار بده و کاری کن حضرت زهرا (علیهاالسلام) به ما راه بدهد و ما مَحرمش باشیم.
خدایا! صادرات ما امر باشد، صادرات ما یا علی و یا حسین و یا متقی باشد، نه یا خلق!
خدایا! فقط زبان ما علی (علیهالسلام) نگوید، قلب ما هم مثل متقی، علی (علیهالسلام) بگوید.
خدایا! ما را کمک کن که دائم یاد امام حسین (علیهالسلام) و بچّههایش باشیم چون امام حسین (علیهالسلام) فرمود: قبر من در دل دوستان من است.
خدایا! دین ما را کامل کن! دین، تولّی و تبرّی است. دین، حبّ و بغض است. آنوقت هم نجات پیدا میکنیم و هم نجاتدهنده میشویم.
خدایا! بیتوته شب و لذّت آن را نصیبمان کن!
خدایا! در دل ما، در فکر ما، در کار ما، در گلبولهای خون ما علی (علیهالسلام) باشد؛ چیز دیگری نباشد.
خدایا! ما را از هوا و هوس و بدعتگذار و اهل دنیا نجات بده؛ چون اهل دنیا خائن هستند. [۹]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۰]
عزیزان من! ما باید دائم روزه باشیم، روزه یعنی مُحرم باشیم. عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیایید حرف را گوش بدهید! چرا میگوید نفَسی که در ماه رمضان بکشی، ثواب دارد؟ من تکرار کنم، میدانم که بعضیها در مجلس اینطوری هستند. همینطور که به شما گفته روزه بگیر! همینطور هم گفته اگر نمیتوانی روزه بگیری، نباید بگیری. یکنفر در بازار بود که پدرش مقدّس بود؛ مقدّس خیلی خشک بود؛ از خشکی نزدیک بود که آتش بگیرد. پسرش هم مثل پدرش بود. به او گفتند: روزه نگیر! گفت: نه! من باید بگیرم. این آقا روزه گرفت، شاید یک ماه که از ماه رمضان گذشت؛ دکتر به او گفت: رودههایت به هم چسبیده است و نمیشود از هم باز کرد؛ بالأخره مُرد. خب، بفرما! چند تا بچّه داشت، دختر داشت؛ جوان هم بود. بعضیها میگویند که اینشخص، خونش گردن خودش است. چرا؟ امر را اطاعت نکرد؛ اما شما که میخواهی روزهات را بخوری، باید چه کار کنی؟ باید خودت را شبیه روزهدارها کنی! سحر که میشود، چراغت را روشن کن! یک چیز جزئی بخور! جلوی مردم چیزی نخور! خودت را به روزه بزن! والله، ثواب روزه را میبری. متوجّه هستی؟ خودت را شبیه روزهدارها کن! یک مقداری هم ناراحت باش و بگو: کاش من روزه میگرفتم؛ آنوقت تو ثواب روزهدارها را میبری. بیتفاوتی راجع به ولایت بد است، ما باید بیتفاوت نباشیم؛ اما امر را اطاعت کنیم. دوباره تکرار میکنم: بعضی از شما که برایتان روزه ضرر دارد، مبادا روزه بگیرید! مقدّس نشوید! اطاعت کنید! مقدّسی یک حرفی است، اطاعت حرف دیگری است. خیلی از ما مقدّس هستیم، میگوید: دلم نمیآید که روزه نگیرم. تو دلت شیطان است. ببین، امر چه میگوید؟ متوجّه عرض بنده شدید؟ عزیزان من! فدایتان بشوم، خدا میزبان شماست؛ اما دوباره تکرار کنم، خدا میزبان ولایت است. [۱۱]
من خدمت رفقای عزیز عرض کردم، یک وقت یکی از این مهندسها اینجا تشریف آورد و گفت که من چند وقت است دارم درباره ماه مبارک رمضان سخنرانی میکنم؛ در این ماه هیچ گنهکاری باقی نمیماند، خدا همه را میبخشد. بنا کرد صحبتکردن که شخص روزهدار، کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، مَلَک او را به اینطرف و آنطرف میکند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا ما را دعوت کرده است، همه اینها را که گفت؛ به او گفتم: آیا امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا، صدیقه طاهره (علیهاالسلام) بالاتر است یا ماه؟ ماه روی گردش افلاک است؛ چرا اینها که خدمت ائمه طاهرین (علیهمالسلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند؛ اهل جهنّم شدند؟ بعد به او گفتم: جوابی که دادم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست که اینقدر این حرف خوب و قشنگ است! گفتم: اینکه نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمیخواهم به مکان جسارت کنم. من دلم میخواهد در این حرفهای من مطالعه کنید! اگر کشش نداشتی، بلند شو! با امام زمانت رابطه برقرار کن تا به شما کشش بدهد. من نمیگویم در حرم امام حسین (علیهالسلام)، یا این حرمها فرق ندارد؛ اما میگویم که خلاصه، خودت باید مکان باشی. مگر اویس قرن نیست که در بیابان است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: اویس برادر من است، بوی بهشت میدهد. چرا؟ امر را اطاعت میکند. به او گفتم: همه آنهایی که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند، امر را اطاعت نکردند، چرا عوض اینکه رحمت شامل حال آنها شود، اهل آتش شدند؟ عزیز من! قربانت بروم، خودت باید مکان باشی، خودت باید ولایتت را از دست ندهی و آن را حفظ کنی. به این حرفها توجّه کنید! این حرفها را بایگانی نکنید! [۱۲]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 11
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۳]
جوانی پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد، قدری سر و وضعش ژولیده بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: زن داری؟ گفت: آری! گفت: دلت میخواهد که مثل تو ژولیده باشد؟ گفت: نه! گفت: او هم میخواهد که اینجوری نکنی. تمام حرفها را به ما دستور داده، باید پیراهنت را عوض کنی، خلاصه تمیز باشی. کاری نکنی که مردم از تو انتظار نداشته باشند، اگر دهانت بو میدهد، آن را بشوی عزیز من! دندانهایت اگر مصنوعی است، آنها را بشوی، دهانت بو ندهد، گوشات بو ندهد، پایت بو ندهد. اصلاً اسلام نظافت است. [۱۴]
جوان عزیز هم به قرآن نزدیک است، هم به توحید نزدیک است، هم به امام زمان (عجلاللهفرجه) نزدیک است، هم به وسوسه شیطان نزدیک است. توجّه کن! با تفکّر باش! زود رفیق نباش! زود گذر باش! با هر کسی راه نرو! با هر کسی خیلی دوست نشو! اخلاقش خوب باشد، توهم باید بکر باشی. [۱۵] مگر پسر نوح عرق خورد؟! شراب خورد؟! چه کرد؟! با رفیق بد قدم زد. [۱۶]
دوستتان را امتحان کنید! بیخود خودتان را در اختیارش نگذارید، ببین چه فکری برای شما دارد؟! چه خیالی برای شما دارد؟![۱۷] الآن خطری که برای جوانان پیدا شده، این است که چشمش را نمیپوشاند، چشمت را بپوشان! [۱۸] اگر خواهر یا دخترت بَزَک [آرایش] کرده، حقّ نداری به او نگاه کنی؛ چونکه آنموقع به خواهرت یا بچّهات نگاه می کردی، حالا به بَزَکش نگاه میکنی، به تو حرام است، نباید نگاه کنی. [۱۹]
کسیکه شهوت دارد، باید جلوی چشمش را بگیرد؛ اگرنه مبتلا میشود، هر کسی میخواهد باشد، در هر لباسی میخواهد باشد؛ چونکه آن جلوه شیطان است، آن هدف شیطان است، آن خواست شیطان را عملی میکند. [۲۰] به امام صادق (علیهالسلام) گفتند: چرا یوسف مبتلا نشد؟ گفت: نگاه نکرد؛ یعنی خلوت دل نداشت. حرف زده؛ تا حتّی وقتی زلیخا روی بُتش چیزی انداخت، به او گفت چرا همچین کردی؟ گفت: میخواهم بُتام نبیند. گفت: من چه چیزی روی بُتام بیندازم؟! من که روی خدا نمیتوانم چیزی بیندازم! [۱۷]
یک نگاهت به زن نامحرم افتاد، نگاه به آسمان کنی، تمام ملائکه طلب مغفرت برایت میکنند، نگاه به زمین بکنی، تمام ملائکه برایت طلب مغفرت میکنند، طلب مغفرت ملائکه آمرزیدهای. [۲۱] زنی آمد یک مسئله از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بپرسد، پسر عباس خودش را شبیه کرده بود، به او نگاه کرد. جاییکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) غضب کرده، اینجاست! پیامبری که خُلقش عظیم است، به او گفت: ای پسر عباس! چرا نگاه کردی؟! فردای قیامت خدا چشمت را پُر از آتش میکند! کجا نگاه میکنید شما مسلمانهای مصنوعی، ولایتیهای مصنوعی؟! [۲۲]
در زمانِ شعیب پیامبر، موسی یک قبطی [طرفدار فرعون] را کُشت. فرعون دستور داد که موسی را بگیرید! موسی فرار کرد، به جایی رفت که دید چاهی است که مردم از آن آب میکِشند و دو دختر هم آنجا هستند که گوسفند دارند و میخواهند به گوسفندانشان آب بدهند. موسی به آنها گفت: شما چرا ایستادهاید و به گوسفندانتان آب نمیدهید؟! گفتند: ما صبر میکنیم وقتی همه رفتند، به آنها آب میدهیم.
موسی آمد و از چاه آب کشید و به گوسفندان داد. وقتی دختران شعیب پیش پدرشان رفتند، شعیب پیامبر گفت: باباجان! چرا امروز زود آمدید؟! گفتند: جوانی آنجا بود، آب برای گوسفندانِ ما از چاه کشید و ما زودتر آمدیم. شعیب گفت: بروید به او بگویید پیش من بیاید. وقتی دختران شعیب، موسی را پیدا کردند و جریان را به او گفتند که همراه ما به خانهمان بیا! موسی گفت: من جلو میروم، هر موقع باید مسیرم را عوض کنم و داخل کوچه دیگری شوم، شما یک سنگ برایم بیندازید. موسی دنبال دختران سیاه سوخته شعیب نرفت؛ این است که خدا به او «ید بیضاء» میدهد. به تو چه میدهد؟
حالا وقتی موسی به آنجا رفت، شعیب گفت: یک سال پیش ما بمان و برایمان چوپانی کن! این گوسفندان هر کدامشان اَبلق [سیاه و سفید] زاییدند، مال تو باشد، دخترم را هم به تو میدهم. من پدرم گوسفند داشته، گوسفند یا سام یا کبود یا سیاه است، گوسفند اَبلق خیلی کم است! موسی هنگام جفتگیری گوسفندان، چهار تا چوب را اَبلق کرد، تمام گوسفندان اَبلق زاییدند! به خارجیها نگاه نکنید که اَبلق میزایید! جلوی چشمتان را بگیرید! [۲۳]
یا علی
نگاه 25
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۲۴]
حالا من میخواهم بگویم که ما یک نظر داریم و یک مقصد. مثلاً ببین، نستجیر بالله، اگر به زن مردم یک نظری کردی، شهوتت به حرکت میآید. تا نظر نکردی، شهوتت به حرکت نمیآید. یک وقت با نظر، شهوت جنسی به حرکت میآید، یکوقت نه، شهوت پولی به حرکت میآید. وقتی به این دنیا نظر کردی، چه میشوی؟ اهل دنیا میشوی. عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، بیا فکر داشته باش! بیا تفکّر داشته باش! بیا اندیشه داشته باش! از اینجا میگوید که اگر نستجیر بالله، به یک کسی نظر کنی، گناه علیکشی به تو میدهد؛ این نظر، نظرِ شیطان است؛ اما میگوید به صورت یک مؤمن نظر کنی، به کعبه نظر کنی، به قرآن نظر کنی، خدا چه چیزی به تو میدهد؟ ثواب دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) را به تو میدهد. این نظر، نظرِ الله است. [۲۵]
چرا حضرت میفرماید به مکّه نگاه کن؟ مبنایش این است که به زایشگاه علی (علیهالسلام) نگاه کن! همینطور میگوید به صورت پدر و مادرت نگاه کن که ثواب دارد، همینطور به قرآن نگاه کن، ثواب دارد. اینقدر خدا پدر و مادر را بالا برده که آنها را مطابق مکّه و قرآن آورده است، اینقدر خدا پدر و مادر را میخواهد! [۲۶] عزیز من! تو آبروی پدر و مادرت هستی، چرا میگوید به آنها نگاه کن؟ یعنی این آبروی تو را میخواهد بخرد، مواظب توست، دوست توست. حالا پدر را روبروی مکّه آورد، روبروی قرآن قرار داد. چرا؟ قرآن میخواهد تو را هدایت کند، این پدر و مادر هم میخواهد تو را هدایت کند. [۲۷]
اگر بخواهی که مکّهات درست باشد، باید به جای بد نگاه نکرده باشی، شهوترانی نکرده باشی. [۲۸]
وقتی امام سجاد (علیهالسلام) به ظاهر از دنیا رفت، شتر حضرت، سر قبرش رفت و گریه میکرد؛ امام باقر (علیهالسلام) فرمود: او را بیاورید! بعد از آن دوباره فرار کرد و رفت. حضرت گفت: رهایش کنید! آنقدر سرش را روی قبر امام زد تا جان داد. آیا تو عاشورا گریه میکنی یا میروی پای تلویزیون؟! تو با عاشورا ارتباط نداری، حیا نداری و حیات نداری. تو داری پشت به ائمه (علیهمالسلام) میکنی و امر ائمه (علیهمالسلام) را اطاعت نمیکنی. آیا تو انسانی یا حیوان؟! والله، آن انسان است و ما حیوان! این مردم حیا نمیکنند، حیا باعث نجات شما میشود. والله، اگر حیا نداشته باشیم، حیات نداریم. بیحیایی این است که امر ائمه (علیهمالسلام) را اطاعت نکنید و پشت به اینها کنید، از هر بیحیایی، بیحیاتری! [۹]
ببین خدا ولایت را برای حیوانات هم کم نگذاشته است. کجاییم ما؟! آن حیوان مثل سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم امر را اطاعت میکند؛ اما شهوت به تو غلبه کرده، تو اطاعت نمیکنی. توی دانشگاه چهار تا بچّه صورت صاف میبینی، نمیدانم خانم اینجوری میبینی، گول میخوری و از ولایت جدا میشوی. از ولایت جدا نشو! برو تفکّر داشته باش! از امام صادق (علیهالسلام) میپرسند: جدا میشوند؟ میفرماید: آری! وقتی جدا میشوند اگر در آن حال بمیرند به دین محمّد (صلیاللهعلیهوآله) نَمُردهاند. عزیز من! در کامپیوتر جهانی نگاه میکنی، از ولایت جدا نشو! اگر نگاه بد کردی، از ولایت جدا شدی؛ خدا نکند ما در آن حال بمیریم. [۲۹]
به دینم قسم، من میگویم: خدا! اگر الاغ را در محشر بیاوری، من در مقابل آن رفوزه هستم؛ این الاغ اطاعت کرده است. شما یک الاغ میبینید که ساز تلویزیون بزند؟! یک الاغ میبینید که ساز ویدیو بزند؟! یک الاغ میبینید که از این نمیدانم تختهنردها که حالا در آمده، اسمش چیست؟ یادم رفت، شطرنج بزند؟! یک الاغ دیدی که شطرنجبازی کند؟! به الاغ گفته راه برو! رفته. زبانبسته، به او هم بگویی بایست! میایستد، به او هم میگویی برو! میرود، بار هم میکشد. بابا! بیایید فکر کنیم، تفکّر داشته باشیم، اگر بخواهیم انسان شویم، باید تفکّر داشته باشیم، آدم با تفکّر، انسان میشود. [۳۰]
حضرتعباسی! بیایید فکر کنیم، حیف نیست که دست از علی (علیهالسلام) برداریم؟ حیف نیست که دست از امام زمان (عجلاللهفرجه) برداریم و دنبال این کثافتکاریها و آشغالها برویم؟ حیف از چشم تو نیست که نگاه میکنی؟! [۳۱] اگر نگاهِ غیر امر به کامپیوتر کنی تا کیف کنی و شهوتت به حرکت درآید، والله، با همان هم محشور میشوی و با همان هم میمیری. [۱۸] جاذبه شهوت و لذّت و تماشا را هم در دل تو میآورد. [۳۲] شهوتت را برانگیخته میکنی؛ آنوقت گناه میکنی. [۳۳] تو که نگاه به دختر و بچّه مردم میکنی؛ خاک بر سرت کنند! تو مَست هستی. [۳۴]
یا علی
- ↑ ماوراء در امر حضرتزهرا؛ نور ولایت (دقیقه 5)، حضرتخدیجه (اول نوار و دقیقه 8)، صادرات مؤمن، اطاعت است (دقیقه 32)
- ↑ حضرتخدیجه 77
- ↑ ماوراء در امر حضرتزهرا؛ نور ولایت 78
- ↑ یقین 75 و کتاب حضرتزهرا
- ↑ صادرات مؤمن، اطاعت است 81
- ↑ کشتی نوح (دقیقه ۵۸)
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ کشتی نوح 85
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ افشای احکام
- ↑ سخنرانی عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 77 (دقیقه58) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه 12)
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 76
- ↑ فتنه آخرالزمان 81
- ↑ آخرالزّمان ۸۰ (دقیقه ۵۷) و آفات ولایت (دقیقه ۵۷) و جامعه، غدیر ۹۱ (دقیقه ۱۷)
- ↑ آخرالزّمان 80
- ↑ محور خلقت ولایت است 79
- ↑ ارتباط 87
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ آفات ولایت 81
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ اربعین 87
- ↑ تسبیحات حضرت زهرا 75
- ↑ نیمه شعبان 84
- ↑ شناخت ولایت 85
- ↑ جامعه – غدیر 91
- ↑ فُزت بربّ الکعبه 85
- ↑ تجسس ۷۸ (دقیقه ۵۵) و کامپیوتر جهانی، جلسه اوّل (دقیقه ۲۰)
- ↑ فرمان ولایت، فرمان دل 77
- ↑ عناد 76
- ↑ تجسّس 78
- ↑ افشای ولایت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، قسمت اول
- ↑ قوم لوط و حرامزادگی 76
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ صفات الله، مشهد 82
- ↑ ترجمه احکام
- ↑ عید فطر 92