صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: آمادگی برای شبقدر
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
عزیزان من! دو سه شب دیگر تا شب قدر داریم، از همین امشب آمادگی پیدا کنید! با فکر و تفکّر باشید! این حرفها را در خودتان هضم کنید! من میفهمم که امشب شب احیا نیست؛ اما از چند شب قبل آمادگی برای شب قدر پیدا کنید! ببینید چه از امام زمان (عجلاللهفرجه) میخواهید؟ اگر شما خدمت یک سلطان بخواهید بروید، از چند روز قبل فکر میکنید که من چه بخواهم؟ چه کار بکنم؟ فدایتان بشوم! باید آمادگی پیدا کنیم که خدا میخواهد به ما پاداش بدهد، از او چه بخواهیم؟ خدایا! خودت را به ما بده!
رفقای عزیز! شما میدانید که تملّق در وجود من نیست، خدا خلق نکرده. من برای شما خواستم، با خدا شوخی هم کردم و گفتم: خدایا! زحمت خودت را زیاد نکن که حالا بخواهی ما را عذاب کنی و پروندهمان را اینجوری کنی و ما را به فلاکت بیندازی و اینکارها را بکنی! خدایا! ما را مثل ائمه طاهرین (علیهمالسلام) کن! تمام گناهان ما را ببخش! اصلاً جوری شود که ما رغبت به گناه نداشته باشیم؛ همینطور که ائمه (علیهمالسلام) اینطور بودند؛ اصلاً گناه توی آنها نبوده است؛ خدایا! رفقای مرا اینطوری کن! اینقدر رفقا رفقا کردم که یک مرتبه گفتم حالا خدا میگوید برای خودت چیزی نمیخواهی؟! گفتم: خدایا! مرا مثل رفقایم کن! آخر من چه برای شما بخواهم؟! الحمد لله خدای تبارک و تعالی دنیا را به شما داده، همه چیز به شما داده؛ خیلی باید شکرانه کنید! دختر و پسر شایسته به شما داده، وقت داده که به مجلس ولایت بیایید. الآن کسانی هستند که به قول ما وقت سرخاراندن ندارند، اینقدر دنیا آنها را گرفتار کرده است! بیخود نیست که من میگویم شما یک پرچم دستتان بگیرید و فقط بگویید شکر! [۲]
اصلاً شب قدر شب شکرانه ولایت است، من عقیدهام این است که شما وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید، فقط نعمتها را جلویتان بیاورید و بگویید خدایا! شکر. خدایا! شکر، ولایت به من دادی. خدایا! شکر، سخاوت به من دادی. خدایا! شکر، حیا به من دادی. خدایا! شکر، زهرا (علیهاالسلام) به من دادی. خدایا! شکر، پسر خوب به من دادی. خدایا! شکر، همسر خوب به من دادی. خدایا! شکر، رفقای خوب دادی، خدایا! شکر آدم، ناجور دم من نیفتاده است. خدایا! شکر، نعمت به من دادی. خدایا! شکر، که مرا خواستی که بگویم شکر. تمام اینها را شب قدر بنشین و شکرانه کن! موسی به خدا گفت: خدایا! من از کجا بفهمم که تو از من راضی هستی؟ گفت: اگر تو راضی هستی، منم از تو راضیام. هم از خدا راضی میشوی، هم شکرانه نعمت کردی و هم خدای تبارک وتعالی علم حکمت به شما میدهد؛ آنوقت کارهایتان از روی حکمت میشود. [۳]
شب احیا که میشود، کم بخورید! امشب شبی است که مطابق هزار ماه است، تقدیر شما میشود، شما اسیر شکمتان نباشید! یک قدری کمتر بخورید! یک قدری توجّه داشته باشید! من مثلاً آنزمان به کارخانه نمیرفتم، شاگردهایم هم تعطیل میشدند؛ آماده بودم که بگویم خدا! قدر یعنی از این شب قدردانی کنیم. [۴] شب قدر باید سواد و مهندسی، فقه و اصول، همه اینها را کنار بگذارید و بگویید: خدایا! نفهمیدم. از این شب بهره ببرید! اگر شما به مردم میخواهی بگویی که نفهمیدم، عارت میشود، دیگر به خدا عارت نشود که بگویی نفهمیدم تا خدا دستت را بگیرد. شب قدر آب زندگانی میخورید، اگر ولایت به شما داد، تا ابد زندهاید، از خدا بخواهید که آب زندگانی را بچشید و بخورید، والله، امام زمان (عجلاللهفرجه) میدهد. شب قدر شبی است که جایزه میدهد، میفرماید که سه طایفه را نمیآمرزم: شارب الخمر، عاق والدین و کسیکه برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد. بخواهیم برادر مؤمن از ما راضی باشد. [۲]
شب قدر درستاست که به شما میگوید به قدر هزار ماه ثواب دارد، این صحیح است؛ اما بفهمید که ثوابش مال چیست؟ هزار ماه ثواب دارد که بیایید و به خاک پوزبمالید و بگویید خدایا! ما علی (علیهالسلام) را نشناختیم، شناخت علی (علیهالسلام) به ما بده! باید علی (علیهالسلام) را در دلتان قبول کنید، علی (علیهالسلام) در دلتان راه پیدا کند. قبولی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ثواب هزار ماه را دارد. آیا شبقدر درِ خانه خدا آمدید و بگویید: خدا! مرا درست کن! خدا! چشمم نگاه به نامحرم کرده، زبانم دروغ گفته، گوشم غیر امر شنیده، پایم به امر نبوده، اعضا و جوارحم آلوده است. تمام مشکلات را روی کاغذ بیاورید یا خودتان به خودتان بگویید تا اصلاح شوید. والله، روایت داریم: اگر شب قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است، میگوید باید به سرزمین منا بروید. شب قدر باید قدردانی سیزده رجب را بکنید که قرآن نازل شده است. شب قدر خودتان را آماده فهم بکنید! آماده ولایت بکنید! چرا به شما میگوید شب قدر زود بگیر بخواب و آماده باش؟! مگر نیست که آن شخص در شب قدر خدمت امام صادق (علیهالسلام) میآید و سؤال میکند: یابن رسول الله! شب قدر چه کار کنیم؟ میفرماید: برو علم یاد بگیر؟! علم؛ یعنی فهم ولایت را یاد بگیر! افضل عبادت علم یاد گرفتن است؛ یعنی بفهم! [۵]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 6
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
بهدینم قسم، به تمام هستیام قسم که هستی من، دینم است، ولایت است، اگر یک گوشهای بروی نجوا کنی، آنوقت میبینی چه لذّتی دارد. اصلاً لذّت در عالم نیست به غیر نجوای با خدا، به غیر نجوای با امام زمان (عجلاللهفرجه)، به غیر نجوا. مگر رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نرفت بهشت را دید؟ نجوا میکند؛ با بهشت نجوا میکند. عزیزان من! فدایتان بشوم، به قربانتان بروم، بیایید گوش بدهید! با کسبتان نجوا میکنید. شما الآن داری ماشین درست میکنی، موتور درست میکنی، دستگاه درست میکنی، والله، داری نجوا میکنی. چرا؟ امر خدا را اطاعت میکنی. میگویی اگر اینجوری بشود، اینجوری بشود، من کار میکنم که عائلهام را اداره کنم، مشهد بروم، مکّه بروم، دستم را یک قدری باز کنم. والله، شما داری نجوا با مؤمن میکنی؛ تو در خیال اینکار هستی.
عزیز من! بچّه محصّل! تو داری درس میخوانی، داری نجوا میکنی؛ اما مقصدت این باشد اگر دکتر شدی، دست یکی را بگیری. اگر مهندس شدی، راست بگویی. قربانت بروم، فدایت بشوم، مهندس نشوی که بیایند پول به تو بدهند، خیابان را کج کنی؛ آنوقت خودت کج هستی؛ هم کجی، هم دنبال شیطان میروی، نجوای شیطان میکنی. اگر امر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را اطاعت نکردی، امر شیطان است؛ داری با آن نجوا میکنی.
نجوا یعنیچه؟ نجوا گفتم توأم به اطاعت است. تو دائم داری نجوا میکنی. اگر دائم نجوا کنی، در خط خدایی، در خط رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) هستی، در امر ائمه (علیهمالسلام) هستی. کسیکه دارد غِش در معامله میکند، دارد نجوا با شیطان میکند. اصلاً غِش، نجوای با شیطان است. شما داری میخوابی؛ چرا میگوید خواب شما عبادت است؟ داری نجوا میکنی. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: مؤمن که سرش را روی بالش میگذارد، اگر به فکر این نباشد که حاجت برادر مؤمن را برآورد، از ما نیست؛ یعنی نجوا نکرده است. [۷]
آنقدر بیتوته به شما لذّت میدهد که انگار در مقابل امام زمان (عجلاللهفرجه) ایستادهای و با او حرف میزنی. به رسول الله قسم، به طوری لذّت میبری که پشیمان میشوی که چرا من تا به حال اینجوری نبودم؟ روایت داریم: موقع جاندادن، آنجایی او را بگذارید که عبادت کرده و ارتباط داشته؛ پس معلوم میشود اثر دارد. زمین میگوید: این آدم روی من بیتوته کرده، نجوا کرده، نماز خوانده، فکر کرده، یا علی! یا زهرا! یا حسین! گفته. زمین به نکیر و منکر شهادت میدهد که جانش را راحت بگیرند، یادت میدهند. آنجا برایت حافظ میشود. [۸]
خدایا! شکر، تشکّر میکنیم، خدایا! تو علی (علیهالسلام) به ما دادهای، بهشت دادهای. علی (علیهالسلام) دادهای، فردوس دادهای. علی (علیهالسلام) دادهای، علی (علیهالسلام) دادهای. علی (علیهالسلام) دادهای، خودت را دادهای.
یا امام زمان! تشکّر میکنیم. کارهای ما را میبینی و غضب نمیکنی. آقاجان! شناخت خودت را به ما بده! ما را در پناه خودت قرار بده! حسینجان! ما را جزء شهدای خودت قرار بده!
خدایا! ما از تو تشکّر میکنیم که محبّت خودت را به ما دادهای. خدایا! شکرت که تو خودت را ارزانی کردهای برای ما. خدایا! شکرت. اگر بگویم تو ممتازی در خلقت، تو را خلق قرار دادهایم. خدایا! ما میتوانیم بگوییم خدا! در حالیکه باید لرزه به انداممان میافتاد.
بشر در هر حالی باید یک حال داشته باشد، اگر یک حال نباشد، لطمه به بشریّتش میخورد، یعنی در دارایی و نداری و مریضی و گرفتاری یکجور باشد. خدا را شکر کند؛ چون آن شکر هم نعمت است و هم رحمت، خدا کند آن را از ما نگیرند. چرا؟ ما باید بدانیم، صلاح ما همین بود که به ما داده. اما آیا حالا خانه نخواهی؟ چرا، بخواه! آیا دارایی نخواهی؟ چرا، بخواه! پس چرا نجوا؟ چون اگر هم نداد، راضی باشی. خدایا! دارایی به ما بده! اما حفظمان هم بکن!
من حرفزدنام با خدا و ائمه (علیهمالسلام) جور دیگری است. شما زمینههایی دارید، من ندارم. میگویم خدایا، به آنها بده! به من بدهند، من هم بدهم به بقیّه. من دیگر نمیتوانم تجارت و کار کنم. خدایا! گفتی هزار تا آنجا، صد تا اینجا میدهم. هزار تا را همینجا به آنها بده! اینجا احتیاج دارند.
جوانان! شما الآن باید شکرانه فرصتتان را بکنید که موفّق به زیارت ائمه (علیهمالسلام) و نجوا با آنها شدهاید. هزارها هستند که مال دارند، اما یک خدا و یک علی (علیهالسلام) نمیگویند. این حرفها، ولایت شما را تکمیل میکند.
گاهی میگویم: خدایا! شیعه اصلاً فرصت ندارد؛ یا دنبال کارش باید باشد یا دنبال فرصتی برای نجوا با خدا و ولایت. من همینجور بودم. تا از کار فارغ میشدم، پی فرصت میگشتم که در بیابان بروم و با خدا و ولایت نجوا کنم. به خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفتم: خدایا! از خانهات، دور میشویم، از تو دور نشویم. یا رسول الله! از قبر تو دور میشویم، از تو دور نشویم. [۹]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۰]
عزیزان من! ما باید دائم روزه باشیم، روزه یعنی مُحرم باشیم. عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیایید حرف را گوش بدهید! چرا میگوید نفَسی که در ماه رمضان بکشی، ثواب دارد؟ من تکرار کنم، میدانم که بعضیها در مجلس اینطوری هستند. همینطور که به شما گفته روزه بگیر! همینطور هم گفته اگر نمیتوانی روزه بگیری، نباید بگیری. یکنفر در بازار بود که پدرش مقدّس بود؛ مقدّس خیلی خشک بود؛ از خشکی نزدیک بود که آتش بگیرد. پسرش هم مثل پدرش بود. به او گفتند: روزه نگیر! گفت: نه! من باید بگیرم. این آقا روزه گرفت، شاید یک ماه که از ماه رمضان گذشت؛ دکتر به او گفت: رودههایت به هم چسبیده است و نمیشود از هم باز کرد؛ بالأخره مُرد. خب، بفرما! چند تا بچّه داشت، دختر داشت؛ جوان هم بود. بعضیها میگویند که اینشخص، خونش گردن خودش است. چرا؟ امر را اطاعت نکرد؛ اما شما که میخواهی روزهات را بخوری، باید چه کار کنی؟ باید خودت را شبیه روزهدارها کنی! سحر که میشود، چراغت را روشن کن! یک چیز جزئی بخور! جلوی مردم چیزی نخور! خودت را به روزه بزن! والله، ثواب روزه را میبری. متوجّه هستی؟ خودت را شبیه روزهدارها کن! یک مقداری هم ناراحت باش و بگو: کاش من روزه میگرفتم؛ آنوقت تو ثواب روزهدارها را میبری. بیتفاوتی راجع به ولایت بد است، ما باید بیتفاوت نباشیم؛ اما امر را اطاعت کنیم. دوباره تکرار میکنم: بعضی از شما که برایتان روزه ضرر دارد، مبادا روزه بگیرید! مقدّس نشوید! اطاعت کنید! مقدّسی یک حرفی است، اطاعت حرف دیگری است. خیلی از ما مقدّس هستیم، میگوید: دلم نمیآید که روزه نگیرم. تو دلت شیطان است. ببین، امر چه میگوید؟ متوجّه عرض بنده شدید؟ عزیزان من! فدایتان بشوم، خدا میزبان شماست؛ اما دوباره تکرار کنم، خدا میزبان ولایت است. [۱۱]
من خدمت رفقای عزیز عرض کردم، یک وقت یکی از این مهندسها اینجا تشریف آورد و گفت که من چند وقت است دارم درباره ماه مبارک رمضان سخنرانی میکنم؛ در این ماه هیچ گنهکاری باقی نمیماند، خدا همه را میبخشد. بنا کرد صحبتکردن که شخص روزهدار، کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، مَلَک او را به اینطرف و آنطرف میکند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا ما را دعوت کرده است، همه اینها را که گفت؛ به او گفتم: آیا امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا، صدیقه طاهره (علیهاالسلام) بالاتر است یا ماه؟ ماه روی گردش افلاک است؛ چرا اینها که خدمت ائمه طاهرین (علیهمالسلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند؛ اهل جهنّم شدند؟ بعد به او گفتم: جوابی که دادم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست که اینقدر این حرف خوب و قشنگ است! گفتم: اینکه نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمیخواهم به مکان جسارت کنم. من دلم میخواهد در این حرفهای من مطالعه کنید! اگر کشش نداشتی، بلند شو! با امام زمانت رابطه برقرار کن تا به شما کشش بدهد. من نمیگویم در حرم امام حسین (علیهالسلام)، یا این حرمها فرق ندارد؛ اما میگویم که خلاصه، خودت باید مکان باشی. مگر اویس قرن نیست که در بیابان است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: اویس برادر من است، بوی بهشت میدهد. چرا؟ امر را اطاعت میکند. به او گفتم: همه آنهایی که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند، امر را اطاعت نکردند، چرا عوض اینکه رحمت شامل حال آنها شود، اهل آتش شدند؟ عزیز من! قربانت بروم، خودت باید مکان باشی، خودت باید ولایتت را از دست ندهی و آن را حفظ کنی. به این حرفها توجّه کنید! این حرفها را بایگانی نکنید! [۱۲]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 12
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۳]
جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دستپاچه نشو! همه جوانها زن میگیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم میرسند، با هم میشوند. دستپاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا میروی بیامری میکنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام میشود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همینطور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا میگوید من او را نمیخواهم! [۱۴]
جوانان عزیز! تا میتوانید گناه نکنید! خانوادهای به اصفهان منزل قوم و خویششان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحبخانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن مرد به آن زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنهام؛ برو یک چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیهالسلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیهالسلام) خیلی نجاتدهنده است. گفت ابوالفضلجان! من غریبم، اینجا آمدهام، این مرد میخواهد به من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن مرد وقتی برگشت، دید آن زن رفته است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست سال که میخواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دلتان ایجاد نشود. [۱۵]
از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سالهای سال در کوه عبادت میکرد، شاید نود سال و خُردهای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم میرسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچهای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به اینها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که میخواهیم برویم از گرما سیاه میشویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.
آنجا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقبتر، وقتیکه از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چونکه مقدّس بود! مقدّسها از این خیالها میکنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم میآید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر میخواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۱۶]
ببین ابنسیرین از آن امتحان در آمد، در صورتیکه عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر میداد. [۱۷]
یا علی
ارجاعات
نگاه 26
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۸]
اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط میشود و در رگهای شما جریان پیدا میکند و شما به بیامری اتّصال میشوید. [۱۹] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبهاش در شما میآید و راه ولایت را سدّ میکند. [۲۰] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا میکند و گرفتار میشوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۲۱] اگر چشمت به همهجا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا میداند فردای قیامت چقدر پشیمان میشوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایتمان پرده کشیدیم؟! [۲۲]
اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب میکند. [۲۳] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۲۴] شیطان تو را مبتلا میکند. [۲۵] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۲۶]
چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا میکنی. عزیز من! تو مشابه آنهایی. آن بهرهای که به آن دو نفر داده، به تو هم میدهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۵] بدان که خدا تو را کنار زده است. مؤمن نیستی و سقوط کردهای، از زیارت امام زمان (عجلاللهفرجه) محروم هستی. [۱۹] بهشت و فردوس و جنّات را با یک نگاه از دست میدهی. [۱۴] اگر چشم ناپاک داشته باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۲۷] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر میآیی. [۲۸]
صورتهای کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف میکند، به لجن میکشد. نگاه نکن! حالا یک جلوههایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوهاش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک میکند. [۲۹] این بدچشمی عطای شیطان است. [۳۰] تو داری خواست شیطان را به جا میآوری، چشم تو دارد نجوا میکند. امر شیطان را اطاعت میکنی. نجوای چه میکنی؟ نجوای گناه میکنی. [۳۱] دیگر نمیتوانی ادّعای دوستی با امام زمان (عجلاللهفرجه) کنی. [۳۲]
عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا میشوی. امر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیقهای عشقی و شبنشینیهای عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر میخورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین میکنیم. [۳۳]
چه کار کنیم که خدشه به ولایتمان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّسگری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله میشوی. خانمهای عزیز! به شما هم میگویم: گول نخورید! این لباسهایی که خارجیها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک جوانی به تو نگاه کند، اهل آتش هستی. چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود در آخرالزّمان زنها پوشیده؛ اما برهنهاند؟! آنها وضعشان درست نیست، توجّه کن! نمیگویم ببین زهرای عزیز (علیهاالسلام) چهجور بوده؟ ببین مادرت چهجور بوده است؟ [۳۴] بیا دست بردار! به این حرفها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور میشوی، با تمام خلقت محشور میشوی. [۳۵]
یا علی
ارجاعات
- ↑ رمضان 76؛ شباحیاء و پاداش ولایت 76 (دقیقه43) و سخاوت حضرتخدیجه 84 (دقیقه 29 و 34)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ رمضان 76؛ شباحیاء و پاداش ولایت 76
- ↑ شرط شیعگی؛ جهاد با نفس 78
- ↑ سخاوت حضرتخدیجه 84
- ↑ تکلیف و بلوغ 80
- ↑ شناخت نجوا ۷۷ (دقیقه ۱۶)
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ سخنرانی عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 77 (دقیقه58) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه 12)
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 76
- ↑ فتنه آخرالزمان 81
- ↑ اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ اربعین 87
- ↑ فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
- ↑ فتنه آخرالزّمان 81
- ↑ گریه 84
- ↑ وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلةالقدر (دقیقه ۳۲)
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ افشای ولایت
- ↑ جاذبه و تبلیغ 78
- ↑ احکام ولایت
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
- ↑ شناخت امام زمان 85
- ↑ ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ صفات اصحاب یمین (2) 77
- ↑ شهادت امام حسن و امام رضا 85
- ↑ حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
- ↑ امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
- ↑ شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
- ↑ امام زمان و ذکر الله 79
- ↑ وابستگی 86
- ↑ إنا أنزلناه فی لیلةالقدر 84
- ↑ افشای شیعه 84