صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: امیرالمؤمنین علی 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

حالا من یک مصیبت برای شما می‌خوانم. امشب چون‌که شب قتل است و شبی است که مولای متقیان را در ظاهر از دست می‌دهیم؛ اما علی (علیه‌السلام) مُرده نیست، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) همیشه زنده ‌است. آخر، از کجا این حرف را می‌زنی؟ در عالم تشیّع، در عالم اسلام، دو کس است که قبرشان معلوم نیست: یکی حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) بود، یکی هم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)؛ آن هم از ترس نمازخوان‌ها و مقدّس‌ها و مکّه‌بروها و حجّ به‌جا آوردن‌ها و آن‌ها که همیشه دم از اسلام می‌زدند، می‌خواستند زهرا (علیهاالسلام) را درآورند. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) فرمود: مرا شب دفن کنید! حالا همان کار را که با حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) می‌خواهند بکنند، می‌خواهند با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم بکنند.

حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همین‌جور که زهرای ‌عزیز (علیهاالسلام) را شب دفن کرد، آدم آتش می‌گیرد که اغلب ما دنبال همان‌ها می‌رویم؛ چون دنبال آن‌ها رفتن، دنبال شیطان است. هنوز بیدار نشدیم، هنوز دل نکندیم. حالا چه ‌کسی می‌خواهد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را از قبر دربیاورد؟ همین نمازخوان‌ها و روزه‌بگیرها و حج‌ّبروها.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: حسن‌جان! حسین‌جان! عقب تابوت را بگیرید! جلوی تابوت را نگیرید! خودش برود. حالا دارد می‌رود، یک‌ وقت وسط راه، دید یک سواری، جلوی جنازه را گرفت، یک ‌دفعه امام‌ حسن (علیه‌السلام) تکانی خورد، در ظاهر، این را من می‌گویم: کیست که جلوی جنازه را گرفت؟ دید خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. فرمود: حسن‌جان! حسین‌جان! من هستم، غصّه نخورید! کجا امام مُرده است؟ اگر امام مُرده است، چرا سرش قرآن می‌خواند؟ دنبال چه‌کسی می‌روید؟ چه ‌کار داریم می‌کنیم؟ هر جا گفت «من» هستم، دنبالش می‌رویم.

حالا بالأخره رفتند، بالای یک تپّه‌ای می‌روند، آن‌جا را می‌کَنند، می‌بینند قبری است. می‌گوید: این‌جا را نوح پیامبر برای وصیّ پیامبر درست کرده‌ است. نوح دومین پیامبر است. صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمده ‌است، آن‌موقع امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وصیّ بوده ‌است. بدبخت بیچاره! کجا می‌روی؟ ماوراء دارد در ولایت کار می‌کند، ماورای خلقت دارد کار می‌کند. کسی‌که ماورای خلقت را به‌ وجود آورده، می‌گوید: قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، وصیّ رسول‌ الله است. بدبخت بیچاره! حالا تو چه می‌گویی؟ ما جلوی چشم‌مان را می‌بینیم؛ اصلاً هیچ‌ چیزی را نمی‌بینیم. شیعه باید در ماورای خلقت کار کند، یقین کند.

حالا به‌ قول ما، قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، تا زمانی مخفی بود که گویا به نظرم تپّه‌ای بود که شکارها تا آن بالا می‌رفتند، دیگر این گرگ‌ها و حیوانات به شکارها کار نداشتند، احترام می‌کردند. حیوان تپّه‌ای که قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است را احترام می‌کند. چرا احترام ولایت را نمی‌کنید و می‌روید ویدیو و نمی‌دانم این آشغال‌ها را می‌زنید؟ به تمام آیات قرآن، بعضی از ما از حیوان بدتر هستیم. کجا می‌روید؟ این‌ کارها چیست که ما می‌کنیم؟ امام‌ زمانت را احترام کن! این‌کار را نکن!

من چندین ‌سال مشهد رفتم، هیچ‌ کاری نکردم. از امام ‌رضا (علیه‌السلام) خجالت می‌کشیدم، امام ‌رضا (علیه‌السلام) را می‌دیدم. از حلال خودم دست برمی‌داشتم، تو به حرام می‌افتی. تو چه شیعه‌ای هستی؟ تو شیره هم نیستی. گناه، مثل مگس می‌ماند، سر اندر پایت را گرفته ‌است. باید گناه نزدیک شما نیاید، کُر باشید!

حالا این‌ها چه می‌کنند؟ حالا برگشتند. حالا زینب همیشه یادش می‌افتد که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک ‌قدری ‌که به صبح داشت، مناجات می‌کرد، می‌رفت بالای مأذنه، خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اذان می‌گفت. خوشش می‌آمد، بگوید: «أشهد أن لا إله إلّا الله» اگر علی (علیه‌السلام)، «أشهد أن لا إله إلّا الله» می‌گفت، تمام خلقت می‌گفت. یا اگر «أشهد أنّ محمّداً رسول ‌الله» می‌گفت، تمام خلقت می‌گفت. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) اذان می‌گفت، به قربان بلال بروم! گفتند همان اذان را بگو! گفت: من اذان بی‌ولایت نمی‌گویم. این بلال وصل است.

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! تو را به‌ حقّ خود امیرالمؤمنین، امشب ما را به علی (علیه‌السلام) ببخش! از سر گناهان کوچک و بزرگ ما در گذر!

امیدوارم شما دیگر با امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه)، عهد و پیمان بکنید که دیگر تا می‌توانید گناه نکنید، تا می‌توانید فرمان ببرید، تا فرمانده بشوید. والله، اگر فرمان ببرید، خدا شما را فرمانده‌ات می‌کند. دوباره تکرار می‌کنم: امیدوارم که خدایا! ما را به علی (علیه‌السلام) ببخش! از محبّت علی (علیه‌السلام) نفوذ در قلب ما بکند، آنچه که هوا و هوس است، از دل ما بیرون برود.

خدایا! تو را به ‌حقّ فرق شکافته علی تو را قسم می‌دهم که حاجت مهمّ ما این ‌است که امام ‌زمان ما را برسان! دوم حاجت ما این‌ است که یاور ایشان باشیم، سوم حاجت ما این ‌است که امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) تا حالا راضی نبوده، امام‌ زمان! تو را به‌ حقّ علی، از ما راضی شو! این رضایت ادامه پیدا کند. هر محبّتی به‌ غیر شما و خدا هست، از دل ما بیرون برود. مملوی محبّت شما باشیم. [۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: شب قدر 6

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۳]

قنبر درِ خانه امّ‌السلمه آمده، می‌گوید: علی (علیه‌السلام) کجاست؟ می‌گوید: علی (علیه‌السلام) به آسمان رفت، قنبر می‌رود می‌بیند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آن‌جاست. مگر یک‌ دانه علی (علیه‌السلام) است؟ علی (علیه‌السلام)، علی‌ها را خلق می‌کند، که تمام کُرات به او احتیاج دارند، تا امورشان اصلاح بشود. مگر علی (علیه‌السلام) یک علی است؟ صدها، هزاران علی است. اما همه این‌ها یک‌ دانه علی است، آن‌هم علی‌بن‌ابوطالب (علیه‌السلام) است، وصیّ رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، باید امرش را اطاعت کنید! اما علی (علیه‌السلام)، علی‌ها خلق می‌کند. مگر در جنگ صفّین نبود که معاویه تدارک دید؟ گفت: قالِ علی را باید بکَنید! حالا معاویه به عمروعاص گفت: آخر مردک! چرا همه فرار کردید؟ گفت قسم به خدا! هر کدام از ما، یک علی با ذوالفقار پشتِ سرمان بود، ما از ترس علی فرار می‌کردیم. حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمد، گفت: امّ‌السلمه! چرا به قنبر این را گفتی؟ قنبر کشش ندارد. غلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، کشش ندارد. کشش ولایت، ارتباط است. وقتی ارتباط داری، دستت به آن حبل‌المتین است، آن‌چه که کشش است، به تو می‌دهد. اما اصل ارتباط است، بیا عزیز من! ارتباطت را قطع نکن!

قرآن سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. ما اصلاً چیزی نداریم در خلقت که سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را نکند. تمام کوه و دشت و بیابان می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، ماهی‌های دریا می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، آهوان صحرا می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، تمام مُلک و ملکوت می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، یعنی خدا یگانه است. خدا می‌گوید: علی ولیّ ‌الله: علی (علیه‌السلام) ولیّ من است، علی (علیه‌السلام) امر من است، علی (علیه‌السلام) هستی من است، علی (علیه‌السلام) مشکل‌گشاست. تمام خلقت به‌ واسطه علی (علیه‌السلام) است، تمام این‌ها سفارش علی (علیه‌السلام) است، کجا می‌روی؟ چرا می‌روی؟ عزیزم! چرا خودت را جدا می‌کنی؟

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، پیامبر رحمت است؛ اما ما نداریم وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را زهر دادند، گفته ‌باشد ارکان خدا شکست. هیچ ‌کجا نگفت ارکان خدا شکست؛ اما وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضربت خورد، گفت: «قُتِل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)»، ارکان خدا شکست. یعنی تمام خلقت، ارکانش علی‌بن‌ابوطالب (علیه‌السلام) است. تمام بی‌ارکان هستند. حالا چه شد؟ حالا خدا این ندا را به همه رساند. مثل این‌که امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) وقتی‌که می‌آید، «جاء الحقّ، زهق الباطل»[۴] می‌گوید، ندایش به تمام دنیا، به تمام کون و مکان می‌رسد. تمام این‌ها می‌گویند لبّیک! ملائکه‌ها می‌گویند لبّیک! انس می‌گوید لبّیک! جنّ می‌گوید لبّیک! درخت می‌گوید لبّیک! زمین می‌گوید لبّیک! دیوار می‌گوید لبّیک! مگر امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) این‌جوری است؟ همه می‌گویند لبّیک! حالا که گفت «قُتِل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)» این ندا به جهنّم رسید. وقتی به جهنّم رسید، این‌ها رقّت کردند.

من به خدا گفتم: خدایا! اگر مرا در جهنّم ببری، با عدلت با من رفتار کردی، من جهنّمی‌ام؛ اما تو را به حقّ علی قسمت می‌دهم، با رحمت، با ما رفتار کن! حالا این جهنّمی‌ها هم همان‌است، خیلی رضایت دارند، می‌گویند که شما با عدلت با ما رفتار کردی، ما را در جهنّم آوردی؛ اما یک عدّه‌ای هستند پیش این‌ها هستند، می‌گویند: خدایا! این چیست پیش ما؟ این‌ را از کنار ما ببر! این بوی گندش از جهنّم برای ما بالاتر است.

حالا که این‌ها رقّت کردند، دیگر خدا نمی‌گذارد در جهنّم بسوزند؛ چون‌که رقّت برای چه‌ کسی کردند؟ برای مقصدش کردند، مقصدش را یک‌ قدری دوست داشتند. این‌که می‌گوید در ماه‌ رمضان هر شبی، چند میلیارد، میلیارد نفر از جهنّم خلاص می‌شوند، این‌جور آدم‌ها هستند که مُغرض نیستند.

وقتی تمام این‌ها نجات پیدا کردند، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گوید: به پروردگار کعبه رستگار شدم.

امشب شب‌ قدر است، به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گویند: از ادباء و وُکلاء و همه این‌ها سراغ گرفتیم، در هفته چه روزی خوب است؟ می‌گویند: شب‌ جمعه. می‌پرسیم: در ماه چه روزی؟ می‌گویند: اوّل ‌ماه. همین‌طور در سال؟ می‌گویند: شب ‌قدر. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: روزی که گناه نکنی.

امشب إن‌شاءالله، امید خدا، باید که قدری خلاصه بیدار باشید! امام‌ صادق (علیه‌السلام) هم دستور فرموده؛ یا این‌که خدمت شما عرض بشود، شما زیارت‌ عاشورا بخوان! اگر زیارت‌ عاشورا بخوانی، یک لکّه‌ اشک بریزی، خدا از سر گناهانت می‌گذرد، اگر گناه انس و جنّ کرده ‌باشی. امشب زیارت امام‌ حسین (علیه‌السلام) خیلی عظمت دارد، چرا؟ چون خدا می‌گوید: «یا ثار الله و ابن‌ثاره»: ای خون من! ای خون خدا! [۵]

خدایا! دعای اباذر را در مقابل پیشگاه مقدّس این رفقای من مستجاب کن! گفت «الّلهم انی أسئلک الأمن و الإیمان بکر و التّصدیق بنبیّک و العافیة من جمیع البلاء و الشّکر علی العافیة و الغناء عن شِرار النّاس».

خدایا! محتاج شرارشان نکن!

خدایا! در دنیا و آخرت محتاج‌شان نکن!

خدایا راه‌شان بده به ‌حقّ امیرالمؤمنین. علی‌جان! به زهرایت بگو این‌ها را راه بده! همان‌جور که سلمان را راه داد. مبادا ما مثل عباس باشیم راه به ما ندهد. این شب ‌قدر از امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بخواهید که زهرا راه‌مان بدهد. زهرا چه ‌کسی را راه می‌دهد؟ کسی‌که امر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را، امر خدا را اطاعت کند. خدایا! ما از آن‌ها باشیم که امر را اطاعت کنیم. [۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 8

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی|[۷]

اگر چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) به آدم عنایت داشته ‌باشند، القا می‌کنند؛ یا به قلبت ابلاغ می‌کنند یا صریحاً با تو حرف می‌زنند. ببین حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام) صریحاً به‌ من گفت: این‌ مردم، قبر ما را زیارت می‌کنند، اما امر ما را اطاعت نمی‌کنند. ما نمی‌دانیم خداوند تبارک و تعالی چه عنایتی به ما کرده که این بی‌بی را در شهر قم قرار داده‌ است! ما نمی‌فهمیم! اگر بفهمیم، به حرم ایشان می‌رویم و از او حاجت می‌خواهیم؛ والله، به ما می‌دهد. پیش حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام) بروید و این ‌را که من می‌گویم، از ایشان بخواهید: ای بی‌بی دو عالم! بیا عنایت کن! بیا در دل ما نظری مرحمت کن! لذّت بیتوته به ما بده! لذّت فکر ولایت به ما بده! ما ولایت را پایمال نکنیم! چطوری ولایت را پایمال نکنیم؟ وقتی حرف ولایت را شنیدید، با خدا عهد کنید که آن ‌را عمل کنید و در خط ولایت باشید. [۸]

حالا امام ‌حسین (علیه‌السلام) در میدان آمده و جنگ می‌کند؛ اما می‌گوید: «لا حَول و لا قُوة إلّا بالله العلیّ العظیم» دائم با خدا دارد نجوا می‌کند، دائم دارد مدد از خدا می‌خواهد، امام‌ حسین (علیه‌السلام) آنی بی‌نجوا نیست، «لا حَول و لا قُوة إلّا بالله العلیّ العظیم»: ای‌خدا! قدرت تو دادی و تو می‌دهی! حالا یک ‌وقت زینب (علیهاالسلام) دید دیگر صدای امام‌ حسین (علیه‌السلام) نمی‌آید، منظور سر این‌ است، تا دید که صدای برادرش نمی‌آید، پیش حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) دوید و صدا زد: عزیز من! دیگر صدای پدرت نمی‌آید، امام صدا زد: عمّه‌جان! دامن خیمه را بالا بزن! تا بالا زد، صدا زد: عمّه‌جان! پدرم را کشتند.

دید زمین کربلا می‌لرزد، حالا زمین هم دارد به امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: اجازه بده همه‌شان را زیرِ زمین بِکِشم! یک ‌وقت دید صدای شیهه ذوالجناح می‌آید، تمام بچّه‌ها بیرون ریختند، دید که ذوالجناح ذکرش این ‌است: «الظَّلیمه! الظَّلیمه!»: وای به حال اُمّتی که پسر پیامبرشان را کُشتند! باباجان! این حیوان است؟! ببین دارد چه می‌گوید؟! تمام بچّه‌ها بیرون ریختند.

خدا حاج ‌شیخ‌ عباس را رحمت کند! گفت: سکینه آمد و گفت: ذوالجناح! می‌دانم بابایم را کشتند، پدرم تشنه بود، آیا آبش دادند؟ همه این بچّه‌ها بیرون ریختند، حالا زینب (علیهاالسلام) چه ‌کار کند؟ زینب (علیهاالسلام) رفت بچّه‌ها را، همه را برگرداند، امر آقا امام ‌حسین (علیه‌السلام) را اجرا کرد. خدا لشکر ابن‌زیاد را لعنت‌ کند! وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) را شهید کردند، خیمه‌ها را آتش زدند. حالا حضرت ‌زینب (علیهاالسلام) پیش حضرت ‌سجّاد (علیه‌السلام) دوید؛ ببین بی‌خود نیست که امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌گوید: عمّه‌جان! برایت گریه می‌کنم، اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه می‌کنم. ببین زینب (علیهاالسلام) چقدر از برای امر خدا، امر حجّت ‌خدا آمادگی دارد!

حالا سَبکش عوض شد، به حضرت ‌سجّاد (علیه‌السلام) گفت: یا حجّة ‌الله! آیا ما باید بسوزیم؟ گفت: اُمّ‌السّلمه حرف‌ها را زده، شاید این حرف را شرمش شده‌ است که بگوید، آیا ما باید بسوزیم؟ یک ‌وقت حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: عمّه‌جان! «علیکنّ بالفرار»: به بچّه‌ها بگو فرار کنند. تمام این بچّه‌ها سر به بیابان گذاشتند.

روایت داریم: یک بچّه‌ای دامنش آتش گرفته ‌بود، یکی از لشکر ابن‌زیاد دوید که آن‌ را خاموش کند. یک ‌وقت این بچّه صدا زد: آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: هان؟ گفت: من یتیمم. گفت: دخترجان! می‌خواهم دامنت را خاموش کنم. وقتی خاموش کرد و محبّت از او دید، آن دختر گفت: راه نجف از کدام طرف است؟ گفت: عزیز من! چه ‌کار می‌کنی؟ گفت: می‌خواهم بابایم علی (علیه‌السلام) را خبر کنم، بابایم که مُرده نیست؛ یعنی بابا! بیا ما را کمک کن! تو که آمدی و جلوی جنازه‌ات را گرفتی، با امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) حرف زدی، بیا ما را کمک کن! علی‌جان! بیا ببین با ما چه‌کار کردند؟! امّت جدّت با ما چه کردند؟! باباجان! حسینت را کشتند! ما را هم در به در کردند.

خدا لعنت کند عمر را که جلسه بنی‌ساعده را درست کرد، همه این‌چیزها از جلسه بنی‌ساعده به‌ وجود آمد. حرف این دختر مبنا دارد، می‌گوید این‌کارها را که می‌کنید، دست از ولایت برداشتید، بروم پدرم علی (علیه‌السلام) را خبر کنم. [۹]

این‌قدر نجوا به‌ من لذّت داده‌ بود، به امام ‌رضا (علیه‌السلام) گفتم: آقاجان! من هم شما را می‌خواهم، هم نجوا را.

گفتم: چقدر می‌خوابی؟ الله بگو، علی بگو، زهرا بگو! نجوا این‌ نیست که من نماز شب بلند شوم. اصلش، اتّصال‌بودن توست به ولایت.

قدر این حرف‌ها را بدانید! شکرانه کنید! شکرانه شما کم است. ما نعمت‌های خدا را کوچک می‌دانیم که شکرمان کم است.

معنی شکر این‌ است که خدایا! تو این‌ کار را کرده‌ای. تو این عنایت را به ما داده‌ای.

شکر خدا، به نظر من، شکر ولایت است؛ چون ولایت، مقصد خداست که به تو داده.

شکر ولایت، عمل به ولایت است؛ این ‌است که می‌گوییم عاجزیم که شکر کنیم.

وقتی نجوا با خدا و ائمه (علیهم‌السلام) می‌کنی، با مافوق خلقت نجوا می‌کنی.

گفت: به آن‌شخص بگو، لبّیک من آن ‌است که اجازه می‌دهم با من حرف بزنی.

اگر با خدا و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) حرف می‌زنی، او اجازه داده، مگر شوخی است؟ مگر هر کسی می‌تواند حرف بزند؟

بعضی این‌قدر دنیا دورشان را گرفته که تا آخر عمر یک «لا إله إلّا الله» نمی‌گویند.

هر کسی بخواهد ندای خدا را بشنود، باید با امر رفتار کند. ندای خدا، از همه عالم می‌آید، یک‌ جا نیست. انگار همه عالم این حرف را می‌زند.

خدایا! تولید ما را القای خودت قرار بده!

خدایا! ما را به فقر ولایت و فقر در زندگی مبتلا نکن.

خدا! مرا تنگ‌دست نکن که دستم پیش خلق دراز باشد، تو را به‌ حقّ امام‌ زمان، مرا کفایت کن!

خدایا! تو را به‌ حقّ امام‌ زمان، هر محبّتی از دیگران یا خیالی در دل من و رفقایم هست، به‌ غیر محبّت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیرون کن و جایگزین آن محبّت خودت و اهل‌ بیت (علیهم‌السلام) باشد.

خدایا! کسانی‌که می‌خواهند اختلاف بین ما بیندازند، از ما دور کن! [۱۰]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: ماه رمضان 8

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۱]

این ماه‌ مبارک رمضان این‌قدر خوب است، این‌که در قرآن در سوره قدر می‌فرماید: «تنزّل الملائکة و الرّوح»[۱۲] ملائکه تنزّل می‌کند، خدمت روح می‌آید، روح امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است، این‌که می‌گوید «مَطلع الفجر»[۱۳]؛ یعنی صبح صادق؛ یعنی خوبی.

حالا با همه این حرف‌ها چطور می‌شود که در این ماه‌ مبارک، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضربت می‌خورد؟ این شب‌ قدر که می‌گوید ثواب هزار ماه دارد، این‌ نیست که دعای جوشن‌ کبیر بخوانی، دعای ابوحمزه بخوانی؛ من نمی‌گویم نخوان! ببین باید توجّه به کجا داشته‌ باشی؟ ابوحمزه خودش گیر است. حالا خدمت حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) آمده و می‌گوید: یابن‌ رسول‌ الله! شما می‌گویید تمام انبیاء که ترک‌ اولی کردند، دیر زیر بار ولایت رفتند؛ یعنی دیر زیر بار علی (علیه‌السلام) رفتند؟ حضرت گفت: ابوحمزه! بلند شو! از جا بلند شد. روایت داریم: امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) کفش‌هایش را برداشت و با هم لب دریا آمدند. امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) حوت را صدا زد. آن ماهی که یونس در دلش بود، حوت بود؛ به او گفت: قضایا را به ابوحمزه بگو! گفت: ابوحمزه! بدان: وقتی‌که ولایت از جانب خدا ابلاغ شد، یونس گفت: چیزی که من ندیدم، چطور بیایم و آن‌را قبول کنم؟ فوری از طرف خدای تبارک و تعالی به‌من امر شد که او را ببلع! (این روایت را مرحوم جزایری نقل می‌کند. تمام علماء جزایری بزرگ را قبول دارند، ایشان از زبان امام چهارم، حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) نقل می‌کند.) بعد حوت گفت که ابوحمزه! تا یونس این جمله را گفت، به‌ من امر شد که او را ببلع؛ اما هضمش نکن! من او را در دریاها گرداندم، چنان تاریکی دل من ایشان را به فشار آورد که داد می‌کشید. حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او یاد داد که بگوید: «یا لا إله إلّا أنت سبحانک، إنّی کنت من الظّالمین»[۱۴]؛ آن‌وقت نجات پیدا کرد. اگر یونس این ذکر را نمی‌گفت، تا قیامت او را در دریاها می‌گرداندم؛ پس تمام بشر کُمیتش در ولایت لنگ است. [۱۵]

رفقای‌عزیز! ما باید امر را اطاعت کنیم، چرا اهل‌ بیت سه‌روز، سه‌روز غذایشان را نمی‌خوردند و به یتیم و مسکین و اسیر می‌دادند؟ چرا این‌ کار را می‌کردند؟ دارند یاد ما می‌دهند، خودشان می‌فرمایند: شما مثل ما نمی‌شوید؛ اما به‌فکر رفع حاجت مؤمن باشید، هم بخورید و بخورانید!

الآن نزدیک شب‌ قدر است، این‌که می‌گوید: شب‌ قدر، ثواب هزار ماه دارد. آخر، ثواب هزار ماه را به چه‌کسی می‌دهد؟ خدا می‌گوید: اعمالت را این‌جا بیاور تا من به تو ثواب هزار ماه را بدهم؛ تو چه‌ کار کردی؟ آیا برنجی به مردم دادی؟! آیا پولی به مردم دادی؟ تو اصلاً چه اعمالی انجام دادی که ثواب هزار ماه را به تو بدهد؟! این ثواب هزار ماه که مال همه‌ کس نیست، خدای تبارک و تعالی می‌گوید: من میزبان هستم، میزبان چه‌کسی است؟ همین‌طور می‌فرماید: من اجر روزه‌دار را می‌دهم. ببین، من دارم به تو چه می‌گویم؟ وقتی‌که تو مُحرِم باشی؛ یعنی خدا را اطاعت کرده‌ باشی، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را اطاعت کرده‌ باشی، امر خدا را اطاعت کرده‌ باشی؛ آن‌وقت خدا می‌گوید: من میزبان تو هستم و این ثواب را به تو می‌دهم.

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


اخلاق در خانواده 11

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۶]

جوانی پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد، قدری سر و وضعش ژولیده بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: زن داری؟ گفت: آری! گفت: دلت می‌خواهد که مثل تو ژولیده باشد؟ گفت: نه! گفت: او هم می‌خواهد که این‌جوری نکنی. تمام حرف‌ها را به ما دستور داده، باید پیراهنت را عوض کنی، خلاصه تمیز باشی. کاری نکنی که مردم از تو انتظار نداشته باشند، اگر دهانت بو می‌دهد، آن را بشوی عزیز من! دندان‌هایت اگر مصنوعی است، آن‌ها را بشوی، دهانت بو ندهد، گوش‌ات بو ندهد، پایت بو ندهد. اصلاً اسلام نظافت است. [۱۷]

جوان عزیز هم به قرآن نزدیک است، هم به توحید نزدیک است، هم به امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) نزدیک است، هم به وسوسه شیطان نزدیک است. توجّه کن! با تفکّر باش! زود رفیق نباش! زود گذر باش! با هر کسی راه نرو! با هر کسی خیلی دوست نشو! اخلاقش خوب باشد، توهم باید بکر باشی. [۱۸] مگر پسر نوح عرق خورد؟! شراب خورد؟! چه کرد؟! با رفیق بد قدم زد. [۱۹]

دوست‌تان را امتحان کنید! بی‌خود خودتان را در اختیارش نگذارید، ببین چه فکری برای شما دارد؟! چه خیالی برای شما دارد؟![۲۰] الآن خطری که برای جوانان پیدا شده، این است که چشمش را نمی‌پوشاند، چشمت را بپوشان! [۲۱] اگر خواهر یا دخترت بَزَک [آرایش] کرده، حقّ نداری به او نگاه کنی؛ چون‌که آن‌موقع به خواهرت یا بچّه‌ات نگاه می کردی، حالا به بَزَکش نگاه می‌کنی، به تو حرام است، نباید نگاه کنی. [۲۲]

کسی‌که شهوت دارد، باید جلوی چشمش را بگیرد؛ اگرنه مبتلا می‌شود، هر کسی می‌خواهد باشد، در هر لباسی می‌خواهد باشد؛ چون‌که آن جلوه شیطان است، آن هدف شیطان است، آن خواست شیطان را عملی می‌کند. [۲۳] به امام صادق (علیه‌السلام) گفتند: چرا یوسف مبتلا نشد؟ گفت: نگاه نکرد؛ یعنی خلوت دل نداشت. حرف زده؛ تا حتّی وقتی زلیخا روی بُتش چیزی انداخت، به او گفت چرا همچین کردی؟ گفت: می‌خواهم بُت‌ام نبیند. گفت: من چه چیزی روی بُت‌ام بیندازم؟! من که روی خدا نمی‌توانم چیزی بیندازم! [۲۰]

یک نگاهت به زن نامحرم افتاد، نگاه به آسمان کنی، تمام ملائکه طلب مغفرت برایت می‌کنند، نگاه به زمین بکنی، تمام ملائکه برایت طلب مغفرت می‌کنند، طلب مغفرت ملائکه آمرزیده‌ای. [۲۴] زنی آمد یک مسئله از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بپرسد، پسر عباس خودش را شبیه کرده بود، به او نگاه کرد. جایی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) غضب کرده، این‌جاست! پیامبری که خُلقش عظیم است، به او گفت: ای پسر عباس! چرا نگاه کردی؟! فردای قیامت خدا چشمت را پُر از آتش می‌کند! کجا نگاه می‌کنید شما مسلمان‌های مصنوعی، ولایتی‌های مصنوعی؟! [۲۵]

در زمانِ شعیب پیامبر، موسی یک‌ قبطی [طرف‌دار فرعون] را کُشت. فرعون دستور داد که موسی را بگیرید! موسی فرار کرد، به جایی رفت که دید چاهی است که مردم از آن آب می‌کِشند و دو دختر هم آن‌جا هستند که گوسفند دارند و می‌خواهند به گوسفندان‌شان آب بدهند. موسی به آن‌ها گفت: شما چرا ایستاده‌اید و به گوسفندان‌تان آب نمی‌دهید؟! گفتند: ما صبر می‌کنیم وقتی همه رفتند، به آن‌ها آب می‌دهیم.

موسی آمد و از چاه آب کشید و به گوسفندان داد. وقتی دختران شعیب پیش پدرشان رفتند، شعیب پیامبر گفت: باباجان! چرا امروز زود آمدید؟! گفتند: جوانی آن‌جا بود، آب برای گوسفندانِ ما از چاه کشید و ما زودتر آمدیم. شعیب گفت: بروید به او بگویید پیش من بیاید. وقتی دختران شعیب، موسی را پیدا کردند و جریان را به او گفتند که همراه ما به خانه‌مان بیا! موسی گفت: من جلو می‌روم، هر موقع باید مسیرم را عوض کنم و داخل کوچه دیگری شوم، شما یک ‌سنگ برایم بیندازید. موسی دنبال دختران سیاه‌ سوخته شعیب نرفت؛ این‌ است که خدا به او «ید بیضاء» می‌دهد. به تو چه می‌دهد؟

حالا وقتی موسی به آن‌جا رفت، شعیب گفت: یک‌ سال پیش ما بمان و برایمان چوپانی کن! این گوسفندان هر کدام‌شان اَبلق [سیاه و سفید] زاییدند، مال تو باشد، دخترم را هم به تو می‌دهم. من پدرم گوسفند داشته، گوسفند یا سام یا کبود یا سیاه است، گوسفند اَبلق خیلی کم است! موسی هنگام جفت‌گیری گوسفندان، چهار تا چوب را اَبلق کرد، تمام گوسفندان اَبلق زاییدند! به خارجی‌ها نگاه نکنید که اَبلق می‌زایید! جلوی چشم‌تان را بگیرید! [۲۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


نگاه 25

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۲۷]

حالا من می‌خواهم بگویم که ما یک‌ نظر داریم و یک‌ مقصد. مثلاً ببین، نستجیر بالله، اگر به ‌زن مردم یک‌ نظری کردی، شهوتت به حرکت می‌آید. تا نظر نکردی، شهوتت به حرکت نمی‌آید. یک‌ وقت با نظر، شهوت جنسی به حرکت می‌آید، یک‌وقت نه، شهوت پولی به حرکت می‌آید. وقتی به این دنیا نظر کردی، چه می‌شوی؟ اهل‌ دنیا می‌شوی. عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، بیا فکر داشته‌ باش! بیا تفکّر داشته‌ باش! بیا اندیشه داشته‌ باش! از این‌جا می‌گوید که اگر نستجیر بالله، به یک ‌کسی نظر کنی، گناه علی‌کشی به تو می‌دهد؛ این نظر، نظرِ شیطان است؛ اما می‌گوید به صورت یک‌ مؤمن نظر کنی، به کعبه نظر کنی، به قرآن نظر کنی، خدا چه چیزی به تو می‌دهد؟ ثواب دوازده ‌امام، چهارده ‌معصوم (علیهم‌السلام) را به تو می‌دهد. این نظر، نظرِ الله است. [۲۸]

چرا حضرت می‌فرماید به مکّه نگاه کن؟ مبنایش این‌ است که به زایشگاه علی (علیه‌السلام) نگاه کن! همین‌طور می‌گوید به صورت پدر و مادرت نگاه کن که ثواب دارد، همین‌طور به قرآن نگاه کن، ثواب دارد. این‌قدر خدا پدر و مادر را بالا برده که آن‌ها را مطابق مکّه و قرآن آورده ‌است، این‌قدر خدا پدر و مادر را می‌خواهد! [۲۹] عزیز من! تو آبروی پدر و مادرت هستی، چرا می‌گوید به آن‌ها نگاه کن؟ یعنی این آبروی تو را می‌خواهد بخرد، مواظب توست، دوست توست. حالا پدر را روبروی مکّه آورد، روبروی قرآن قرار داد. چرا؟ قرآن می‌خواهد تو را هدایت کند، این پدر و مادر هم می‌خواهد تو را هدایت کند. [۳۰]

اگر بخواهی که مکّه‌ات درست باشد، باید به جای بد نگاه نکرده ‌باشی، شهوت‌رانی نکرده ‌باشی. [۳۱]

وقتی امام ‌سجاد (علیه‌السلام) به ظاهر از دنیا رفت، شتر حضرت، سر قبرش رفت و گریه می‌کرد؛ امام ‌باقر (علیه‌السلام) فرمود: او را بیاورید! بعد از آن دوباره فرار کرد و رفت. حضرت گفت: رهایش کنید! آن‌قدر سرش را روی قبر امام زد تا جان داد. آیا تو عاشورا گریه می‌کنی یا می‌روی پای تلویزیون؟! تو با عاشورا ارتباط نداری، حیا نداری و حیات نداری. تو داری پشت به ائمه (علیهم‌السلام) می‌کنی و امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نمی‌کنی. آیا تو انسانی یا حیوان؟! والله، آن انسان است و ما حیوان! این مردم حیا نمی‌کنند، حیا باعث نجات شما می‌شود. والله، اگر حیا نداشته‌ باشیم، حیات نداریم. بی‌حیایی این‌ است که امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نکنید و پشت به این‌ها کنید، از هر بی‌حیایی، بی‌حیاتری! [۳۲]

ببین خدا ولایت را برای حیوانات هم کم نگذاشته‌ است. کجاییم ما؟! آن حیوان مثل سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم امر را اطاعت می‌کند؛ اما شهوت به تو غلبه کرده، تو اطاعت نمی‌کنی. توی دانشگاه چهار تا بچّه صورت صاف می‌بینی، نمی‌دانم خانم این‌جوری می‌بینی، گول می‌خوری و از ولایت جدا می‌شوی. از ولایت جدا نشو! برو تفکّر داشته‌ باش! از امام صادق (علیه‌السلام) می‌پرسند: جدا می‌شوند؟ می‌فرماید: آری! وقتی جدا می‌شوند اگر در آن حال بمیرند به دین محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نَمُرده‌اند. عزیز من! در کامپیوتر جهانی نگاه می‌کنی، از ولایت جدا نشو! اگر نگاه بد کردی، از ولایت جدا شدی؛ خدا نکند ما در آن حال بمیریم. [۳۳]

به دینم قسم، من می‌گویم: خدا! اگر الاغ را در محشر بیاوری، من در مقابل آن رفوزه هستم؛ این الاغ اطاعت کرده ‌است. شما یک ‌‌الاغ می‌بینید که ساز تلویزیون بزند؟! یک ‌الاغ می‌بینید که ساز ویدیو بزند؟! یک‌ الاغ می‌بینید که از این نمی‌دانم تخته‌نرد‌ها که حالا در آمده، اسمش چیست؟ یادم رفت، شطرنج بزند؟! یک ‌الاغ دیدی که شطرنج‌بازی کند؟! به الاغ گفته راه برو! رفته. زبان‌بسته، به او هم بگویی بایست! می‌ایستد، به او هم می‌گویی برو! می‌رود، بار هم می‌کشد. بابا! بیایید فکر کنیم، تفکّر داشته ‌باشیم، اگر بخواهیم انسان شویم، باید تفکّر داشته‌ باشیم، آدم با تفکّر، انسان می‌شود. [۳۴]

حضرت‌عباسی! بیایید فکر کنیم، حیف نیست که دست از علی (علیه‌السلام) برداریم؟ حیف نیست که دست از امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) برداریم و دنبال این کثافت‌کاریها و آشغال‌ها برویم؟ حیف از چشم تو نیست که نگاه می‌کنی؟! [۳۵] اگر نگاهِ غیر امر به کامپیوتر کنی تا کیف کنی و شهوتت به حرکت درآید، والله، با همان هم محشور می‌شوی و با همان هم می‌میری. [۲۱] جاذبه شهوت و لذّت و تماشا را هم در دل تو می‌آورد. [۳۶] شهوتت را برانگیخته می‌کنی؛ آن‌وقت گناه می‌کنی. [۳۷] تو که نگاه به دختر و بچّه مردم می‌کنی؛ خاک بر سرت کنند! تو مَست هستی. [۳۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. ارتباط خلقت با امام حسین ۸۵ (دقیقه ۳۰)
  2. ارتباط خلقت با امام حسین 85
  3. ارتباط با ولایت رمضان ۸۵ (دقیقه ۱۵) و إنّا أنزلناه فی لیلة القدر (آخر سخنرانی)
  4. (سوره الإسراء، آیه ۸۱)
  5. ارتباط با ولایت، رمضان 85
  6. تفکّر در اشیاء (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر) 84
  7. اصول دین و سلامت ولایت (دقیقه ۵۷)
  8. کتاب امام رضا
  9. اصول دین و سلامت ولایت 78 و شب‌قدر 76 و اربعین 81 و عاشورا 77 و 94 و وداع امام‌حسین 93
  10. کتاب نجوا با ولایت
  11. ولایت قدر است 82 (دقیقه 10) و قوم‌لوط و حرام‌زادگی 76 (دقیقه 32)
  12. (سوره القدر، آیه ۴)
  13. (سوره القدر، آیه ۵)
  14. (سوره الأنبیاء، آیه ۸۷)
  15. ولایت؛ حقیقت توحید 73 و ولایت قدر است 82
  16. آخرالزّمان ۸۰ (دقیقه ۵۷) و آفات ولایت (دقیقه ۵۷) و جامعه، غدیر ۹۱ (دقیقه ۱۷)
  17. آخرالزّمان 80
  18. محور خلقت ولایت است 79
  19. ارتباط 87
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ آفات ولایت 81
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ اربعین 87
  22. تسبیحات حضرت زهرا 75
  23. نیمه شعبان 84
  24. شناخت ولایت 85
  25. جامعه – غدیر 91
  26. فُزت بربّ الکعبه 85
  27. تجسس ۷۸ (دقیقه ۵۵) و کامپیوتر جهانی، جلسه اوّل (دقیقه ۲۰)
  28. فرمان ‌‌ولایت، فرمان ‌دل 77
  29. عناد 76
  30. تجسّس 78
  31. افشای ولایت
  32. افشای احکام
  33. کامپیوتر جهانی 80، قسمت اول
  34. قوم لوط و حرام‌زادگی 76
  35. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  36. صفات الله، مشهد 82
  37. ترجمه احکام
  38. عید فطر 92
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه