صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
</div> | </div> | ||
--> | --> | ||
− | {{فرمایش منتخب| | + | {{فرمایش منتخب|شب قدر 4}} |
نسخهٔ ۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۳
فرمایش منتخب: شب قدر 4
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
امشب، شب قدر است. شب قدر؛ یعنی قدردانی کنید! شب قدر؛ یعنی با آقا امام زمانتان بیعت کنید! امام زمان! آقاجان! امشب یک قلم عفو روی اعمال ما بکش! ما با شما بیعت میکنیم که دیگر طرفدار بدعتگذار نباشیم، دیگر دروغ نمیگوییم، دیگر وابسته به کسی نیستیم، ما دیگر وابسته به شما هستیم. آقاجان! راهمان بده!
کجا میروید؟ عزیز من! قربانت بروم، بیا با امام زمانت نجوا کن! بیا و این حرفها را دور بینداز! امشب بخواه که هر محبّتی به غیر از خدا و ائمه (علیهمالسلام) است را از دلت بیرون کند. والله، بالله، اگر کسی ولایت در دلش باشد و یک قدری ولایتش کامل شود، اصلاً گناه نمیکند. اگر گناه کرد، گردن من است. ما هر چه گناه میکنیم، از ناقصی ولایت است. آیا سلمان گناه کرد؟ میثم گناه کرد؟ شاه عبدالعظیم حسنی گناه کرد؟ اویس گناه کرد؟ اینها ولایتشان کامل بود. اینها از گناه استفراغ میکنند، از گناه بدشان میآید. اصلاً گناه سراغ آنها نمیآید. جوان! چرا سراغ تو میآید؟ تو میخواهی که سراغت میآید. تو باید بخواهی که هدایت شوی. اگر بخواهی هدایت شوی، خدا تو را هدایت میکند. ما امشب بخواهیم هدایت شویم. امشب خدا را به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قسم بدهید که خدایا! ولایت ما را کامل کن! خدایا! ما ناقص هستیم. من به خدا اینطور گفتم:
خدایا! اگر نجسم، پاکم کن!
اگر گنهکارم، گناهانم را بیامرز!
اگر گمراهم، مرا به راه راست هدایت کن!
تو همه کاری میتوانی بکنی. من در خانه عاجز نیامدم، من در خانه تو آمدم که خاک را آدم کردی. من که الآن نسبتاً آدم هستم. من که الآن یک وجودی هستم که جان دارم و تو این کارها را کردی؛ اما تو خاک را آدم کردی. باید اینطوری حرف بزنی؛ ولی اینطوری حرفزدن یک توفیق میخواهد. میگویم: خدایا! من نمیگویم تو با من معامله انسانی بکن! مانند کار نجاست با من بکن! تو نجاست را حالی به حالی میکنی، میشود گلابی، تو مرا امشب حالی به حالی کن! میتوانی بکنی، بکن!
شما باید اینطوری با خدا حرف بزنید! اما باز هم نگاهت این طرف و آن طرف است، هنوز از این فسادها بریده نشدی. عزیز من! تو بِبُر! ببین میشوی یا نمیشوی؟ اینطور باید با خدا حرف بزنی. ببین خدا این کار را میکند یا نمیکند؟ تو الآن که داری با خدا حرف میزنی، حواست جای دیگر است. روایت میخواهید؟ این است: حضرت موسی آمد برود، دید شخصی اینقدر در سرزمین منا گریه میکند، زمین را اشکی کرده است. در خاکها میغلطد. گفت: خدایا! اگر این بنده من بود، من حاجتش را برآورده میکردم. گفت: به عزّت و جلالم، برآورده نمیکنم. (ببین، این شخص وابسته است.) گریهاش را اینجا آورده؛ ولی حواسش جای دیگر است.
عزیز من! امشب باید مُحرم باشی. بگو خدایا! ما امشب مُحرم شدیم. مُحرم؛ یعنی کسیکه لباسش را در میآورد و آنجا میاندازد. اما مُحرم باید خیالش را دربیاورد و آنجا بیندازد؛ نه مثل حاجیها که لباسشان را در میآورند و وقتی برمیگردند، همان کارهای قبل را میکنند. خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند! میگفت: اگر مکّه یا عمره رفتی، اگر برگشتی و عوض شدی، درست است؛ ولی اگر عوض نشدی، همان که هستی، هستی. کدامیک از ما عوض شدیم؟
خدایا! عاقبتتان را به خیر کن!
خدایا! این حرفها که من زدم، در کالبد اینها اثر کند.
علیجان! این حرفها در دل حضّار مجلس تزریق شود! کسانیکه نوار مرا میشنوند، تزریق شود، شیطان آنها را وسوسه نکند.
امیدوارم إنشاءالله خدا قبولی کلام ولایت را به ما بدهد.
امیدوارم ما دلی داشته باشیم که ولایت را بپذیریم، گناه را نپذیریم.
خدایا! تو را به حقّ امام زمان قسم میدهیم که هر لحظه ما را خواستی از این دنیا ببری، با ولایت سالم و بدن سالم، جان ما را بگیر! [۲]
یا علی
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 7
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۳]
باید دست از این کارهایتان بردارید تا بیتوته به قلب شما نور بدهد. چرا با خدا حرفزدن اینقدر خوب است؟ یقین دارید که خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) هست؛ اما مردم یقین ندارند که با آنها حرف نمیزنند. وقتی خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) را دیدی و فهمیدی که از اعمال تو مطّلع هستند، جلویشان گناه نمیکنی. ما به امام زمانمان یقین نداریم و پشت کردهایم. همه از خدا و ولایت کنار رفتند.
بیایید همیشه با خدا حرف بزنید، خدا خیلی خوشش میآید. والله، خدا غریب است! هر طوری هم که با خدا حرف بزنید، قبول میکند. مگر آن چوپان نبود که با خدا عشق میکرد؟ میگفت: ایخدا! سوار الاغت شو! بیا اینجا به ما یک سری بزن! اگر کفشت هم پاره است، من میدوزم، سرت را هم شانه میکنم، اینجا نهری است که اگر میخواهی میتوانی خودت را بشویی. حالا موسی ردّ میشد. گفت: با چه کسی هستی؟ گفت: با خدا. موسی گفت: تو کافر شدی، خدا که خر ندارد، خدا که کفش ندارد، خدا که چِرک نیست. گفت:
ای موسی! دهانم دوختی | از پشیمانی تو جانم سوختی |
خدا خطاب کرد: یا موسی! این چوپان داشت با من عشق میکرد، چرا او را از من جدا کردی؟ برو رضایتش را حاصل کن؛ و گرنه از درجه پیامبری تو را میاندازم. شما هم با خدا عشق بکنید! خدا لبهای به این قشنگی را به شما داده که با او حرف بزنید. [۴]
من میخواهم یک اشارهای به روضه کنم. حضرت زینب (علیهاالسلام) آمد با امام سجّاد (علیهالسلام) نجوا کرد. امام حسین (علیهالسلام) فدایش بشوم، آمد با اهل خیمه نجوا کرد. آمد اهل حرم را صدا زد. صدا زد: خواهر! خداحافظ؛ یعنی نجوا کرد. با تمام اهل حرم نجوا کرد؛ تا حتّی روایت داریم با فضّه هم نجوا کرد. در روز عاشورا حضرت زینب (علیهاالسلام) هم با امام حسین (علیهالسلام) نجوا کرد. چه نجوایی کرد؟ آمده میگوید: آیا تو حسین منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ در تمام بدن امام حسین (علیهالسلام) جایی نبود که زینب (علیهاالسلام) ببوسد. لبانش را روی گلوی بریده گذاشت، نجوا کرد. آخر هم دستانش را زیر این بدن انداخت. گفت: خدا! این قربانی را از آل رسول (صلیاللهعلیهوآله) قبول کن!
حالا زینب (علیهاالسلام) با چه کسی نجوا میکند؟ سرها را که جدا کردند، به نیزه زدند، همه اُسرا را سوار شتر کردند. زینب (علیهاالسلام) با این سرها نجوا میکند. حالا که دارند میروند، همهاش با سر امام حسین (علیهالسلام)، با سر علیاکبر (علیهالسلام)، با سر بچّههای خودش نجوا میکند. روایت داریم: وقتی بچّههای خودش کشته شدند، زینب (علیهاالسلام) از خیمه بیرون نیامد. گفتند: عزیز من! بچّههایت اینجوری شدند. گفت: میترسم برادرم مرا ببیند، خجالت بکشد. حالا اینها را که حرکت دادند. زینب (علیهاالسلام) مرتّب دارد سرها را نگاه میکند و نجوا میکند.
حالا آمدند به یک راهبی رسیدند، اینجا بارانداز کردند. راهب دید سرهای مُنیر است، مُنوّر است. آمد یک پول زیادی به اینها داد و گفت: امشب این سر پیش من باشد؛ آنوقت راهب تا صبح با سر امام حسین (علیهالسلام) نجوا کرد. آخرش گفت:
ای سرِ پاک، تو مگر یحیایی؟! | به گمانم أبیعبداللهی؟! |
آخر صبح شد، سر را تحویل داد و به اینها گفت: سر را به نی نزنید! [۵]
به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: من هر چه خواستم، از عقل خودم است، اما اگر برایم صلاح نیست، نده.
گفتم: من گدا هستم. کمکم کن! تو سلطان سلاطینی.
از امام رضا (علیهالسلام) بخواهید، آقا! ما حضور شما و حضور خدا باشیم، نه حضور خلق و فکر خودمان؛ در حضور امر باشیم.
به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: آنچه داری، خدا به تو داده، خب، به شما هم خدا میدهد؛ اما تو گناه میکنی، تسلیم نیستی، تو حرفهای دیگر میافتی.
گفتم: امام رضا! هر چه داری، خدا به تو داده، از آنها که خدا داده، به ما هم بده. تازه، خود امام را هم خدا به او داده است. خدا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، که از او بالاتر نیست، میگوید: یا محمّد! من به تو دادهام.
به همسرم گفتم: اگر با خدا باشی، بچّههای مردم، بچّههایت میشوند؛ ولی اگر با خدا نباشی، بچّههای خودت هم هروئینی و تریاکی میشوند.
به امام زمان (عجلاللهفرجه) گفتم: خدا تو را حجّت خودش قرار داده، من دوستت دارم. میخواهم کف پایت باشم؛ اما اصل خداست.
از امام رضا (علیهالسلام) خواستم: رفقا لذّت از ولایت ببرند، همیشه لبشان پُر خنده باشد.
یا امام رضا! شما گفتی این جوانان را راهنمایی کن! به اینها هم یک لیاقتی بده تا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) حرفهایش را در چاه نزند، به اینها بزند. [۶]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 7
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۷]
الآن ماه مبارک رمضان دارد طی میشود، چهکار کردید؟ آیا یک افطاری به یک نفر دادید؟ یک قوم و خویشی دارید، آیا یک مرغی، گوشتی درِ خانهشان بردید؟ آیا یک شب درِ خانه فقرا رفتید؟ آیا دل یکی را خوش کردید یا اینکه فقط بهمسجد رفتید و قرآن سر گرفتید؟ بهدینم قسم، آن قرآن به ما، به بعضیها لعنت میکند. قرآن مجید روح دارد، جان دارد. والله، الآن یک عدّهای از وعّاظِ ما دارند اهل تسنّن را تشویق میکنند. تمام شما هم اینجوری کردید. میگوید: اینجا این نماز را بکن! اینجا هم ذکر بگو! اینجا چهار تا صلوات بفرست! این عبادت را به جا بیاور! آنوقت میروی بهشت. تمام اینها درستاست؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» شرطش این است که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۸] قبول داشته باشی. حالا اگر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را قبول داری، باید امرش را اطاعت کنی. مگر نیست که امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) از دفن ظاهری امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که برمیگردند، صدای گریه از خرابهها میآمد؟! امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به آنها سر میزد. حضرت سه روز، سه روز نانش را نمیخورْد و به فقرا میداد. به تو میگوید تو آن نیستی، هم بخور و هم بخوران!
به ارواح پدر و مادرم، دارم در مجلس میبینم که ماه مبارک رمضان از دستش رفته، تکان نخورده؛ فقط ذکر گفته و مسجد رفته است. بهدینم، دارم میبینم. عزیز من! تکان بخور! ببین من دارم به شما چه میگویم؟ این مالی که دست توست، بیتالمال است. باید آن در امر تو باشد؛ نه اینکه تو در امرش باشی؛ [یعنی باید پولت را به امر خرج کنی]. هر کجا بخواهی خرج کنی، خدا پدرت را درمیآورد. خدایا! تو شاهد باش! من نزدیک به هشتاد سالم است، حجّت را بر مردم تمام میکنم. بیتالمال که اینها درآوردند نیست. مالی که در اختیار توست، بیتالمال است. مگر تو حقّ داری بروی یک چیزهای بیخودی بخری؟! پدرت را درمیآورد. در قرآن میفرماید: «فمن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره»[۹] خدا از تو بازخواست میکند که مالت را کجا خرج کردی؟ چرا خرج کردی؟ عزیزان من! «إنّما الدّنیا فناء و الآخرةُ بقاء» بیایید یک تکانی بخوریم! مگر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیست که آمده میبیند یک گردنبندی در خزانه نیست. به آن خزانهدار میگوید چطور شده است؟ میگوید: دخترت زینب (علیهاالسلام) میخواست به یک مجلس مهمّی برود، آمد آنرا عاریه ذمّه گرفت؛ یعنی این گردنبند را به پول درآورد [قیمتگذاری کرد]، پولش را اینجا گذاشت و آن را با خودش برد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) قسم میخورَد و میگوید: اگر دخترم عاریه ذمّه نبرده بود، به او حدّ میزدم. چهخبر است؟! حدّ میخورد که چرا آن را بردی؟ [۱۰]
خدایا! اگر ما را نیامرزیدی، این ماه مبارک رمضان بیامرز! روایت داریم، حضرت میفرماید: شقیترین مردم کسی است که ماه مبارک رمضان از او بگذرد؛ ولی آمرزیده نشود، بعد از حضرت سؤال میکنند: آقا! اگر آمرزیده نشدیم، چه کار کنیم؟ میفرماید: در سرزمین منا بروید! چرا میگوید در منا بروید؟ چون وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) در آنجا ظهور دارد؛ یعنی هر جوری شده میآید تا هوای حاجیان را داشته باشد، آنجاست؛ آنوقت دعا به واسطه امام زمان (عجلاللهفرجه) مستجاب میشود. خدایا! ما جوری باشیم که همینجا دعایمان مستجاب شود و ما را بیامرزی. [۱۱]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 12
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۲]
جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دستپاچه نشو! همه جوانها زن میگیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم میرسند، با هم میشوند. دستپاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا میروی بیامری میکنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام میشود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همینطور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا میگوید من او را نمیخواهم! [۱۳]
جوانان عزیز! تا میتوانید گناه نکنید! خانوادهای به اصفهان منزل قوم و خویششان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحبخانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن مرد به آن زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنهام؛ برو یک چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیهالسلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیهالسلام) خیلی نجاتدهنده است. گفت ابوالفضلجان! من غریبم، اینجا آمدهام، این مرد میخواهد به من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن مرد وقتی برگشت، دید آن زن رفته است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست سال که میخواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دلتان ایجاد نشود. [۱۴]
از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سالهای سال در کوه عبادت میکرد، شاید نود سال و خُردهای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم میرسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچهای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به اینها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که میخواهیم برویم از گرما سیاه میشویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.
آنجا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقبتر، وقتیکه از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چونکه مقدّس بود! مقدّسها از این خیالها میکنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم میآید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر میخواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۱۵]
ببین ابنسیرین از آن امتحان در آمد، در صورتیکه عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر میداد. [۱۶]
یا علی
ارجاعات
نگاه 26
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۷]
اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط میشود و در رگهای شما جریان پیدا میکند و شما به بیامری اتّصال میشوید. [۱۸] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبهاش در شما میآید و راه ولایت را سدّ میکند. [۱۹] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا میکند و گرفتار میشوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۲۰] اگر چشمت به همهجا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا میداند فردای قیامت چقدر پشیمان میشوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایتمان پرده کشیدیم؟! [۲۱]
اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب میکند. [۲۲] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۲۳] شیطان تو را مبتلا میکند. [۲۴] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۲۵]
چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا میکنی. عزیز من! تو مشابه آنهایی. آن بهرهای که به آن دو نفر داده، به تو هم میدهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۴] بدان که خدا تو را کنار زده است. مؤمن نیستی و سقوط کردهای، از زیارت امام زمان (عجلاللهفرجه) محروم هستی. [۱۸] بهشت و فردوس و جنّات را با یک نگاه از دست میدهی. [۱۳] اگر چشم ناپاک داشته باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۲۶] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر میآیی. [۲۷]
صورتهای کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف میکند، به لجن میکشد. نگاه نکن! حالا یک جلوههایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوهاش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک میکند. [۲۸] این بدچشمی عطای شیطان است. [۲۹] تو داری خواست شیطان را به جا میآوری، چشم تو دارد نجوا میکند. امر شیطان را اطاعت میکنی. نجوای چه میکنی؟ نجوای گناه میکنی. [۳۰] دیگر نمیتوانی ادّعای دوستی با امام زمان (عجلاللهفرجه) کنی. [۳۱]
عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا میشوی. امر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیقهای عشقی و شبنشینیهای عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر میخورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین میکنیم. [۲]
چه کار کنیم که خدشه به ولایتمان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّسگری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله میشوی. خانمهای عزیز! به شما هم میگویم: گول نخورید! این لباسهایی که خارجیها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک جوانی به تو نگاه کند، اهل آتش هستی. چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود در آخرالزّمان زنها پوشیده؛ اما برهنهاند؟! آنها وضعشان درست نیست، توجّه کن! نمیگویم ببین زهرای عزیز (علیهاالسلام) چهجور بوده؟ ببین مادرت چهجور بوده است؟ [۳۲] بیا دست بردار! به این حرفها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور میشوی، با تمام خلقت محشور میشوی. [۳۳]
یا علی
ارجاعات
- ↑ وابستگی ۸۶ (دقیقه ۳۷)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ وابستگی 86
- ↑ نجوا با ولایت ۷۷ (دقیقه ۴۳)
- ↑ کتاب افشای احکام
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ ولایت قدر است 82 (دقیقه 2 و 27) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه53)
- ↑ (سوره المائدة، آیه ۳)
- ↑ (سوره الزلزلة، آیه ۷)
- ↑ ولایت قدر است 82
- ↑ فتنه آخرالزمان 81
- ↑ اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ اربعین 87
- ↑ فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
- ↑ فتنه آخرالزّمان 81
- ↑ گریه 84
- ↑ وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلةالقدر (دقیقه ۳۲)
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ افشای ولایت
- ↑ جاذبه و تبلیغ 78
- ↑ احکام ولایت
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
- ↑ شناخت امام زمان 85
- ↑ ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ صفات اصحاب یمین (2) 77
- ↑ شهادت امام حسن و امام رضا 85
- ↑ حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
- ↑ امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
- ↑ شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
- ↑ امام زمان و ذکر الله 79
- ↑ إنا أنزلناه فی لیلةالقدر 84
- ↑ افشای شیعه 84