صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۳ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: فتح خیبر

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

در فتح‌خیبر، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: من فردا پرچم را به‌دست کسی می‌دهم که فتح‌کننده خیبر است، خدا و رسول و جبرئیل و میکائیل و آنچه که هست از او راضی است. همه جلو آمدند؛ از جمله عمر و ابابکر، همه را پس زد، پرچم را دست امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) داد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هفت‌قلعه خیبر که به‌هم اتصال بودند را روی‌هم ریخت! فتح‌خیبر کرد. وقتی دختر خیبری آمد، دیدند سرش شکسته‌است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: چه‌کسی به شما آسیب رساند؟ گفت: من در قلعه هفتم بودم، خدا پدران ما را لعنت کند که نیامدند امر تو را اطاعت کنند و تسلیم تو بشوند! من قلعه هفتم بود، وقتی پسر عمویت، علی (علیه‌السلام) درب قلعه خیبر را این‌طور گرفت، من در قلعه هفتم بودم، از روی تخت به زمین خوردم، سرم این‌طور شکست. ببین این قدرت چه‌کار کرده‌است؟! [۲]

خدا حول و قوه را به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) داد. به داوود گفت: علی (علیه‌السلام) بگو، آهن در دستت نرم می‌شود. نگفت خدا بگو، گفت: علی (علیه‌السلام) بگو! عیسی به حول و قوه ولایت، مُرده را زنده می‌کرد. [۳]

خدایا! شاهد باش که نمی‌خواهم به سلمان جسارت کنم، می‌خواهم شما را آگاه کنم که آن‌قدر ولایت سطحش بالاست، کسی‌که درباره‌اش می‌گوید «سلمانُ مِنّا أهل‌البیت» کشش واقعیت ولایت را ندارد! وقتی طناب گردن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) انداختند، سلمان یک‌دفعه نگاه کرد که این‌است که خورشید را برگردانده! مگر خورشید همین‌است که تو می‌بینی؟! صدها هزاران کُرات است! خورشیدِ تمامِ کُرات را برگردانده! عَمرو بن عَبدود که مطابق هزار سوار بود، در مقابل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیچاره شد! هفت‌قلعه خیبر که به‌هم اتصال بودند را روی‌هم ریخت! سلمان یک‌ذره رفت حرفی بزند، گردنش تا آخر عمرش زخم شد. یک‌ذره تزلزل داشت که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که تمام خلقت به‌وجود اوست، چرا این‌طوری طناب گردنش انداخته‌اند و او را می‌کِشند؟!

آن طنابی که گردن علی (علیه‌السلام) است، امر خداست. سلمان شجاعت علی (علیه‌السلام) را دید، نه اطاعتش را! اطاعت امام را دیدن خیلی مشکل است؛ مگر این‌که خودش در قلب شما جلوه کند! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همین‌طور که طناب گردنش است، می‌گوید: «رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک» امام‌حسین (علیه‌السلام) هم همین‌طور است: وقتی در قتلگاه افتاده، شخصی گفت بروم ببینم، مبادا حسین نفرین کند و دنیا به‌هم بخورد! تا آمد، دید دارد می‌گوید: «رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک» خدایا! امرت را اطاعت کردم.

مسلمانی که چندین‌سال پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود کافر شد، کافر مسلمان شد؛ چون‌که یکی از این یهودی‌ها که از سرانِ خیبر بود، آمد و گفت: لا إله إلّا الله، محمّد رسول‌الله، امیرالمؤمنین امرِ خداست، این علی ولیّ خداست، این علی بر حقّ است. من دیدم که هفت‌قلعه خیبر را روی‌هم ریخت؛ اما حالا دارند با او این‌کارها را می‌کنند. آن قدرت نبود، این قدرت است که الآن یک‌مُشت نادان، طناب گردنش انداخته‌اند و او را می‌کِشند؛ اما حرفی نمی‌زند؛ پس باید به او ایمان بیاورم. چنین کسی خوب می‌فهمد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک جلوه در قلبش کرد که فهمید. امیدوارم وجود مبارک امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) از این جلوه‌ها در قلب شما هم بکند. [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: عید مبعث

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۵]

امروز روزی است که تمام خلقت، دنیا که هیچ، خیلی باید بنازند؛ یعنی شکرانه کنند. به همه‌شما از کوچک و بزرگ‌تان می‌گویم که این‌کار را بکنید: إن‌شاءالله وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید! بعد سجده شکر کنید که خدای تبارک و تعالی رحمت را به شما نازل کرده‌است، آن‌هم پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نه این‌که حالا در غار حراء رفت، صدها بار در غار حراء بود. این غار مُشرِف به مکّه بود، همین‌طور نگاه به خانه‌خدا می‌کرد، اشک می‌ریخت و می‌گفت: خدایا! آیا یک‌وقت می‌شود که این‌خانه از بُت‌کده‌بودن درآید؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) منتظر بود، تو هم باید منتظر باشی! او دارد غصّه می‌خورد. این‌که می‌گوید شیعه مثل سنگ‌نمک دلش آب می‌شود، تو هم باید غصّه بخوری تا امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید و تمام بُت‌های این عالم و دنیا را بشکند و دنیا گلستان شود. جدّاً از خدا بخواهید همان‌طور که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خواستش رسید، وجود امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید و تمام بُت‌ها را بشکند.

روایت داریم: چند نفر بودند که در غار حراء خوابیده بودند، جبرئیل تاجی آورد و گفت: کدام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است؟ گفت: ایشان است، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بلند کرد و آن‌را روی سرش گذاشت، به عقیده ولایت من، آن تاج، امر ولایت بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یک سنگینی و خستگی احساس کرد، عرق‌ریزه گرفت و لرزش در بدنش پیدا شد! در صورتی‌که خدا گفت: یا محمّد! تو را متقی کردم، قرآن به تو نازل کردم؛ اما الآن چیست؟ هنوز که قرآن نازل نشده، تبلیغ ولایت خیلی سنگین‌تر است! چیزی می‌خواهم به شما بگویم که یک‌قدری ناجور است؛ وقتی‌که آدم بخواهد یک‌وحی و نویدی به او داده‌شود، آن آدم سنگین است. من مزه‌اش را چشیده‌ام، حالا نروید بگویید که ایشان هم می‌گوید به‌من نازل می‌شود، چه‌کار کنم؟! من مثل استخوانی که در گلویم گیر کرده، خاری که در چشمم باشد، از بعضی‌ها می‌ترسم! وقتی خدا بخواهد چیزی حالی آدم بکند، آدم یک سنگینی به او ایجاد می‌شود؛ اما باید بشر اهل‌دنیا نباشد. حالا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفت خوابید و چیزی روی خودش انداخت، یک‌دفعه وحی رسید: «یا أیّها المُدَثِّر»[۶]: بلند شو! ای گلیم به خود پیچیده! بلند شو! الگو:روایت«بَلِّغ!» تبلیغ‌ کن! تبیلغِ چه؟ تبلیغ ولایت؛ یعنی مردم را به‌سوی علی (علیه‌السلام) دعوت کن! به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید تبلیغ ولایت کن؛ اما آیا به علی (علیه‌السلام) می‌گوید تبلیغ‌ کن؟! نه! اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بعضی‌وقت‌ها حرف‌هایی می‌زد، به او امر می‌شد که یک‌اندازه‌ای خودت را معرّفی کن! یک‌قدری عظمتت و معجزاتت را به مردم بگو! چیزی از ولایت بالاتر نیست که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تبلیغ آن‌را بکند. تمام انبیاء آمدند که تبلیغ مقصد خدا را بکنند. علی (علیه‌السلام) که تبلیغ نمی‌کند، علی (علیه‌السلام) مقصد خداست، تمام خلقت باید تبلیغ مقصد کنند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فقط در برابر خدا کُرنش می‌کند.

حالا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بلند شد و از خستگی درآمد. وقتی از کوه پایین آمد، درخت و ریگ و سنگ به او سلام می‌کنند، روایت داریم که دیوار خم شد؛ چندین‌سال همین‌طور خم بود. منافقین رفتند مثل همان بیت‌الأحزان که آن‌را خراب کردند، این دیوار را هم خراب کردند. می‌خواهم بگویم که چرا تا حالا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سلام نمی‌کردند؟! چرا حالا دیوار خم شد؟! چون تبلیغ ولایت به او نازل‌شده، آن تبلیغ ولایت است که تمام ریگ و سنگ و درخت و دیوار به آن تعظیم می‌کنند.

عزیز من! خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر را در این کارگاه دنیا برانگیخته کرد؛ اما والله! مقصدش انبیاء نبودند، این‌ها آمدند که مردم را هدایت کنند. خدای تبارک و تعالی، در هر زمانی هدایت‌کننده برای ما گذاشته‌است، ما دورش نمی‌رویم. مگر آن نوح نبود که می‌گفتند برو کشتی را ببین و یک پنبه در گوشَت بگذار تا حرف‌هایش را نشنوی؟! حالا ما هم حرف‌ها را می‌شنویم، عمل نمی‌کنیم؛ ما هم مثل همان قوم‌ نوح می‌مانیم. خدای تبارک و تعالی این خلقت را که خلق کرده، به‌خصوص این عالم دنیا را که خلق کرده، تنظیم است. تنظیم یعنی روی هر چیزی حکم گذاشته، امر گذاشته؛ ما تنظیم را مراعات نمی‌کنیم. تنظیم مثل معدن می‌ماند، هر چه در آن معدن کار کنی، یک‌چیزی از آن درمی‌آید. اگر بخواهید روح بشوید، باید تنظیم را مراعات کنید! حالا می‌خواهم بگویم که به‌هم‌زدنِ تنظیم بود که این‌همه فجایع به‌وجود آورد. اوّل کسانی‌که تنظیم را به‌هم زدند، عمر و ابابکر بودند؛ هم خودشان و هم مردم را گمراه کردند.

حالا این مطلب را هم بگویم که وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مثل به‌اصطلاح امروز، مبعوث شد و خدا به او گفت: «بَلِّغ!» یکی از چیزهایی که از خدا خواست، این‌بود که امّتم حیوان نشوند! (یکی از عذاب‌هایی که برای اُمم‌سابقه بود، این‌بود که خوک و سگ و اَنتر می‌شدند.) خدا هم قبول کرد؛ اما در قیامت دچار این عذاب می‌شوند. اگر شهوت‌ران باشی، خوک هستی! اگر درنده باشی، سگ و گرگ هستی! به راهی که حاج‌شیخ‌عباس رفته! می‌گفت: قیامت بعضی‌ها را می‌آورند، هفت‌رنگ هستند. بترسیم از آن روزی که ما را در محشر می‌آورند و حیوان باشیم! عزیزان من! توجّه کنید که تنظیم را به‌هم نزنید! گناه تنظیم را به‌هم می‌زند. همیشه باید در امر باشید و امر را اطاعت کنید. «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما»[۷]. چرا خدا می‌گوید تسلیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشوید؟ چرا نگفت تسلیم صد و بیست و چهار هزار پیامبر بشوید؟ تمام این‌ها برای این‌است که خدا دارد زمینه‌چینیِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را می‌کند که به همه گفت بیایید تسلیم نبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشوید! حالا نبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌گوید تسلیم علی (علیه‌السلام) بشوید! اصلاً این‌که می‌گوید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) «رحمةٌ للعالمین» است، رحمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این‌بود که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را افشاء کرد؛ یعنی ولایت به تمام عالم نازل‌شد. عزیز من! تو خیال نکن این ولایت که آمده این‌جا نازل‌شده یا این نبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این‌جا بوده؛ این نبیّ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولیّ (علیه‌السلام) بوده‌اند. مگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمی‌گوید وقتی آدم در گِلش بود، من نبیّ بودم؟! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم می‌فرماید: با تمام انبیاء در خفاء و با پیامبر آخرالزّمان آشکارا آمدم. مگر خدا ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) را در دنیا آورد که مردم این‌ها را بکشند؟! این‌ها را آورد که حجّت به ما تمام شود، امرشان را اطاعت کنیم و به بهشت برویم. رفقای‌عزیز! آنچه که انبیاست، آنچه که اولیاست را باید تبلیغ‌کُنِ ولایت بدانید! تمام برای مقصد و خواست خدا کار می‌کنند. ولایت رحمت خداست که به شما نازل شده‌است، قدردانی کنید! [۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: ماه‌رجب

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۹]

رفقای‌عزیز! این ماه، ماه‌رجب است. رجب یعنی متعلّق به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است. ماه‌شعبان را می‌گویند متعلّق به رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و ماه‌رمضان متعلّق به خداست. [۱۰] خدا در قیامت می‌گوید: «أین‌الرّجبیّون؟» کجا هستند کسانی‌که در ماه‌رجب عبادت کردند؟ بیایند من به آن‌ها بهشت بدهم. ای کسانی‌که پیرو علی (علیه‌السلام) هستید! ای کسانی‌که پیرو زهرا (علیهاالسلام) هستید! ای کسانی‌که پیرو امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) هستید! ای کسانی‌که پیرو این دوازده‌امام، چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) هستید! هر چه به شما بدهم، حقّ شما را ادا نکردم؛ مگر فردوس. تازه فردوس که چیزی نیست، یک باغی است؛ اما این حرف‌ها یقین می‌خواهد. این حرف‌ها زدنش درست‌است، یقین می‌خواهد. یقین آن‌هم عمل است. [۱۱]

چرا خدا می‌فرماید: «أین‌الرّجبیّون؟» رجبیّون بیایند! مگر ماه‌شعبان، ماه‌پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیست؟ چرا نمی‌گوید «أین‌الشّعبانیّون؟»: شعبانیّون بیایند؟ مگر ماه‌مبارک رمضان، ماه‌خودش نیست؟ چرا نمی‌گوید «أین‌الرّمضانیّون؟»: رمضانیّون بیایند! چرا می‌گوید «أین‌الرّجبیّون؟» صدایت می‌زند. اوّل، ماه‌رجب است. والله! ما مبنایش را نفهمیدیم. او را دارد صدا می‌زند، دارد می‌گوید: کجایند آن‌هایی که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را اطاعت می‌کردند؟ کجایند آن‌هایی که «الیوم أکملت لکم دینکم»[۱۲] را قبول کردند؟ خدا امتیاز می‌دهد، می‌گوید: کسی‌که از درِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) داخل رفته، بیاید تا من مزدش را بدهم.

هیچ‌قدرتی توان ندارد مزدی که از درِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) داخل بشوی را به تو بدهد. هیچ‌قدرتی به غیر از خدا توان ندارد که مزد ولایت را بدهد. چه کسی می‌تواند بدهد؟ تمام خلقت، تا حتّی انبیاء، کُمیت‌شان راجع به‌ولایت لنگ است. چرا ترک‌اولی دارند؟ پس خدا می‌گوید: «أین‌الرّجبیّون؟» ای کسانی‌که از درِ علی (علیه‌السلام) آمدید! ای کسانی‌که محبّت علی (علیه‌السلام) را داشتید! ای کسانی‌که «الیوم أکملت لکم دینکم»[۱۲] را قبول داشتید و عمل می‌کنید؛ این‌طرف و آن‌طرف نرفتید، بیایید تا من مزدتان را به شما بدهم! [۱۳]

حالا ببینید من چه می‌گویم؟ همین‌طور که خدا گفت: «أین‌الرّجبیّون؟» پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌فرماید: «أنا مدینة‌العلم و علیٌ بابُها». ماه‌رجب هم همین‌ است، با تمام گلبول‌های خونم این حرف را می‌زنم: این ماه‌رجب عین «أنا مدینة‌العلم و علیٌ بابها» است. باید از این در؛ یعنی درِ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بیایید؛ از درِ رجب هم باید وارد بشوی؛ نه این‌که این‌کار را بکنی، ثواب است؛ آن‌کار را بکنی، ثواب است. «أین‌الرّجبیّون؟» ‌کیست که در ماه‌رجب، از درِ علی (علیه‌السلام) وارد شده‌است؟ بیاید! من هر چه بخواهد، به او می‌دهم. اگر از این در آمدید؛ آن‌وقت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را قبول دارید، خدا را هم قبول دارید. اگر از این در نیامدید، آن‌ها را مصنوعی و رودربایستی و ساختگی قبول دارید، شناسنامه‌ای و اسماً قبول دارید. ما چه‌کار کنیم؟ چه بگوییم؟ [۱۴]

خدای تبارک و تعالی، فقیرخواه است. از آن‌جا می‌گوید: «أین‌الرّجبیّون»، از این‌جا هم می‌گوید «أین‌الفقراء؟» به تمام آیات قرآن! خدای تبارک و تعالی از هیچ‌کس تشکّر نکرده‌است؛ از انبیاء، اولیاء و اوصیاء تشکّر نکرده، از علمای ربّانیّ و فقهاء تشکّر نکرده؛ البتّه فقهای واقعی نه قلّابی، فقط از فقراء تشکّر کرده‌است. در قیامت به آن‌ها می‌فرماید: ای فقرا! ببخشید! هر چیزی می‌خواهید، به شما می‌دهم. خدا به چه‌کسی گفته که هر چه می‌خواهید، به شما می‌دهم؟ فقط به فقرا گفته‌است. به چه‌کسی گفته؟ به‌من بگویید! شما که باسوادید، دبیر هستید، معلّم هستید، مهندس هستید، دانشمند هستید، به‌من بگویید! اگر نیست، جلوی دهانم را بگیرید! اما نمی‌توانید بگیرید! قدرت ندارید؛ چون‌که نیست.

حالا می‌گوید هر چه می‌خواهید، به شما می‌دهم. عذرخواهی هم می‌کند و می‌فرماید: من شما را فقیر کردم. (ببین چقدر خدا شما اغنیاء را می‌خواهد! خدا فروگذار نمی‌کند؛ هم فقراء را تأیید می‌کند و هم شما اغنیاء را، می‌گوید:) من می‌خواستم که اغنیاء به شما کمک کنند و سالم باشند. چقدر خدا شما را می‌خواهد! عزیز من! قربانت بروم، کجایی؟ [۱۵]

خدا روز قیامت به فقرای صابر ندا می‌دهد: «أین‌الفقراء؟» از آن‌طرف می‌گوید: «أین‌الرّجبیّون؟» کیست که در ماه‌رجب، کمک به مستضعفین کرده؟ کیست که صبر کرده و دستش را جلوی نامرد دراز نکرده است؟ به تمام آیات قرآن! از اوّل عمرم دستم را پیش هیچ‌کس، تا حتّی پدرم دراز نکردم. آن دستی که جلوی کسی دراز نشود، زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) با او مصافحه می‌کند. به‌دینم! راست می‌گویم، اما به‌دینم! شما هم باور نمی‌کنید. آن دست، دست خداست. مگر نمی‌گوید یک‌چیزی به یکی دادی، دستت را ببوس؟ چون خدا می‌گوید: آن‌را به‌من دادی. کجا این‌کارها را می‌کنید؟! ماه‌رجب گذشت و یک شاهی به مردم نداده است! همین‌جور، زُل‌زُل نگاه می‌کند. آخر این مالت ‌را می‌خواهی چه کار ‌کنی؟! [۱۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


اخلاق در خانواده 12

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۷]

جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دست‌پاچه نشو! همه جوان‌ها زن می‌گیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم می‌رسند، با هم می‌شوند. دست‌پاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا می‌روی بی‌امری می‌کنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام می‌شود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همین‌طور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا می‌گوید من او را نمی‌خواهم! [۱۸]

جوانان عزیز! تا می‌توانید گناه نکنید! خانواده‌ای به اصفهان منزل قوم و خویش‌شان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحب‌خانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک ‌جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن‌ مرد به آن ‌زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنه‌ام؛ برو یک‌ چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک‌ چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) خیلی نجات‌دهنده است. گفت ابوالفضل‌جان! من غریبم، این‌جا آمده‌ام، این مرد می‌خواهد به ‌من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن‌ مرد وقتی برگشت، دید آن ‌زن رفته ‌است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست ‌سال که می‌خواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن‌ زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دل‌تان ایجاد نشود. [۱۹]

از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سال‌های سال در کوه عبادت می‌کرد، شاید نود سال و خُرده‌ای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم می‌رسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچه‌ای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به این‌ها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که می‌خواهیم برویم از گرما سیاه می‌شویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.

آن‌جا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقب‌تر، وقتی‌که از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چون‌که مقدّس بود! مقدّس‌ها از این خیال‌ها می‌کنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم می‌آید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر می‌خواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۲۰]

ببین ابن‌سیرین از آن امتحان در آمد، در صورتی‌که عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر می‌داد. [۲۱]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


نگاه 26

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۲۲]

اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط می‌شود و در رگ‌های شما جریان پیدا می‌کند و شما به بی‌امری اتّصال می‌شوید. [۲۳] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبه‌اش در شما می‌آید و راه ولایت را سدّ می‌کند. [۲۴] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا می‌کند و گرفتار می‌شوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۲۵] اگر چشمت به همه‌جا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا می‌داند فردای قیامت چقدر پشیمان می‌شوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایت‌مان پرده کشیدیم؟! [۲۶]

اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب می‌کند. [۲۷] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۲۸] شیطان تو را مبتلا می‌کند‌. [۲۹] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۳۰]

چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا می‌کنی. عزیز من! تو مشابه آن‌هایی. آن بهره‌ای که به آن دو نفر داده، به تو هم می‌دهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۹] بدان که خدا تو را کنار زده ‌است. مؤمن نیستی و سقوط کرده‌ای، از زیارت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) محروم هستی. [۲۳] بهشت و فردوس و جنّات را با یک‌ نگاه از دست می‌دهی. [۱۸] اگر چشم ناپاک داشته ‌باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۳۱] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر می‌آیی. [۳۲]

صورت‌های کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف می‌کند، به لجن می‌کشد. نگاه نکن! حالا یک‌ جلوه‌هایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوه‌اش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک می‌کند. [۳۳] این بدچشمی عطای شیطان است. [۳۴] تو داری خواست شیطان را به جا می‌آوری، چشم تو دارد نجوا می‌کند. امر شیطان را اطاعت می‌کنی. نجوای چه می‌کنی؟ نجوای گناه می‌کنی‌. [۳۵] دیگر نمی‌توانی ادّعای دوستی با امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) کنی. [۳۶]

عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا می‌شوی. امر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام ‌زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیق‌های عشقی و شب‌نشینی‌های عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر می‌خورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده‌ است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین می‌کنیم. [۳۷]

چه کار کنیم که خدشه به ولایت‌مان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّس‌گری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله می‌شوی. خانم‌های عزیز! به شما هم می‌گویم: گول نخورید! این لباس‌هایی که خارجی‌ها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک‌ جوانی به تو نگاه کند، اهل ‌آتش هستی. چرا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود در آخرالزّمان زن‌ها پوشیده؛ اما برهنه‌اند؟! آن‌ها وضع‌شان درست نیست، توجّه کن! نمی‌گویم ببین زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) چه‌جور بوده؟ ببین مادرت چه‌جور بوده است؟ [۳۸] بیا دست بردار! به این حرف‌ها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور می‌شوی، با تمام خلقت محشور می‌شوی. [۳۹]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. خطاب به جوانان اهل‌تسنن (دقیقه 6) و مستقل و محدوده 91 (دقیقه36)
  2. خطاب به جوانان اهل‌تسنن
  3. کتاب انجمن ولایت
  4. کتاب حضرت‌زهرا
  5. سخنرانی عید مبعث 83
  6. (سوره المدثر، آیه ۱)
  7. (سوره الأحزاب، آیه ۵۶)
  8. عید مبعث 79 و عید مبعث 81 و عید مبعث 83 و غدیر 91 - جامعه و تمام انبیاء مبلغ ولایت هستند 79
  9. یتیم آل‌محمّد (دقیقه ۲۲ و ۶) و أین‌الرّجبیّون (دقیقه ۱۲) و عنایت پنج‌تن به شیعه ۹۰ (دقیقه ۱۷)
  10. تمام انبیاء، مبلّغ ولایت هستند 76
  11. یتیم آل‌محمّد 78
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ (سوره المائدة، آیه 3)
  13. شناخت ولایت، أین‌الرّجبیّون 76 و خلق‌پرستی و فامیل‌پرستی 86
  14. یتیم آل‌محمّد 78 و تمام انبیاء، مبلّغ ولایت هستند 79
  15. عنایت پنج‌‍تن به شیعه 90
  16. سیزده‌رجب 93
  17. اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
  18. ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ اربعین 87
  19. فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
  20. فتنه آخرالزّمان 81
  21. گریه 84
  22. وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر (دقیقه ۳۲)
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ افشای ولایت
  24. جاذبه و تبلیغ 78
  25. احکام ولایت
  26. عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
  27. شناخت امام‌ زمان 85
  28. ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
  29. ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
  30. کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
  31. صفات اصحاب ‌یمین (2) 77
  32. شهادت امام ‌حسن و امام‌ رضا 85
  33. حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
  34. امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
  35. شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
  36. امام ‌زمان و ذکر الله 79
  37. وابستگی 86
  38. إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر 84
  39. افشای شیعه 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه