صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۳ توسط Alavi (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: حضرت زهرا، عصاره خلقت

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

هیچ‌کدام از ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) مانند حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) نبودند؛ تا حتّی خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا حتّی خود حضرت‌علی (علیه‌السلام). آن‌ها وقتی می‌خواستند به‌دنیا بیایند، آیا برای خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به فاطمه بنت‌اسد، سیب بهشتی دادند یا به آمنه سیب بهشتی دادند؟ چرا ما متوجّه نیستیم؟ وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معراج تشریف بردند، خدا یک سیب به او داد و گفت: تناول کن! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: خدایا! می‌خواهم با علی بخورم. حالا تا این را گفت و سیب را به‌قول ما، نصف کرد که نصفش را به‌اصطلاح به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بدهد، یک دستی مانند دست علی (علیه‌السلام) پیدا شد و نصف سیب را بُرد. این‌همه که من به شما در صحبت‌هایم گفتم که زهرای‌عزیز (علیهاالسلام)، عصاره‌خلقت است، از این‌جا می‌گویم. این سیب، سیب بهشتی نبوده‌است. سیب بهشتی یا میوه‌های بهشتی را یک مؤمن هم می‌خورد، باید بخورد؛ چون‌که رزقش است. این سیب، غیر از سیب بهشتی است؛ این سیب، عصاره‌خلقت است.

وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از معراج تشریف آوردند، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او می‌فرماید: رسول‌الله! کجا بودی؟ چه شد؟ گفت: یا علی! سیبی به من داده شد، من گفتم می‌خواهم این‌جا بیایم و با شما بخورم. ندا آمد که یا محمّد! سیب را نصف کن! نصفش را بردار! یا علی! عجیبش این بود که دستی مثل دست‌های تو آمد و سیب را برداشت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دست در جیبش کرد و نصف سیب را از جیبش درآورد و گفت ببینم، تا جفت کرد، دید یکی است. گفت: یا محمّد! این سیب را نگه‌دار و آن را در کوه حرا ببر و چهل‌روز کنار برو! یا رسول‌الله!‌ از کوه حرا که پایین می‌آیی و پیش خدیجه می‌روی، نصفش را خودت بخور! نصفش را به خدیجه بِده! باید فاطمه به‌وجود بیاید. آن نوری بود که در صندوقچه حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) آمد. حالا می‌گوید: چهل‌روز به کوه حرا برو! در این چهل‌روز، فقط علی (علیه‌السلام) باید بیاید و به تو سر بزند، نقش علی (علیه‌السلام) در دلت باشد، آن‌ها یعنی عمر و ابابکر را نبینی؛ مبنایش این است.

«قُل إنّما أنا بشرٌ مثلکم»[۲] نقش‌برداری در عالم یک حرف‌هایی است، خدا وسیله‌اش را از دست نمی‌دهد؛ هر چیزی یک وسیله‌ای دارد. چهل‌روز آن‌جا برو! حالا که رفته، هر روز، نقش علی (علیه‌السلام) در دل و چشم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. حالا می‌گوید: بلند شو! پایین بیا! وقتی از کوه پایین می‌آید، در و دیوار، ریگ و سنگ به او سلام می‌کنند. تا می‌رود نماز کند، می‌گوید: الآن نماز نخوان، پیش خدیجه برو! عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز یک خلقت است. آیا ما فکر کردیم یا این‌که چند تا فکر داری، می‌خواهی فکر ولایت هم بکنی؟ باید تمام فکرها را از مغزت بیرون کنی؛ تا فکر ولایت کنی. مگر نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شوخی است؟ دارد می‌گوید: ای محمّد! ای عزیز من! عصاره تمام نمازها تا حتّی نماز تو، زهراست. نماز عبادت است؛ اما زهرا (علیهاالسلام) ولایت است. حالا نور به نور اتّصال می‌شود. خیلی قدر این حرف را بدانید که این‌قدر مهمّ است، می‌گوید: زهرا (علیهاالسلام) امر من است؛ نماز عبادت است، زهرا (علیهاالسلام) اطاعت است. حالا زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) می‌خواهد پا به عرصه دنیا بگذارد. حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) یک اندازه‌ای ناراحت است؛ چون حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) خیلی مقامش بالاست؛ اما در مقابل فهم ولایت یک حدّی دارد. ولایت بی‌حدّ است. وقتی پیش آن‌ها رفت، گفتند: ما کمکِ تو نمی‌آییم، هیچ‌کدام از زنان مهاجر و انصار نیامدند. حالا حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) می‌فرماید: مادرجان! عزیز من! کمکت می‌آیند؛ یعنی دارد حالی یک خلقت می‌کند: من که زهرا هستم، ماوراء در اختیارم هست. تو باید به ماوراء برسی، او ماوراء در اختیارش است. امر کرد: چهار زن مجلّله برای کمک نزد مادرش آمدند.

من از شما سؤال می‌کنم، به‌من جواب بدهید! انتقاد کنید! این حرف‌ها، معرفت ولایت است. مگر حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) مثل زن من یا خانم شماست که احتیاج داشته‌باشد؟ نور که احتیاج ندارد. چرا متوجّه نیستید؟ زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) دارد خودش را به خلقت معرّفی می‌کند؛ می‌گوید: ماوراء، در اختیار من است. من فوری امر می‌کنم: حوّاء، آسیه، مریم بنت‌عمران و ساره همه بیایند. این‌ها همه کنیز مادر من هستند. چه داری می‌گویی و زهرا، زهرا می‌کنی؟ تو باید زهرا (علیهاالسلام) را بشناسی و بعداً بگویی زهرا! خدا را بشناسی و بعداً بگویی خدا! علی (علیه‌السلام) را بشناسی و بعداً بگویی علی! دارد به یک خلقت ابلاغ می‌کند که ماوراء در اختیار من است، نه این‌که من در اختیار ماوراء باشم.

زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) یک‌موقعی در تولّدش عظماییتش را نشان داد، یک‌موقع هم که شمشیر روی سر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) گرفتند. گفت: دست از علی بردارید؛ وگرنه نفرین می‌کنم. یک نَفَس کشید، ماوراء گفت: زهرا! ما در اختیار تو هستیم، مگر مسجد در اختیارش است؟ مسجد جلوی چشم آن‌ها بود؛ ماوراء گفت: زهرا! ما به حرف تو هستیم؛ یعنی خدا یک دنیا را می‌خواهد زیر و رو کند. دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) ارزش ندارد. به‌دینم! دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) یک کادوست. اگر این‌طوری نباشد، خدا هم دنیا را می‌خواهد؛ خوب شد؟ دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کرده‌است، نه به‌واسطه خود این‌ها. دارد به تو چه می‌گوید؟ می‌گوید تمام این دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کردم، تو هم محبّت این‌ها را داشته‌باش! آیا دنیا ارزش دارد یا محبّت این‌ها؟ دارد حالی تو می‌کند که محبّت این‌ها ارزش دارد، این دنیا ارزش ندارد.

حالا یک نَفَس کشید، شیعه و سنّی نوشتند: ستون‌های مسجد از جا حرکت کرد؛ تا حتّی خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند! گفت: از زیر ستون می‌شد بروی؛ یعنی این‌قدر بالا آمد. آخر، شما فکر کنید مسجد چطور شد؟ یک‌ذرّه که آهن‌ها تکان می‌خورَد، همه پایه‌ها این‌طور می‌شود. چطور شد این‌همه بالا رفت، طاق به‌هم نمی‌خورَد؟ طاق دارد امر را اطاعت می‌کند، می‌گوید بگو! حالا دیدند این‌جوری شد. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمود: زهراجان! نفرین نکن؛ اگرنه طیور در جوّ هوا هلاک می‌شود. این حرف معنایش این‌است؛ یعنی عالم و تمام دنیا نمی‌ماند. این نفرین به آسمان هم سرایت می‌کند، طیور هم هلاک می‌شوند. چه‌چیزی هلاک می‌کند؟ ناراحتی زهرا (علیهاالسلام).

ای خانم‌عزیز! آیا این‌کارها که می‌کنی، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت نیست؟ آقای‌عزیز! تو این‌کارها که می‌کنی، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ناراحت نیست؟! مگر امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) ‌ناراحت‌کردن، یا امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) ناراحت‌کردن، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت‌کردن، گناه بخشیدنی است؟ چرا فکر نمی‌کنید؟! [۳]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


اخلاق در خانواده 11

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۴]

جوانی پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد، قدری سر و وضعش ژولیده بود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: زن داری؟ گفت: آری! گفت: دلت می‌خواهد که مثل تو ژولیده باشد؟ گفت: نه! گفت: او هم می‌خواهد که این‌جوری نکنی. تمام حرف‌ها را به ما دستور داده، باید پیراهنت را عوض کنی، خلاصه تمیز باشی. کاری نکنی که مردم از تو انتظار نداشته باشند، اگر دهانت بو می‌دهد، آن را بشوی عزیز من! دندان‌هایت اگر مصنوعی است، آن‌ها را بشوی، دهانت بو ندهد، گوش‌ات بو ندهد، پایت بو ندهد. اصلاً اسلام نظافت است. [۵]

جوان عزیز هم به قرآن نزدیک است، هم به توحید نزدیک است، هم به امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) نزدیک است، هم به وسوسه شیطان نزدیک است. توجّه کن! با تفکّر باش! زود رفیق نباش! زود گذر باش! با هر کسی راه نرو! با هر کسی خیلی دوست نشو! اخلاقش خوب باشد، توهم باید بکر باشی. [۶] مگر پسر نوح عرق خورد؟! شراب خورد؟! چه کرد؟! با رفیق بد قدم زد. [۷]

دوست‌تان را امتحان کنید! بی‌خود خودتان را در اختیارش نگذارید، ببین چه فکری برای شما دارد؟! چه خیالی برای شما دارد؟![۸] الآن خطری که برای جوانان پیدا شده، این است که چشمش را نمی‌پوشاند، چشمت را بپوشان! [۹] اگر خواهر یا دخترت بَزَک [آرایش] کرده، حقّ نداری به او نگاه کنی؛ چون‌که آن‌موقع به خواهرت یا بچّه‌ات نگاه می کردی، حالا به بَزَکش نگاه می‌کنی، به تو حرام است، نباید نگاه کنی. [۱۰]

کسی‌که شهوت دارد، باید جلوی چشمش را بگیرد؛ اگرنه مبتلا می‌شود، هر کسی می‌خواهد باشد، در هر لباسی می‌خواهد باشد؛ چون‌که آن جلوه شیطان است، آن هدف شیطان است، آن خواست شیطان را عملی می‌کند. [۱۱] به امام صادق (علیه‌السلام) گفتند: چرا یوسف مبتلا نشد؟ گفت: نگاه نکرد؛ یعنی خلوت دل نداشت. حرف زده؛ تا حتّی وقتی زلیخا روی بُتش چیزی انداخت، به او گفت چرا همچین کردی؟ گفت: می‌خواهم بُت‌ام نبیند. گفت: من چه چیزی روی بُت‌ام بیندازم؟! من که روی خدا نمی‌توانم چیزی بیندازم! [۸]

یک نگاهت به زن نامحرم افتاد، نگاه به آسمان کنی، تمام ملائکه طلب مغفرت برایت می‌کنند، نگاه به زمین بکنی، تمام ملائکه برایت طلب مغفرت می‌کنند، طلب مغفرت ملائکه آمرزیده‌ای. [۱۲] زنی آمد یک مسئله از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بپرسد، پسر عباس خودش را شبیه کرده بود، به او نگاه کرد. جایی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) غضب کرده، این‌جاست! پیامبری که خُلقش عظیم است، به او گفت: ای پسر عباس! چرا نگاه کردی؟! فردای قیامت خدا چشمت را پُر از آتش می‌کند! کجا نگاه می‌کنید شما مسلمان‌های مصنوعی، ولایتی‌های مصنوعی؟! [۱۳]

در زمانِ شعیب پیامبر، موسی یک‌ قبطی [طرف‌دار فرعون] را کُشت. فرعون دستور داد که موسی را بگیرید! موسی فرار کرد، به جایی رفت که دید چاهی است که مردم از آن آب می‌کِشند و دو دختر هم آن‌جا هستند که گوسفند دارند و می‌خواهند به گوسفندان‌شان آب بدهند. موسی به آن‌ها گفت: شما چرا ایستاده‌اید و به گوسفندان‌تان آب نمی‌دهید؟! گفتند: ما صبر می‌کنیم وقتی همه رفتند، به آن‌ها آب می‌دهیم.

موسی آمد و از چاه آب کشید و به گوسفندان داد. وقتی دختران شعیب پیش پدرشان رفتند، شعیب پیامبر گفت: باباجان! چرا امروز زود آمدید؟! گفتند: جوانی آن‌جا بود، آب برای گوسفندانِ ما از چاه کشید و ما زودتر آمدیم. شعیب گفت: بروید به او بگویید پیش من بیاید. وقتی دختران شعیب، موسی را پیدا کردند و جریان را به او گفتند که همراه ما به خانه‌مان بیا! موسی گفت: من جلو می‌روم، هر موقع باید مسیرم را عوض کنم و داخل کوچه دیگری شوم، شما یک ‌سنگ برایم بیندازید. موسی دنبال دختران سیاه‌ سوخته شعیب نرفت؛ این‌ است که خدا به او «ید بیضاء» می‌دهد. به تو چه می‌دهد؟

حالا وقتی موسی به آن‌جا رفت، شعیب گفت: یک‌ سال پیش ما بمان و برایمان چوپانی کن! این گوسفندان هر کدام‌شان اَبلق [سیاه و سفید] زاییدند، مال تو باشد، دخترم را هم به تو می‌دهم. من پدرم گوسفند داشته، گوسفند یا سام یا کبود یا سیاه است، گوسفند اَبلق خیلی کم است! موسی هنگام جفت‌گیری گوسفندان، چهار تا چوب را اَبلق کرد، تمام گوسفندان اَبلق زاییدند! به خارجی‌ها نگاه نکنید که اَبلق می‌زایید! جلوی چشم‌تان را بگیرید! [۱۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


نگاه 25

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۵]

حالا من می‌خواهم بگویم که ما یک‌ نظر داریم و یک‌ مقصد. مثلاً ببین، نستجیر بالله، اگر به ‌زن مردم یک‌ نظری کردی، شهوتت به حرکت می‌آید. تا نظر نکردی، شهوتت به حرکت نمی‌آید. یک‌ وقت با نظر، شهوت جنسی به حرکت می‌آید، یک‌وقت نه، شهوت پولی به حرکت می‌آید. وقتی به این دنیا نظر کردی، چه می‌شوی؟ اهل‌ دنیا می‌شوی. عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، بیا فکر داشته‌ باش! بیا تفکّر داشته‌ باش! بیا اندیشه داشته‌ باش! از این‌جا می‌گوید که اگر نستجیر بالله، به یک ‌کسی نظر کنی، گناه علی‌کشی به تو می‌دهد؛ این نظر، نظرِ شیطان است؛ اما می‌گوید به صورت یک‌ مؤمن نظر کنی، به کعبه نظر کنی، به قرآن نظر کنی، خدا چه چیزی به تو می‌دهد؟ ثواب دوازده ‌امام، چهارده ‌معصوم (علیهم‌السلام) را به تو می‌دهد. این نظر، نظرِ الله است. [۱۶]

چرا حضرت می‌فرماید به مکّه نگاه کن؟ مبنایش این‌ است که به زایشگاه علی (علیه‌السلام) نگاه کن! همین‌طور می‌گوید به صورت پدر و مادرت نگاه کن که ثواب دارد، همین‌طور به قرآن نگاه کن، ثواب دارد. این‌قدر خدا پدر و مادر را بالا برده که آن‌ها را مطابق مکّه و قرآن آورده ‌است، این‌قدر خدا پدر و مادر را می‌خواهد! [۱۷] عزیز من! تو آبروی پدر و مادرت هستی، چرا می‌گوید به آن‌ها نگاه کن؟ یعنی این آبروی تو را می‌خواهد بخرد، مواظب توست، دوست توست. حالا پدر را روبروی مکّه آورد، روبروی قرآن قرار داد. چرا؟ قرآن می‌خواهد تو را هدایت کند، این پدر و مادر هم می‌خواهد تو را هدایت کند. [۱۸]

اگر بخواهی که مکّه‌ات درست باشد، باید به جای بد نگاه نکرده ‌باشی، شهوت‌رانی نکرده ‌باشی. [۱۹]

وقتی امام ‌سجاد (علیه‌السلام) به ظاهر از دنیا رفت، شتر حضرت، سر قبرش رفت و گریه می‌کرد؛ امام ‌باقر (علیه‌السلام) فرمود: او را بیاورید! بعد از آن دوباره فرار کرد و رفت. حضرت گفت: رهایش کنید! آن‌قدر سرش را روی قبر امام زد تا جان داد. آیا تو عاشورا گریه می‌کنی یا می‌روی پای تلویزیون؟! تو با عاشورا ارتباط نداری، حیا نداری و حیات نداری. تو داری پشت به ائمه (علیهم‌السلام) می‌کنی و امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نمی‌کنی. آیا تو انسانی یا حیوان؟! والله، آن انسان است و ما حیوان! این مردم حیا نمی‌کنند، حیا باعث نجات شما می‌شود. والله، اگر حیا نداشته‌ باشیم، حیات نداریم. بی‌حیایی این‌ است که امر ائمه (علیهم‌السلام) را اطاعت نکنید و پشت به این‌ها کنید، از هر بی‌حیایی، بی‌حیاتری! [۲۰]

ببین خدا ولایت را برای حیوانات هم کم نگذاشته‌ است. کجاییم ما؟! آن حیوان مثل سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم امر را اطاعت می‌کند؛ اما شهوت به تو غلبه کرده، تو اطاعت نمی‌کنی. توی دانشگاه چهار تا بچّه صورت صاف می‌بینی، نمی‌دانم خانم این‌جوری می‌بینی، گول می‌خوری و از ولایت جدا می‌شوی. از ولایت جدا نشو! برو تفکّر داشته‌ باش! از امام صادق (علیه‌السلام) می‌پرسند: جدا می‌شوند؟ می‌فرماید: آری! وقتی جدا می‌شوند اگر در آن حال بمیرند به دین محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نَمُرده‌اند. عزیز من! در کامپیوتر جهانی نگاه می‌کنی، از ولایت جدا نشو! اگر نگاه بد کردی، از ولایت جدا شدی؛ خدا نکند ما در آن حال بمیریم. [۲۱]

به دینم قسم، من می‌گویم: خدا! اگر الاغ را در محشر بیاوری، من در مقابل آن رفوزه هستم؛ این الاغ اطاعت کرده ‌است. شما یک ‌‌الاغ می‌بینید که ساز تلویزیون بزند؟! یک ‌الاغ می‌بینید که ساز ویدیو بزند؟! یک‌ الاغ می‌بینید که از این نمی‌دانم تخته‌نرد‌ها که حالا در آمده، اسمش چیست؟ یادم رفت، شطرنج بزند؟! یک ‌الاغ دیدی که شطرنج‌بازی کند؟! به الاغ گفته راه برو! رفته. زبان‌بسته، به او هم بگویی بایست! می‌ایستد، به او هم می‌گویی برو! می‌رود، بار هم می‌کشد. بابا! بیایید فکر کنیم، تفکّر داشته ‌باشیم، اگر بخواهیم انسان شویم، باید تفکّر داشته‌ باشیم، آدم با تفکّر، انسان می‌شود. [۲۲]

حضرت‌عباسی! بیایید فکر کنیم، حیف نیست که دست از علی (علیه‌السلام) برداریم؟ حیف نیست که دست از امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) برداریم و دنبال این کثافت‌کاریها و آشغال‌ها برویم؟ حیف از چشم تو نیست که نگاه می‌کنی؟! [۲۳] اگر نگاهِ غیر امر به کامپیوتر کنی تا کیف کنی و شهوتت به حرکت درآید، والله، با همان هم محشور می‌شوی و با همان هم می‌میری. [۹] جاذبه شهوت و لذّت و تماشا را هم در دل تو می‌آورد. [۲۴] شهوتت را برانگیخته می‌کنی؛ آن‌وقت گناه می‌کنی. [۲۵] تو که نگاه به دختر و بچّه مردم می‌کنی؛ خاک بر سرت کنند! تو مَست هستی. [۲۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. حضرت زهرا یا عصاره خلقت ۷۸ (دقیقه ۵ و ۶) و شهادت حضرت زهرا ۸۱ (دقیقه ۳ و ۵)
  2. (سوره الكهف، آیه 110)
  3. حضرت‌زهرا یا عصاره‌خلقت 78 و شهادت حضرت‌زهرا 81 و شناخت‌ولایت؛ أین الرّجبیّون 76
  4. آخرالزّمان ۸۰ (دقیقه ۵۷) و آفات ولایت (دقیقه ۵۷) و جامعه، غدیر ۹۱ (دقیقه ۱۷)
  5. آخرالزّمان 80
  6. محور خلقت ولایت است 79
  7. ارتباط 87
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ آفات ولایت 81
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ اربعین 87
  10. تسبیحات حضرت زهرا 75
  11. نیمه شعبان 84
  12. شناخت ولایت 85
  13. جامعه – غدیر 91
  14. فُزت بربّ الکعبه 85
  15. تجسس ۷۸ (دقیقه ۵۵) و کامپیوتر جهانی، جلسه اوّل (دقیقه ۲۰)
  16. فرمان ‌‌ولایت، فرمان ‌دل 77
  17. عناد 76
  18. تجسّس 78
  19. افشای ولایت
  20. افشای احکام
  21. کامپیوتر جهانی 80، قسمت اول
  22. قوم لوط و حرام‌زادگی 76
  23. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  24. صفات الله، مشهد 82
  25. ترجمه احکام
  26. عید فطر 92
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه