صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
  
  
{{فرمایش منتخب|وداع ماه مبارک رمضان}}
+
{{فرمایش منتخب|وداع ماه رمضان}}
  
  

نسخهٔ ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۸

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 12

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

خدا می‌گوید: «اُدعونی أستجب لکم»[۲]: از من بخواهید تا جواب‌تان را بدهم. بیا با من حرف بزن و ارتباط برقرار کن! بیا با من بیتوته کن! بیا از من ولایت بخواه! آن‌وقت است که دائم در حضور هستی. چگونه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌فرمایند: خدا! جوابش را بده؟ چون خدا، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را اختیاردار تمام خلقت قرار داده ‌است.

«أنا مدینة ‌العلم و علیٌ بابها». درِ خانه‌ خدا، علی (علیه‌السلام) است، از کانال علی (علیه‌السلام) بیا! وقتی از کانال علی (علیه‌السلام) وارد شد، ائمه (علیهم‌السلام) برای آن‌شخص دعا می‌کنند و خدا به او می‌دهد. بیتوته از کانال ائمه (علیهم‌السلام)، نتیجه‌اش نجوا می‌شود. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دعا می‌کند، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) سفارش می‌کند: خدا! او را بیامرز! خدا هم او را می‌پذیرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم در مباهله با سران مسیحی نجران، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام)، امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) را واسطه برد، وقتی آن بزرگ نجران این‌ها را دید، گفت: والله، اگر این‌ شخص لب بگشاید، تمام ما نابود می‌شویم.

نتیجه بیتوته، رشد خداشناسی است، رشد ولایت است، رشد علی‌خواهی است، رشد امام حسین‌خواهی است، رشد متقی‌خواهی است. نتیجه بیتوته و نجوا: افشای علی (علیه‌السلام) است؛ چون خدا در معراج با زبان علی (علیه‌السلام) با پیامبرش صحبت می‌کرد. [۳]

شما باید با هم نجوا داشته باشید، تلفنی داشته باشید؛ یعنی ولایت را با ولایت نجوا کنید! یک حرفی که یک ذرّه چیز است، تلفن بزنید و بپرسید! عقیده من این است که تمام شما باید به جایی برسید که همه حرف‌ها را بفهمید. اگر یک چیزی را هم سراغ می‌گیرید، می‌خواهید به اصطلاح بهتر بفهمید؛ بعضی‌ها مثل یک شلنگ گرفته هستند؛ اما قلب مبارک شما باز است؛ می‌خواهید چطور بشود؟ مثل خانه خدا که علی (علیه‌السلام) وارد آن شد، قلب شما هم باز است، می‌خواهید علی (علیه‌السلام) وارد آن بشود؛ یعنی آن‌جا دیوار شکافته شد و علی (علیه‌السلام) وارد شد. حالا از آن‌جا که شکافته شده، نباید شیطان وارد دل شما شود؛ باید علی (علیه‌السلام) وارد شود، خدا وارد شود، قرآن وارد شود، مستضعف وارد شود، ولایتی وارد شود؛ نه این‌که چیز دیگری وارد بشود. چرا؟ شما از خانه خدا بالاتر هستید. ببینید به خانه خدا، علی (علیه‌السلام) وارد شد. اصلاً اگر از جای دیگری به شما وارد بشود؛ یعنی از در دیگری وارد شده است. دل شما باید طوری باشد که اصلاً در نباشد که شیطان وارد شود، شهوت وارد شود، پول وارد شود، غیر امر وارد شود. باید دل مبارک شما را، قلب مبارک شما را ولایت بشکافد و وارد شود. الآن وارد شده است که شما این‌جا جمع شده‌اید. [۴]

خدایا! کمک‌مان کن از جوّ عالم، نتیجه ولایت بگیریم، نتیجه به ‌غیر از امر ولایت نگیریم.

خدایا! بُت‌های درونی ما را غیر از ولایت، هیچ‌ چیز دیگری نمی‌تواند بیرون بریزد.

خدایا! ایده واقعی داشته‌ باشیم، ولایت را بالاتر از هر چیز بدانیم.

خدایا! کمک‌مان کن تسلیم تو باشیم، تسلیم امام معصوم باشیم.

خدایا! به ما استقامتی بده تا در ولایت، تا آخر بایستیم.

خدایا! مالی به ما بده که هدایت‌گرِ ما باشد نه باعث گمراهی ما.

از خدا بخواهید برکات به کارتان بدهد، تا بتوانید از آن برکات، چیزی هم به دیگران بدهید.

گاهی به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌گویم: آقاجان! من این حرف‌ها را با گریه از شما می‌گیرم، با خنده تحویل مردم می‌دهم. رفقا این حرف‌ها را قدردانی کنند.

به امام ‌رضا (علیه‌السلام) بگو: آقاجان! من به ‌خاطر رضایت مادرت ‌زهرا (علیهاالسلام)، دل‌ یکی را شاد کردم، تو هم جان مادرت ‌زهرا، دل مرا شاد کن! اگر دلت را شاد نکرد، هر چه می‌خواهی به‌ من بگو! اگر صلاحت باشد، حتماً انجام می‌دهد. [۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: وداع ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۶]

دو سه‌ روز به ماه‌ مبارک رمضان کار داریم، من به رفقا قول دادم که باید وداع کنیم؛ چون‌که این هفته، هفته آخر این ماه است؛ وداعی بکنیم. می‌خواهم وداع ولایت را به شما بگویم.

ما دو وداع داریم؛ تمام آقایان منبری وداع امام‌ حسین (علیه‌السلام) را می‌گویند؛ اما یک وداع است که من آن‌ را از کسی نشنیده‌ام. حالا القاء شده، می‌خواهم آن‌ را به شما بگویم. این وداع، وداعی است که اگر تفکّر داشته‌ باشید، تمام اشیاء آدم را می‌سوزاند. این‌چه وداعی است؟

بیشتر منبری‌ها می‌گویند: باعث کشته‌ شدن حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام)، غلاف شمشیر شد. من یک بچّه برادر داشتم، نجّاری می‌رفت. این سینه دستگاه ایستاده‌ بود، نئوپان فشار روی او آورد. ما او را به بیمارستان رساندیم، فوراً من گفتم بچّه را عمل کنید! بچّه را عمل کردند، وقتی شکمش را شکافتند، گفتند: تمام اشیاء این بچّه خُرد شده‌ است. زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) هم، آن فشار در، تمام اشیاء بدنش را خُرد کرد. چرا می‌گویید غلاف شمشیر زهرا (علیهاالسلام) را کشت؟! غلاف شمشیر درست‌ است؛ والله، بالله، دید ولایتم این‌ است: غلاف شمشیر به زهرا (علیهاالسلام) تیر خلاص زد؛ عمر «لعنةالله‌علیه»، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را کشت.

حالا وقتی‌که زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) غسل کرد و خوابید، گفت: فضّه! اگر مرا صدا زدی، جواب ندادم، علی را خبر کن! خدا حاج‌ شیخ‌ عباس را رحمت کند! گفت: امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) از در وارد شدند. گفتند: فضّه! مادرمان کجاست؟ گفت: مادرتان استراحت کرده‌ است. گفتند: مگر ما نمی‌دانیم که مادرمان از دنیا رفته‌ است؟! گفت: بروید پدرتان علی را خبر کنید! وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را خبر کردند، دو مرتبه حضرت به زانو درآمد. امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) با آن قدرتی که داشت، درِ خبیر را از جا کَند، عمرو بن‌عَبدود را با یک ضربه کشت؛ حالا در مرگ زهرا (علیهاالسلام) به زانو درآمد، مرگ زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) یک عالمی را به زانو درآورد. حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را کفن کرده‌ است، فرمود: حسن‌جان! حسین‌جان! بیایید با مادرتان زهرا (علیهاالسلام) وداع کنید! مگر این‌ها مُرده‌اند؟ تو مُرده‌ای که می‌گویی این‌ها مُرده هستند، ولایت در دلت مُرده‌ است. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) قسم می‌خورَد، می‌گوید: زهرا دست‌هایش را درآورد. یک دستش را به گردن حسن، دست دیگر را به گردن حسین انداخت. جبرئیل در آسمان ندا داد: علی‌جان! عزیزان زهرا را بردار! ملائکه طاقت ندارند. این یک وداع است.

وداع دوم این‌ بود: حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) مو به مو مواظب حرف‌های امّ‌السّلمه بود. امّ‌السّلمه گفته‌ بود: زینب‌جان! تا زمانی‌که حسین درخواست پیراهن‌کهنه نکرد، بدان که برادرت زنده‌ است. تمام این مصیبت‌ها را زینب (علیهاالسلام) به دوش می‌کشید، قبول داشت، مواظب بود آن کلام را امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیاید به او بگوید. یک‌ دفعه امام آمد و گفت: زینب! پیراهن‌ کهنه بیاور! زینب (علیهاالسلام) غَش کرد و افتاد. لشکر هم «هل من مبارز» می‌طلبد، امام‌ حسین (علیه‌السلام) دست ولایت بر قلب زینب (علیهاالسلام) گذاشت؛ زینب (علیهاالسلام) ولیّ‌ الله‌ الأعظم شد، امام تصرّف کرد. امام آن‌ است که به تمام خلقت تصرّف می‌کند، به چه تصرّف می‌کند؟ به قلب‌ها. امام فرمود: خواهرجان! شیطان صبرت را نبرد. حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) چشمانش را باز کرد و گفت: برادر! آن‌قدر صبر می‌کنم، تا صبر از دستم عاصی شود. امام فرمود: خواهرجان! باید در دروازه‌ کوفه و در شام خطبه بخوانی، آن‌جا دارند لعنت به پدرمان می‌کنند. پرچم معاویه را بِکَن و پرچم علی را نصب کن! قربان‌تان بروم! امام این‌ است: امام با تمام اهل‌ خیمه خداحافظی کرد. اوّل گفت: خواهر! خداحافظ! امّ‌کلثوم، خواهر! خداحافظ! تا حتّی گفت: فضّه! خداحافظ! امام‌ حسین (علیه‌السلام) با تمام این‌ها خداحافظی کرد. [۷]


فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


اخلاق در خانواده 12

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۸]

جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دست‌پاچه نشو! همه جوان‌ها زن می‌گیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم می‌رسند، با هم می‌شوند. دست‌پاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا می‌روی بی‌امری می‌کنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام می‌شود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همین‌طور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا می‌گوید من او را نمی‌خواهم! [۹]

جوانان عزیز! تا می‌توانید گناه نکنید! خانواده‌ای به اصفهان منزل قوم و خویش‌شان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحب‌خانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک ‌جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن‌ مرد به آن ‌زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنه‌ام؛ برو یک‌ چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک‌ چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) خیلی نجات‌دهنده است. گفت ابوالفضل‌جان! من غریبم، این‌جا آمده‌ام، این مرد می‌خواهد به ‌من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن‌ مرد وقتی برگشت، دید آن ‌زن رفته ‌است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست ‌سال که می‌خواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن‌ زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دل‌تان ایجاد نشود. [۱۰]

از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سال‌های سال در کوه عبادت می‌کرد، شاید نود سال و خُرده‌ای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم می‌رسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچه‌ای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به این‌ها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که می‌خواهیم برویم از گرما سیاه می‌شویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.

آن‌جا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقب‌تر، وقتی‌که از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چون‌که مقدّس بود! مقدّس‌ها از این خیال‌ها می‌کنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم می‌آید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر می‌خواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۱۱]

ببین ابن‌سیرین از آن امتحان در آمد، در صورتی‌که عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر می‌داد. [۱۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


نگاه 26

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۳]

اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط می‌شود و در رگ‌های شما جریان پیدا می‌کند و شما به بی‌امری اتّصال می‌شوید. [۱۴] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبه‌اش در شما می‌آید و راه ولایت را سدّ می‌کند. [۱۵] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا می‌کند و گرفتار می‌شوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۱۶] اگر چشمت به همه‌جا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا می‌داند فردای قیامت چقدر پشیمان می‌شوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایت‌مان پرده کشیدیم؟! [۱۷]

اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب می‌کند. [۱۸] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۱۹] شیطان تو را مبتلا می‌کند‌. [۲۰] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۲۱]

چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا می‌کنی. عزیز من! تو مشابه آن‌هایی. آن بهره‌ای که به آن دو نفر داده، به تو هم می‌دهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۰] بدان که خدا تو را کنار زده ‌است. مؤمن نیستی و سقوط کرده‌ای، از زیارت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) محروم هستی. [۱۴] بهشت و فردوس و جنّات را با یک‌ نگاه از دست می‌دهی. [۹] اگر چشم ناپاک داشته ‌باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۲۲] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر می‌آیی. [۲۳]

صورت‌های کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف می‌کند، به لجن می‌کشد. نگاه نکن! حالا یک‌ جلوه‌هایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوه‌اش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک می‌کند. [۲۴] این بدچشمی عطای شیطان است. [۲۵] تو داری خواست شیطان را به جا می‌آوری، چشم تو دارد نجوا می‌کند. امر شیطان را اطاعت می‌کنی. نجوای چه می‌کنی؟ نجوای گناه می‌کنی‌. [۲۶] دیگر نمی‌توانی ادّعای دوستی با امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) کنی. [۲۷]

عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا می‌شوی. امر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام ‌زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیق‌های عشقی و شب‌نشینی‌های عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر می‌خورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده‌ است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین می‌کنیم. [۲۸]

چه کار کنیم که خدشه به ولایت‌مان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّس‌گری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله می‌شوی. خانم‌های عزیز! به شما هم می‌گویم: گول نخورید! این لباس‌هایی که خارجی‌ها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک‌ جوانی به تو نگاه کند، اهل ‌آتش هستی. چرا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود در آخرالزّمان زن‌ها پوشیده؛ اما برهنه‌اند؟! آن‌ها وضع‌شان درست نیست، توجّه کن! نمی‌گویم ببین زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) چه‌جور بوده؟ ببین مادرت چه‌جور بوده است؟ [۲۹] بیا دست بردار! به این حرف‌ها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور می‌شوی، با تمام خلقت محشور می‌شوی. [۳۰]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. نازله ۸۸ (دقیقه ۳۵)
  2. (سوره غافر، آیه 60)
  3. کتاب نجوا
  4. نازله 88
  5. کتاب نجوا با ولایت
  6. در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76 (دقیقه 18 و 41)
  7. در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76
  8. اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ اربعین 87
  10. فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
  11. فتنه آخرالزّمان 81
  12. گریه 84
  13. وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر (دقیقه ۳۲)
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ افشای ولایت
  15. جاذبه و تبلیغ 78
  16. احکام ولایت
  17. عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
  18. شناخت امام‌ زمان 85
  19. ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
  21. کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
  22. صفات اصحاب ‌یمین (2) 77
  23. شهادت امام ‌حسن و امام‌ رضا 85
  24. حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
  25. امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
  26. شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
  27. امام ‌زمان و ذکر الله 79
  28. وابستگی 86
  29. إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر 84
  30. افشای شیعه 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه