صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
− | {{فرمایش منتخب|وداع ماه | + | {{فرمایش منتخب|وداع ماه رمضان}} |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۸
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 12
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
خدا میگوید: «اُدعونی أستجب لکم»[۲]: از من بخواهید تا جوابتان را بدهم. بیا با من حرف بزن و ارتباط برقرار کن! بیا با من بیتوته کن! بیا از من ولایت بخواه! آنوقت است که دائم در حضور هستی. چگونه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) میفرمایند: خدا! جوابش را بده؟ چون خدا، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) را اختیاردار تمام خلقت قرار داده است.
«أنا مدینة العلم و علیٌ بابها». درِ خانه خدا، علی (علیهالسلام) است، از کانال علی (علیهالسلام) بیا! وقتی از کانال علی (علیهالسلام) وارد شد، ائمه (علیهمالسلام) برای آنشخص دعا میکنند و خدا به او میدهد. بیتوته از کانال ائمه (علیهمالسلام)، نتیجهاش نجوا میشود. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دعا میکند، حضرت زهرا (علیهاالسلام) سفارش میکند: خدا! او را بیامرز! خدا هم او را میپذیرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم در مباهله با سران مسیحی نجران، امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، حضرت زهرا (علیهاالسلام)، امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) را واسطه برد، وقتی آن بزرگ نجران اینها را دید، گفت: والله، اگر این شخص لب بگشاید، تمام ما نابود میشویم.
نتیجه بیتوته، رشد خداشناسی است، رشد ولایت است، رشد علیخواهی است، رشد امام حسینخواهی است، رشد متقیخواهی است. نتیجه بیتوته و نجوا: افشای علی (علیهالسلام) است؛ چون خدا در معراج با زبان علی (علیهالسلام) با پیامبرش صحبت میکرد. [۳]
شما باید با هم نجوا داشته باشید، تلفنی داشته باشید؛ یعنی ولایت را با ولایت نجوا کنید! یک حرفی که یک ذرّه چیز است، تلفن بزنید و بپرسید! عقیده من این است که تمام شما باید به جایی برسید که همه حرفها را بفهمید. اگر یک چیزی را هم سراغ میگیرید، میخواهید به اصطلاح بهتر بفهمید؛ بعضیها مثل یک شلنگ گرفته هستند؛ اما قلب مبارک شما باز است؛ میخواهید چطور بشود؟ مثل خانه خدا که علی (علیهالسلام) وارد آن شد، قلب شما هم باز است، میخواهید علی (علیهالسلام) وارد آن بشود؛ یعنی آنجا دیوار شکافته شد و علی (علیهالسلام) وارد شد. حالا از آنجا که شکافته شده، نباید شیطان وارد دل شما شود؛ باید علی (علیهالسلام) وارد شود، خدا وارد شود، قرآن وارد شود، مستضعف وارد شود، ولایتی وارد شود؛ نه اینکه چیز دیگری وارد بشود. چرا؟ شما از خانه خدا بالاتر هستید. ببینید به خانه خدا، علی (علیهالسلام) وارد شد. اصلاً اگر از جای دیگری به شما وارد بشود؛ یعنی از در دیگری وارد شده است. دل شما باید طوری باشد که اصلاً در نباشد که شیطان وارد شود، شهوت وارد شود، پول وارد شود، غیر امر وارد شود. باید دل مبارک شما را، قلب مبارک شما را ولایت بشکافد و وارد شود. الآن وارد شده است که شما اینجا جمع شدهاید. [۴]
خدایا! کمکمان کن از جوّ عالم، نتیجه ولایت بگیریم، نتیجه به غیر از امر ولایت نگیریم.
خدایا! بُتهای درونی ما را غیر از ولایت، هیچ چیز دیگری نمیتواند بیرون بریزد.
خدایا! ایده واقعی داشته باشیم، ولایت را بالاتر از هر چیز بدانیم.
خدایا! کمکمان کن تسلیم تو باشیم، تسلیم امام معصوم باشیم.
خدایا! به ما استقامتی بده تا در ولایت، تا آخر بایستیم.
خدایا! مالی به ما بده که هدایتگرِ ما باشد نه باعث گمراهی ما.
از خدا بخواهید برکات به کارتان بدهد، تا بتوانید از آن برکات، چیزی هم به دیگران بدهید.
گاهی به امام زمان (عجلاللهفرجه) میگویم: آقاجان! من این حرفها را با گریه از شما میگیرم، با خنده تحویل مردم میدهم. رفقا این حرفها را قدردانی کنند.
به امام رضا (علیهالسلام) بگو: آقاجان! من به خاطر رضایت مادرت زهرا (علیهاالسلام)، دل یکی را شاد کردم، تو هم جان مادرت زهرا، دل مرا شاد کن! اگر دلت را شاد نکرد، هر چه میخواهی به من بگو! اگر صلاحت باشد، حتماً انجام میدهد. [۵]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: وداع ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
دو سه روز به ماه مبارک رمضان کار داریم، من به رفقا قول دادم که باید وداع کنیم؛ چونکه این هفته، هفته آخر این ماه است؛ وداعی بکنیم. میخواهم وداع ولایت را به شما بگویم.
ما دو وداع داریم؛ تمام آقایان منبری وداع امام حسین (علیهالسلام) را میگویند؛ اما یک وداع است که من آن را از کسی نشنیدهام. حالا القاء شده، میخواهم آن را به شما بگویم. این وداع، وداعی است که اگر تفکّر داشته باشید، تمام اشیاء آدم را میسوزاند. اینچه وداعی است؟
بیشتر منبریها میگویند: باعث کشته شدن حضرت زهرا (علیهاالسلام)، غلاف شمشیر شد. من یک بچّه برادر داشتم، نجّاری میرفت. این سینه دستگاه ایستاده بود، نئوپان فشار روی او آورد. ما او را به بیمارستان رساندیم، فوراً من گفتم بچّه را عمل کنید! بچّه را عمل کردند، وقتی شکمش را شکافتند، گفتند: تمام اشیاء این بچّه خُرد شده است. زهرای عزیز (علیهاالسلام) هم، آن فشار در، تمام اشیاء بدنش را خُرد کرد. چرا میگویید غلاف شمشیر زهرا (علیهاالسلام) را کشت؟! غلاف شمشیر درست است؛ والله، بالله، دید ولایتم این است: غلاف شمشیر به زهرا (علیهاالسلام) تیر خلاص زد؛ عمر «لعنةاللهعلیه»، حضرت زهرا (علیهاالسلام) را کشت.
حالا وقتیکه زهرای عزیز (علیهاالسلام) غسل کرد و خوابید، گفت: فضّه! اگر مرا صدا زدی، جواب ندادم، علی را خبر کن! خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند! گفت: امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) از در وارد شدند. گفتند: فضّه! مادرمان کجاست؟ گفت: مادرتان استراحت کرده است. گفتند: مگر ما نمیدانیم که مادرمان از دنیا رفته است؟! گفت: بروید پدرتان علی را خبر کنید! وقتی امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را خبر کردند، دو مرتبه حضرت به زانو درآمد. امیرالمومنین علی (علیهالسلام) با آن قدرتی که داشت، درِ خبیر را از جا کَند، عمرو بنعَبدود را با یک ضربه کشت؛ حالا در مرگ زهرا (علیهاالسلام) به زانو درآمد، مرگ زهرای عزیز (علیهاالسلام) یک عالمی را به زانو درآورد. حالا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) حضرت زهرا (علیهاالسلام) را کفن کرده است، فرمود: حسنجان! حسینجان! بیایید با مادرتان زهرا (علیهاالسلام) وداع کنید! مگر اینها مُردهاند؟ تو مُردهای که میگویی اینها مُرده هستند، ولایت در دلت مُرده است. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) قسم میخورَد، میگوید: زهرا دستهایش را درآورد. یک دستش را به گردن حسن، دست دیگر را به گردن حسین انداخت. جبرئیل در آسمان ندا داد: علیجان! عزیزان زهرا را بردار! ملائکه طاقت ندارند. این یک وداع است.
وداع دوم این بود: حضرت زینب (علیهاالسلام) مو به مو مواظب حرفهای امّالسّلمه بود. امّالسّلمه گفته بود: زینبجان! تا زمانیکه حسین درخواست پیراهنکهنه نکرد، بدان که برادرت زنده است. تمام این مصیبتها را زینب (علیهاالسلام) به دوش میکشید، قبول داشت، مواظب بود آن کلام را امام حسین (علیهالسلام) نیاید به او بگوید. یک دفعه امام آمد و گفت: زینب! پیراهن کهنه بیاور! زینب (علیهاالسلام) غَش کرد و افتاد. لشکر هم «هل من مبارز» میطلبد، امام حسین (علیهالسلام) دست ولایت بر قلب زینب (علیهاالسلام) گذاشت؛ زینب (علیهاالسلام) ولیّ الله الأعظم شد، امام تصرّف کرد. امام آن است که به تمام خلقت تصرّف میکند، به چه تصرّف میکند؟ به قلبها. امام فرمود: خواهرجان! شیطان صبرت را نبرد. حضرت زینب (علیهاالسلام) چشمانش را باز کرد و گفت: برادر! آنقدر صبر میکنم، تا صبر از دستم عاصی شود. امام فرمود: خواهرجان! باید در دروازه کوفه و در شام خطبه بخوانی، آنجا دارند لعنت به پدرمان میکنند. پرچم معاویه را بِکَن و پرچم علی را نصب کن! قربانتان بروم! امام این است: امام با تمام اهل خیمه خداحافظی کرد. اوّل گفت: خواهر! خداحافظ! امّکلثوم، خواهر! خداحافظ! تا حتّی گفت: فضّه! خداحافظ! امام حسین (علیهالسلام) با تمام اینها خداحافظی کرد. [۷]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 11
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۸]
جوانی پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد، قدری سر و وضعش ژولیده بود. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: زن داری؟ گفت: آری! گفت: دلت میخواهد که مثل تو ژولیده باشد؟ گفت: نه! گفت: او هم میخواهد که اینجوری نکنی. تمام حرفها را به ما دستور داده، باید پیراهنت را عوض کنی، خلاصه تمیز باشی. کاری نکنی که مردم از تو انتظار نداشته باشند، اگر دهانت بو میدهد، آن را بشوی عزیز من! دندانهایت اگر مصنوعی است، آنها را بشوی، دهانت بو ندهد، گوشات بو ندهد، پایت بو ندهد. اصلاً اسلام نظافت است. [۹]
جوان عزیز هم به قرآن نزدیک است، هم به توحید نزدیک است، هم به امام زمان (عجلاللهفرجه) نزدیک است، هم به وسوسه شیطان نزدیک است. توجّه کن! با تفکّر باش! زود رفیق نباش! زود گذر باش! با هر کسی راه نرو! با هر کسی خیلی دوست نشو! اخلاقش خوب باشد، توهم باید بکر باشی. [۱۰] مگر پسر نوح عرق خورد؟! شراب خورد؟! چه کرد؟! با رفیق بد قدم زد. [۱۱]
دوستتان را امتحان کنید! بیخود خودتان را در اختیارش نگذارید، ببین چه فکری برای شما دارد؟! چه خیالی برای شما دارد؟![۱۲] الآن خطری که برای جوانان پیدا شده، این است که چشمش را نمیپوشاند، چشمت را بپوشان! [۱۳] اگر خواهر یا دخترت بَزَک [آرایش] کرده، حقّ نداری به او نگاه کنی؛ چونکه آنموقع به خواهرت یا بچّهات نگاه می کردی، حالا به بَزَکش نگاه میکنی، به تو حرام است، نباید نگاه کنی. [۱۴]
کسیکه شهوت دارد، باید جلوی چشمش را بگیرد؛ اگرنه مبتلا میشود، هر کسی میخواهد باشد، در هر لباسی میخواهد باشد؛ چونکه آن جلوه شیطان است، آن هدف شیطان است، آن خواست شیطان را عملی میکند. [۱۵] به امام صادق (علیهالسلام) گفتند: چرا یوسف مبتلا نشد؟ گفت: نگاه نکرد؛ یعنی خلوت دل نداشت. حرف زده؛ تا حتّی وقتی زلیخا روی بُتش چیزی انداخت، به او گفت چرا همچین کردی؟ گفت: میخواهم بُتام نبیند. گفت: من چه چیزی روی بُتام بیندازم؟! من که روی خدا نمیتوانم چیزی بیندازم! [۱۲]
یک نگاهت به زن نامحرم افتاد، نگاه به آسمان کنی، تمام ملائکه طلب مغفرت برایت میکنند، نگاه به زمین بکنی، تمام ملائکه برایت طلب مغفرت میکنند، طلب مغفرت ملائکه آمرزیدهای. [۱۶] زنی آمد یک مسئله از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بپرسد، پسر عباس خودش را شبیه کرده بود، به او نگاه کرد. جاییکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) غضب کرده، اینجاست! پیامبری که خُلقش عظیم است، به او گفت: ای پسر عباس! چرا نگاه کردی؟! فردای قیامت خدا چشمت را پُر از آتش میکند! کجا نگاه میکنید شما مسلمانهای مصنوعی، ولایتیهای مصنوعی؟! [۱۷]
در زمانِ شعیب پیامبر، موسی یک قبطی [طرفدار فرعون] را کُشت. فرعون دستور داد که موسی را بگیرید! موسی فرار کرد، به جایی رفت که دید چاهی است که مردم از آن آب میکِشند و دو دختر هم آنجا هستند که گوسفند دارند و میخواهند به گوسفندانشان آب بدهند. موسی به آنها گفت: شما چرا ایستادهاید و به گوسفندانتان آب نمیدهید؟! گفتند: ما صبر میکنیم وقتی همه رفتند، به آنها آب میدهیم.
موسی آمد و از چاه آب کشید و به گوسفندان داد. وقتی دختران شعیب پیش پدرشان رفتند، شعیب پیامبر گفت: باباجان! چرا امروز زود آمدید؟! گفتند: جوانی آنجا بود، آب برای گوسفندانِ ما از چاه کشید و ما زودتر آمدیم. شعیب گفت: بروید به او بگویید پیش من بیاید. وقتی دختران شعیب، موسی را پیدا کردند و جریان را به او گفتند که همراه ما به خانهمان بیا! موسی گفت: من جلو میروم، هر موقع باید مسیرم را عوض کنم و داخل کوچه دیگری شوم، شما یک سنگ برایم بیندازید. موسی دنبال دختران سیاه سوخته شعیب نرفت؛ این است که خدا به او «ید بیضاء» میدهد. به تو چه میدهد؟
حالا وقتی موسی به آنجا رفت، شعیب گفت: یک سال پیش ما بمان و برایمان چوپانی کن! این گوسفندان هر کدامشان اَبلق [سیاه و سفید] زاییدند، مال تو باشد، دخترم را هم به تو میدهم. من پدرم گوسفند داشته، گوسفند یا سام یا کبود یا سیاه است، گوسفند اَبلق خیلی کم است! موسی هنگام جفتگیری گوسفندان، چهار تا چوب را اَبلق کرد، تمام گوسفندان اَبلق زاییدند! به خارجیها نگاه نکنید که اَبلق میزایید! جلوی چشمتان را بگیرید! [۱۸]
یا علی
نگاه 25
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۹]
حالا من میخواهم بگویم که ما یک نظر داریم و یک مقصد. مثلاً ببین، نستجیر بالله، اگر به زن مردم یک نظری کردی، شهوتت به حرکت میآید. تا نظر نکردی، شهوتت به حرکت نمیآید. یک وقت با نظر، شهوت جنسی به حرکت میآید، یکوقت نه، شهوت پولی به حرکت میآید. وقتی به این دنیا نظر کردی، چه میشوی؟ اهل دنیا میشوی. عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، بیا فکر داشته باش! بیا تفکّر داشته باش! بیا اندیشه داشته باش! از اینجا میگوید که اگر نستجیر بالله، به یک کسی نظر کنی، گناه علیکشی به تو میدهد؛ این نظر، نظرِ شیطان است؛ اما میگوید به صورت یک مؤمن نظر کنی، به کعبه نظر کنی، به قرآن نظر کنی، خدا چه چیزی به تو میدهد؟ ثواب دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) را به تو میدهد. این نظر، نظرِ الله است. [۲۰]
چرا حضرت میفرماید به مکّه نگاه کن؟ مبنایش این است که به زایشگاه علی (علیهالسلام) نگاه کن! همینطور میگوید به صورت پدر و مادرت نگاه کن که ثواب دارد، همینطور به قرآن نگاه کن، ثواب دارد. اینقدر خدا پدر و مادر را بالا برده که آنها را مطابق مکّه و قرآن آورده است، اینقدر خدا پدر و مادر را میخواهد! [۲۱] عزیز من! تو آبروی پدر و مادرت هستی، چرا میگوید به آنها نگاه کن؟ یعنی این آبروی تو را میخواهد بخرد، مواظب توست، دوست توست. حالا پدر را روبروی مکّه آورد، روبروی قرآن قرار داد. چرا؟ قرآن میخواهد تو را هدایت کند، این پدر و مادر هم میخواهد تو را هدایت کند. [۲۲]
اگر بخواهی که مکّهات درست باشد، باید به جای بد نگاه نکرده باشی، شهوترانی نکرده باشی. [۲۳]
وقتی امام سجاد (علیهالسلام) به ظاهر از دنیا رفت، شتر حضرت، سر قبرش رفت و گریه میکرد؛ امام باقر (علیهالسلام) فرمود: او را بیاورید! بعد از آن دوباره فرار کرد و رفت. حضرت گفت: رهایش کنید! آنقدر سرش را روی قبر امام زد تا جان داد. آیا تو عاشورا گریه میکنی یا میروی پای تلویزیون؟! تو با عاشورا ارتباط نداری، حیا نداری و حیات نداری. تو داری پشت به ائمه (علیهمالسلام) میکنی و امر ائمه (علیهمالسلام) را اطاعت نمیکنی. آیا تو انسانی یا حیوان؟! والله، آن انسان است و ما حیوان! این مردم حیا نمیکنند، حیا باعث نجات شما میشود. والله، اگر حیا نداشته باشیم، حیات نداریم. بیحیایی این است که امر ائمه (علیهمالسلام) را اطاعت نکنید و پشت به اینها کنید، از هر بیحیایی، بیحیاتری! [۲۴]
ببین خدا ولایت را برای حیوانات هم کم نگذاشته است. کجاییم ما؟! آن حیوان مثل سگ اصحاب کهف یا الاغ بلعم امر را اطاعت میکند؛ اما شهوت به تو غلبه کرده، تو اطاعت نمیکنی. توی دانشگاه چهار تا بچّه صورت صاف میبینی، نمیدانم خانم اینجوری میبینی، گول میخوری و از ولایت جدا میشوی. از ولایت جدا نشو! برو تفکّر داشته باش! از امام صادق (علیهالسلام) میپرسند: جدا میشوند؟ میفرماید: آری! وقتی جدا میشوند اگر در آن حال بمیرند به دین محمّد (صلیاللهعلیهوآله) نَمُردهاند. عزیز من! در کامپیوتر جهانی نگاه میکنی، از ولایت جدا نشو! اگر نگاه بد کردی، از ولایت جدا شدی؛ خدا نکند ما در آن حال بمیریم. [۲۵]
به دینم قسم، من میگویم: خدا! اگر الاغ را در محشر بیاوری، من در مقابل آن رفوزه هستم؛ این الاغ اطاعت کرده است. شما یک الاغ میبینید که ساز تلویزیون بزند؟! یک الاغ میبینید که ساز ویدیو بزند؟! یک الاغ میبینید که از این نمیدانم تختهنردها که حالا در آمده، اسمش چیست؟ یادم رفت، شطرنج بزند؟! یک الاغ دیدی که شطرنجبازی کند؟! به الاغ گفته راه برو! رفته. زبانبسته، به او هم بگویی بایست! میایستد، به او هم میگویی برو! میرود، بار هم میکشد. بابا! بیایید فکر کنیم، تفکّر داشته باشیم، اگر بخواهیم انسان شویم، باید تفکّر داشته باشیم، آدم با تفکّر، انسان میشود. [۲۶]
حضرتعباسی! بیایید فکر کنیم، حیف نیست که دست از علی (علیهالسلام) برداریم؟ حیف نیست که دست از امام زمان (عجلاللهفرجه) برداریم و دنبال این کثافتکاریها و آشغالها برویم؟ حیف از چشم تو نیست که نگاه میکنی؟! [۲۷] اگر نگاهِ غیر امر به کامپیوتر کنی تا کیف کنی و شهوتت به حرکت درآید، والله، با همان هم محشور میشوی و با همان هم میمیری. [۱۳] جاذبه شهوت و لذّت و تماشا را هم در دل تو میآورد. [۲۸] شهوتت را برانگیخته میکنی؛ آنوقت گناه میکنی. [۲۹] تو که نگاه به دختر و بچّه مردم میکنی؛ خاک بر سرت کنند! تو مَست هستی. [۳۰]
یا علی
- ↑ نازله ۸۸ (دقیقه ۳۵)
- ↑ (سوره غافر، آیه 60)
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ نازله 88
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76 (دقیقه 18 و 41)
- ↑ در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76
- ↑ آخرالزّمان ۸۰ (دقیقه ۵۷) و آفات ولایت (دقیقه ۵۷) و جامعه، غدیر ۹۱ (دقیقه ۱۷)
- ↑ آخرالزّمان 80
- ↑ محور خلقت ولایت است 79
- ↑ ارتباط 87
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ آفات ولایت 81
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ اربعین 87
- ↑ تسبیحات حضرت زهرا 75
- ↑ نیمه شعبان 84
- ↑ شناخت ولایت 85
- ↑ جامعه – غدیر 91
- ↑ فُزت بربّ الکعبه 85
- ↑ تجسس ۷۸ (دقیقه ۵۵) و کامپیوتر جهانی، جلسه اوّل (دقیقه ۲۰)
- ↑ فرمان ولایت، فرمان دل 77
- ↑ عناد 76
- ↑ تجسّس 78
- ↑ افشای ولایت
- ↑ افشای احکام
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، قسمت اول
- ↑ قوم لوط و حرامزادگی 76
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ صفات الله، مشهد 82
- ↑ ترجمه احکام
- ↑ عید فطر 92