صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
− | {{فرمایش منتخب| | + | {{فرمایش منتخب|ماهرمضان 10}} |
نسخهٔ ۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۵
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 10
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
هر کدام یک اتاقی برای بیتوته داشته باشید. با خودت فکر کن! بیتوته، شب و روز ندارد و فقط در تاریکی شب نیست. باید دست از کارهایت برداری، محبّت خلق را نداشته باشی، کناری رفته باشی و یقین داشته باشی. در هر حال با خدا بیتوته کن! ببین آخرش کجا میخواهی بروی؟ خدا میخواهد شما را امتحان کند که دنبال چه کاری هستی؟ یک یا خدا! یا علی! یا زهرا! بگو و اتّصال پیدا کن. خدا ««مالک المُلک و تُؤتی المُلک من تشاء»»[۲] است، همه عالم مُلک خداست.
آدم اگر یک شب بیتوته کند و بیتوتهاش وصل به خدا باشد، وصل به امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد، نجوا کند، به یک عالم ارزش دارد؛ من قبلاً گفتهام که عالم، خلق است، خلق که به تو عظمت و لذّت نمیدهد. اگر امام را اینجوری شناختی که امام عزّت، شرافت و دین است و آنچه در خلقت است از آنِ امام است، اگر این را فهمیدی؛ آنوقت عبادتت لذّت دارد. اینقدر نجوا لذّت به من داده بود که به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: آقاجان! من هم شما را میخواهم و هم نجوا را؛ امام رضا (علیهالسلام) هم به من نجوا داد. [۳]
تو بلبل باغ ملکوتی نه از عالم خاک، تو بلبل باغ ملکوتی نه از عالم خاک؛ خدا چند روزی تو را در این دیر خراب آورده. مگر خدا مؤمن را نمیخواهد؟ دلم میخواهد امروز توجّه کنید! شما باید با این حرفها نجوا کنید! اگر با این حرفها نجوا کردید، به دینم، با ولایت نجوا میکنید. دیشب که بلند شدم و دیدم شما در آن اتاق هستید و دارید نجوا میکنید، گفتم: خدایا! یک چیزی به من بده بالاتر از این حرفها باشد. مگر ولایت تمامی دارد؟! عزیز من! باید با این حرفها نجوا کنید و شکر کنید!
گفتم، دوباره تکرار میکنم: شما در هر شغلی و در هر پُست و مقامی هستید، باشید، ما باید تمام آنها را موقّت بدانیم. آنها را باید بخواهی که اموراتت بگذرد، بخواهی زن و بچّهات را هدایت کنی، تأمین کنی، بخواهی از آن کارهایت یک انفاقی بکنی، حاجت برادر مؤمن را برآوری، بخواهی مثلاً یک جوری باشد که فرزندانت دستشان جلوی کسی دراز نباشد، بخواهی حفظ آبروی ظاهریات باشد؛ آنوقت شما جزء شهدایی.
من شما را مُنزویّ نمیکنم، هر کدامتان خواستید یک ماشین بخرید، گفتم ماشین نو بخرید! من از آنها نیستم که بگویم پول این را بده به فقرا! به همهتان گفتم ماشین میخرید، ماشین نو بخرید! چونکه من مقام شما را اینقدر بالا میدانم، نمیخواهم در بین مردم سرشکسته باشید. دلم میخواهد شما هم اینجا آقا باشید و هم آنجا، بیایید حرف بشنوید تا هم اینجا مقام داشته باشید و هم آنجا. [۴]
یک دعا در کربلا از حضرت عباس (علیهالسلام) خواستم که از امام حسین (علیهالسلام) بخواهد و آن اینکه گفتم: یا ابوالفضل العباس! تو یاور امام زمانت بودی، من هم میخواهم یاور امام زمانم باشم.
خدایا! هوای ما را داشته باش، گناه نکنیم.
خدایا! ما را با خودت آشنا کن!
خدایا! ولایت ما طعمه شیطان نشود.
خدایا! به غیر تو، اگر در کار و بار ماست، دور کن!
خدایا! وسوسه شیطان را از ما دور کن!
خدایا! ولایت در ما تزریق بشود.
خدایا! حاجتهایی که از تو میخواهیم، اگر به ضرر ماست، برآورده نکن! خدا نکند ما امر ولایت را نفهمیم.
خدایا! کار تو نجات بشر است، آن هم که میسوزیم، اعمال ماست.
خدایا! گناه را میبخشی، اما خجالتش را چه کنیم؟!
خدایا! ولایت ما را القایی کن!
خدایا! ما از آنها باشیم که وقتی حضرت فرمود: بیا، برویم. [۵]
یا علی
فرمایش منتخب: ماهرمضان 10
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
همه شبهای احیا من اینجا [در خانه نشسته] بودم، میشنیدم. دو تا مسجد است، به قدری اینها دعای کمیل خواندند، بهقدری اینها «ألغوث، ألغوث» کشیدند که این دعا را بخوانند و اسم اعظم خدا را درک کنند. ای آقایی که دعای کمیل میخوانی! آیا میدانی اسم اعظم چیست که آن را از خدا میخواهی؟ پس چرا تو هر سال، بدتر از سال قبل هستی؟! اسم اعظم، اسم علی (علیهالسلام) است، اسم اعظم، اسم فاطمه (علیهاالسلام) است، اینقدر این اسم علی (علیهالسلام) مبارک است، اینقدر این اسم علی (علیهالسلام) کارگشاست، خدا دارد یاد تو میدهد، انگار دیروز است، خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند! ایشان فرمود، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به عمّار گفت: یا عمّار! خدا وقتی اراده کرد، عالَمی را خلق کند، گفت: علی! بفرما! امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کجا بوده است که خلق کند؟! این همان علی (علیهالسلام) است که سیزده رجب بهدنیا آمد و در ماه رمضان هم او را کشتند؟!
ای ولایتیها! بیایید از ولایتتان خجالت بکشید! اینجور باید علی (علیهالسلام) را بشناسید! وقتی خدا میخواهد خلقت را به وجود بیاورد، میگوید: علی! من چه میگویم؟! این، ایمان به خداست، این ولایت است، سر تا پای تمام گلبولهای خونت باید علی (علیهالسلام) باشد، تمام مقصدت باید زهرا (علیهاالسلام) باشد، اگر اینجور نباشی حیوانی، از حیوان پستتری! مگر نمیگوید: «[اولئک کالأنعام] بَل هُم أضلّ»[۷]؟! قرآن دارد چه میگوید؟ باباجان! گفتم: یک قدری بیایید یک گوشهای بنشینیم، اندیشه پیدا کنیم؛ فکر کنیم. والله، بالله، اگر بخواهید فکر بکنید، خدا به شما فکر میدهد، فکر خودش را به شما میدهد. ببین خدا دارد میگوید علی! چه موقعی میخواسته خلقتها را ایجاد کند؟ پس علی (علیهالسلام)، آنزمان بوده که گفته علی! اینکه دیگر روایت است، این را پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دارد به عمّار میگوید، این را که ما درست نکردیم، باز دوباره بگویم، چرا؟ خدا مقصدش علی (علیهالسلام) است. مرتّب رفتند نماز خواندند، مرتّب حجّ و عمره رفتند، مرتّب رفتند قرآن خواندند! به حقّ زهرای عزیز قسم! اندیشه و تفکّر داشته باشید! چشمتان دنبال این و آن نرود! با فکر کار کنید! گول نماز و حجّ و این ظاهر دینها را نخورید! ببین این آدمی که این کارها را میکند، مقصدش چیست؟ مؤمن باید زیرک باشد. مؤمن باید شناخت داشته باشد. شناخت به غیر از نماز و روزه و حجّ است. این عبادتها چیزهایی است که ما به فکر خودمان درست میکنیم. مگر نمیگوید اغلب مردم در قیامت عبادتهایشان «هباءً منثورا»[۸] است؟! این آیه قرآن است. چرا میگوید «هباءً منثورا»[۸] است؟ چون عبادتش روح ندارد، بدون محبّت علی (علیهالسلام) است. «هباءً منثورا»[۸] یعنی در خلقت پراکنده شده، به دست نمیآید و به درد نمیخورد. [۹]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 12
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۰]
جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دستپاچه نشو! همه جوانها زن میگیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم میرسند، با هم میشوند. دستپاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا میروی بیامری میکنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام میشود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همینطور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا میگوید من او را نمیخواهم! [۱۱]
جوانان عزیز! تا میتوانید گناه نکنید! خانوادهای به اصفهان منزل قوم و خویششان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحبخانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن مرد به آن زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنهام؛ برو یک چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیهالسلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیهالسلام) خیلی نجاتدهنده است. گفت ابوالفضلجان! من غریبم، اینجا آمدهام، این مرد میخواهد به من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن مرد وقتی برگشت، دید آن زن رفته است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست سال که میخواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب اینجاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دلتان ایجاد نشود. [۱۲]
از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سالهای سال در کوه عبادت میکرد، شاید نود سال و خُردهای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم میرسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچهای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به اینها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که میخواهیم برویم از گرما سیاه میشویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.
آنجا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقبتر، وقتیکه از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چونکه مقدّس بود! مقدّسها از این خیالها میکنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم میآید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر میخواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۱۳]
ببین ابنسیرین از آن امتحان در آمد، در صورتیکه عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیهالسلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر میداد. [۱۴]
یا علی
ارجاعات
نگاه 26
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۵]
اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط میشود و در رگهای شما جریان پیدا میکند و شما به بیامری اتّصال میشوید. [۱۶] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبهاش در شما میآید و راه ولایت را سدّ میکند. [۱۷] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا میکند و گرفتار میشوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۱۸] اگر چشمت به همهجا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا میداند فردای قیامت چقدر پشیمان میشوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایتمان پرده کشیدیم؟! [۱۹]
اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب میکند. [۲۰] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۲۱] شیطان تو را مبتلا میکند. [۲۲] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۲۳]
چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا میکنی. عزیز من! تو مشابه آنهایی. آن بهرهای که به آن دو نفر داده، به تو هم میدهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۲] بدان که خدا تو را کنار زده است. مؤمن نیستی و سقوط کردهای، از زیارت امام زمان (عجلاللهفرجه) محروم هستی. [۱۶] بهشت و فردوس و جنّات را با یک نگاه از دست میدهی. [۱۱] اگر چشم ناپاک داشته باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۲۴] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر میآیی. [۲۵]
صورتهای کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف میکند، به لجن میکشد. نگاه نکن! حالا یک جلوههایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوهاش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک میکند. [۲۶] این بدچشمی عطای شیطان است. [۲۷] تو داری خواست شیطان را به جا میآوری، چشم تو دارد نجوا میکند. امر شیطان را اطاعت میکنی. نجوای چه میکنی؟ نجوای گناه میکنی. [۲۸] دیگر نمیتوانی ادّعای دوستی با امام زمان (عجلاللهفرجه) کنی. [۲۹]
عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا میشوی. امر خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیقهای عشقی و شبنشینیهای عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر میخورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین میکنیم. [۳۰]
چه کار کنیم که خدشه به ولایتمان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّسگری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله میشوی. خانمهای عزیز! به شما هم میگویم: گول نخورید! این لباسهایی که خارجیها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک جوانی به تو نگاه کند، اهل آتش هستی. چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود در آخرالزّمان زنها پوشیده؛ اما برهنهاند؟! آنها وضعشان درست نیست، توجّه کن! نمیگویم ببین زهرای عزیز (علیهاالسلام) چهجور بوده؟ ببین مادرت چهجور بوده است؟ [۳۱] بیا دست بردار! به این حرفها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور میشوی، با تمام خلقت محشور میشوی. [۳۲]
یا علی
ارجاعات
- ↑ تار عنکبوت ۸۵ (دقیقه ۳۵ و ۳۸)
- ↑ (سوره آل عمران، آیه 26)
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ تار عنکبوت 85
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ قوملوط و حرامزادگی 76 (دقیقه56)
- ↑ (سوره الأعراف، آیه ۱۷۹)
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ (سوره الفرقان، آیه ۲۳)
- ↑ قوملوط و حرامزادگی 76
- ↑ اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ اربعین 87
- ↑ فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
- ↑ فتنه آخرالزّمان 81
- ↑ گریه 84
- ↑ وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلةالقدر (دقیقه ۳۲)
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ افشای ولایت
- ↑ جاذبه و تبلیغ 78
- ↑ احکام ولایت
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
- ↑ شناخت امام زمان 85
- ↑ ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ صفات اصحاب یمین (2) 77
- ↑ شهادت امام حسن و امام رضا 85
- ↑ حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
- ↑ امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
- ↑ شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
- ↑ امام زمان و ذکر الله 79
- ↑ وابستگی 86
- ↑ إنا أنزلناه فی لیلةالقدر 84
- ↑ افشای شیعه 84