صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
</div>
 
</div>
 
-->
 
-->
{{فرمایش منتخب|عنوان=امام حسن عسکری|فهرست=|بخش=دارد}}
+
{{فرمایش منتخب|عنوان=کوثر|فهرست=|بخش=دارد}}
  
 +
 +
{{فرمایش منتخب|عنوان=ظهور نور حضرت زهرا|فهرست=|بخش=دارد}}
 +
 +
 +
{{فرمایش منتخب|عنوان=حضرت زهرا|فهرست=|بخش=دارد}}
 +
 +
 +
{{فرمایش منتخب|عنوان=حضرت زهرا، عصاره خلقت|فهرست=|بخش=دارد}}
  
  
سطر ۱۷: سطر ۲۵:
  
  
-->
 
 
<!--  کتابها -->
 
<!--  کتابها -->
 
<div id="mp-middle" class="MainPageBG" >
 
<div id="mp-middle" class="MainPageBG" >

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۵۱

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: کوثر

فهرست امام رضا

امام صادق

مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

گفتار متقی [۱]

رفقای ‌عزیز! امروز من به خواست خدای تبارک و تعالی می‌خواهم راجع ‌به این صحبت کنم که خدا می‌فرماید: «إنّا أعطیناک الکوثر، فَصلّ لِربّک و انحَر، إنّ شانئک هو الأبتر»[۲] من راجع ‌به این آیه مقصدی دارم. می‌خواهم رفقای ‌عزیز را یک قدری تذکر دهم، آن‌ها هم به ‌من تذکر بدهند. نه این‌که من بگویم حالا یک علمی و دانشی دارم و آن‌ها ندارند. با هم می‌خواهیم خودمانی صحبت کنیم. خدا در تمام خلقت مانند پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خلق نکرده‌. یک عده‌ای هستند (حالا هم هستند، از نسل همان‌ها هستند.) مانند مگس می‌مانند. مگس مثلاً همه‌جای آدم تمیز است؛ اما اگر جایی باشد که ذره‌ای ناجور باشد، همان‌جا را نیش می‌زند. ائمه ‌طاهرین (علیهم‌السلام) این‌ها را به مگس تشبیه کردند؛ نیش می‌زند.

یک پیغمبری که قرآن به او نازل می‌شود، جبرئیل به او نازل می‌شود، وحی به او نازل می‌شود، خدا علم اولین و آخرین را به او داده، چیزی به او داده که به ‌هیچ بشری نداده‌؛ یعنی به ‌غیر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در همه خلقت ممتاز است؛ دختری مانند زهرا (علیهاالسلام) به او داده، کوثر به او داده.

(تا کوثر می‌گوییم، شما به خیالتان یک نهر است که به آن کوثر می‌گویند و خدا آن ‌را به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده‌؛ این‌ نیست. کوثر، به معنی هستی خداست؛ یعنی آنچه که خدا خلقت کرده، هستی‌اش زهراست. مگر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمی‌فرماید «اُمّ‌أبیها»؟ یعنی اگر زهرا (علیهاالسلام) نبود، خلقت نبود. خدا هم گفت: یا محمد! اگر تو نبودی، اصلاً آسمان و زمین را خلق نمی‌کردم. یا محمد! اگر علی نبود، تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود، نه تو را خلق می‌کردم، نه علی را. کفواً خلقت یعنی خلقت با محبت زهرای ‌عزیز (علیهاالسلام) خلق شده‌. همان‌طور که محبت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نجات‌دهنده است، محبت فاطمه‌ زهرا (علیهاالسلام) هم نجات‌دهنده است. اصلاً محبتش، محبت تمام چهارده ‌معصوم (علیهم‌السلام) و محبت خداست. محبت حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) در جوِّ ماورا دمیده و تزریق شده‌؛ آن کارساز تمام خلقت است؛ به جلسه ولایت دمیده شده‌. حالا خدای تبارک و تعالی زهرا (علیهاالسلام) را به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده‌.)

دامادی به او داده‌، مانند امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام). من وقتی‌که علی می‌گویم، تمام گلوله‌های خونم تازه می‌شود. اصلاً مثل این‌که می‌خواهم حرف امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بزنم، خجالت می‌کشم. والله! خجالت می‌کشم. مثل این‌که یک لکه شبنم در یک دریا بچکد. (امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این‌طوری است در عالَم‌ها ، نه عالم. این عالم که چیزی نیست. این عالم یک ‌کُرات خاشخاشی است.) حالا خدا علی (علیه‌السلام) را به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داده‌، امام ‌حسن و امام‌ حسین (علیهماالسلام) را به او داده‌. این‌ها درست ‌است که از صُلب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستند؛ اما بچه‌های پیغمبرند. چه ‌چیزی است که خدا به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نداده‌؟ تمام خلقت در اختیارش است.

اشخاصی که عناد دارند و خیال، این‌ها با فرمایش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، آن تجلی ولایت در دلشان نمی‌شود. این‌ها تجلی ولایت ندارند؛ آن‌وقت از ولایت یک‌ حرفی درمی‌آورند. (شما ببین این اشخاص همیشه هستند.) حالا به پیغمبر اکرم، خدای تبارک و تعالی آیه نازل کرد: «إن هو إلّا وحیٌ یُوحی»[۳]: این پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همه‌اش حرف مرا می‌زند. دیدند نمی‌توانند به حرف پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایراد کنند، با همه عظمتش به خودش ایراد می‌کنند، چون‌که هم عناد و هم خیال دارند. به او می‌گفتند: ابتر؛ یعنی بی‌عقبه.

حالا به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! حق به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: تو عقبه داری. من به تو علی دادم، زهرا دادم، سلسبیل دادم، کوثر دادم، همه خلقت در اختیار توست. تمام خوب‌ها، تمام ولایتی‌ها بچه تو هستند. «إنّ شانئک هو الأبتر»[۴]. آن‌ها بی‌عقبه هستند. آیا عاص [بن ‌وائل] عقبه دارد؟! آیا ابوسفیان عقبه دارد؟! والله، این‌ها اگر عقبه نداشتند، به نفعشان بود. آخر، این ابوسفیان که پسرش یزید است، این عقبه دارد؟! الآن می‌فهمد کاش بی‌عقبه بود. [۵]

آیا می‌فهمید کوثر چیست؟ به آب تعبیر کرده‌اند؛ یعنی من آب را مَهر زهرا (علیهاالسلام) کردم، خود زهرا (علیهاالسلام) که هیچ. اگر امرش نباشد، تمام عالم خشک می‌شود. هر کدام از این‌ها یک عظماییتی دارند، از خدا خواستم این عظماییت را فاش کنم. حالا در تمام خلقت‌ها، ساقی کوثر، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، آن‌جا سر حوض کوثر، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام)، همسر عزیزش را احترام می‌کند، دارند با هم نجوا می‌کنند. می‌گوید: علی‌جان! مادرم خدیجه تمام مالش را در اختیار پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گذاشت، من هم همه مالم را در اختیار تو می‌گذارم. اگر خدا آب را مَهر من کرده، در اختیار توست. به هر کسی می‌خواهی بدهی، بده! می‌خواهی نده! اما به بنی‌امیه نده! آن‌ها دشمنان و قاتلین حسین من هستند.

(شما هم که امام‌ حسین (علیه‌السلام) داری، حسین! حسین! می‌کنی، شریک کوثر هستی. حوض کوثر را حوض صحن نبینید! شما آن کارها که کردید، کوثر شده؛ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آب حوض کوثر به شما می‌دهد. وقتی به شما بدهد، دیگر تشنگی به شما اثر نمی‌کند. عزیز من! در دنیا هم همین‌طور است: والله، به ‌دینم، به ‌ایمانم، به تمام آیات قرآن، اگر ولایت داشته ‌باشید، دیگر تشنه دنیا نیستید. ما نداریم که تشنه دنیا هستیم. بیایید این ولایت را که داده، تقویت کنید! اگر آب حوض کوثر را به شما می‌دهد و تشنگی‌تان می‌رود، این یعنی‌چه؟ دارد شما را تمرین می‌دهد؛ یعنی عصاره ولایت را به شما می‌دهد. این مَهر زهراست که به شما می‌دهد.)

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم می‌گوید: فاطمه‌جان! (من این‌ها را به دید ولایتم دارم می‌گویم،) اگر خدا دارد می‌گوید کسی‌که تو را دوست نداشته‌ باشد، عبادت ثقلین بکند، من او را می‌سوزانم، من هم آن ‌را به تو دادم. از کجا می‌گویی؟ مگر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نمی‌گوید هر کسی زهرا (علیهاالسلام) را اذیت کند، مرا اذیت کرده و هر کسی مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده‌؟! پس حرف درست ‌است. [۶]

چرا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) ساقی ‌کوثر است؟ این ساقی ‌کوثر، شما خیال کردید یک آب‌هایی است به شما می‌دهد؟ ساقی ‌کوثر ولایت است. این ولایتی که داشتید، آن‌جا انباشته‌ شده، از آن به شما می‌دهد. حالا ببین قرآن چه می‌گوید؟ باباجان! من تسلیم قرآن هستم، تسلیم ولایت هستم؛ اما اینی که به شما می‌دهد، چه‌ چیزی می‌دهد؟ شما مثل حوض نمی‌دانم این‌جا صحن حضرت ‌معصومه (علیهاالسلام) حساب کردید که یک جام‌هایی است؟! آن‌که می‌خورید، اصلاً ولایت است. چرا می‌گوید آن ‌را به کفار نمی‌دهم؟ آن کافر نخواسته که ندارد، آن‌جا نداده که؛ شما امر ولایت را اطاعت کردید، انفاق کردید، چیز به مردم دادید، دل مردم را خوش کردید، دل دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) را خوش کردید، اطاعت ولایت کردید، آن ولایت است؛ آن‌وقت از آن آب حوض ‌کوثر به شما می‌دهد. [۷]

این آب که در مهریه زهرا (علیهاالسلام) هست، حالا آن‌جا به شیعه‌ها ارث می‌دهد؛ اگر قبول بفرمایید، قشنگ است! آب که مهریه‌اش است، چه ‌کار می‌کند؟! دوست‌هایش که توی بهشت می‌آیند، از مهریه‌اش می‌دهد، آن‌جا می‌خواست فدک را بگیرد به شما بدهد، نشد. حالا این‌جا این آب، نه آب دنیا را مهرش کرده، خدا آب تمام خلقت را مهر زهرا (علیهاالسلام) کرده، عزیز من! آن نهرها که شما داری می‌گویی، آن‌ها سهامت است. او که ارث نمی‌خواهد، اگر ارث دارد، مهرش است، مهرش را دارد به شیعه‌ها می‌دهد، خودش که احتیاج ندارد؛ پس هر موقع آن آیه را خواندید، یک ‌قدری برای زهرا (علیهاالسلام) گریه کنید! تکان بخورید! چقدر به یاد ما هست. حالا اگر روایتش را می‌خواهید، رویش بگذارم که دیگر بحث نکنید.

مگر آقا امام‌ حسن ‌عسکری (علیه‌السلام) نیست که پول چهارصد گوسفند را به قمی‌ها داد، گفت: برو بکش! به دوست‌های ما بده، آن‌جا نکش که اهل ‌تسنن باشند. حالا زهرا (علیهاالسلام) هم همین‌جور است؛ چیزها را می‌خواهد به دوستش بدهد. والله، اگر امام‌ صادق (علیه‌السلام) این حرف را نزده بود، من غلط می‌کردم بگویم، لال می‌شدم نمی‌گفتم؛ می‌گوید: روز قیامت که می‌شود، مادر ما، زهرا مانند مرغی که دانه خوب و بد را تشخیص بدهد، دوستانش را از توی محشر جمع می‌کند. جمع می‌کند؛ چه ‌کارت می‌خواهد بکند؟! می‌خواهد از ارثش به تو بدهد، از مهرش به تو بدهد. ما باید یک‌ قدری زهرا (علیهاالسلام) را بهتر بشناسیم. رفقای ‌عزیز! فدایتان بشوم! ما باید زهرا (علیهاالسلام) را بهتر بشناسیم! اگر زهرا (علیهاالسلام) را می‌شناختند که زهرا (علیهاالسلام) را نمی‌زدند. [۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: ظهور نور حضرت زهرا

فهرست امام رضا

امام صادق

مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

گفتار متقی[۹]

چرا ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) در دنیا آمده‌اند؟ آمده‌اند تا شما را هدایت کنند، آیا خدا زهرای عزیز ما را در دنیا آورد که دستش را بشکنند؟ سیلی به او بزنند؟ فشار به او بدهند؟ در دنیا آورد که این کارها را با او بکنند؛ یا خدا او را آورد که جلسه‌ای درست کند تا شما را آگاه کند؟ [۱۰] تمام ائمه ما بالخصوص زهرای عزیز (علیهاالسلام)، تمام ابعادشان این بود که شما را از فتنه آخرالزّمان نجات بدهند، از فتنه‌ها نجات بدهند، از بی‌دینی نجات بدهند. [۱۱]

حالا این‌ها کینه دارند، آمدند به‌جان خدیجه افتادند، تو که این ‌همه مال داری، بیشتر مردم دارند با مال تو تجارت می‌کنند، اشخاصی هستند که صدها شتر مَهر تو می‌کند، چرا آن‌ها را ردّ‌ کردی و رفتی زن محمّد یتیم شدی؟ بفرما! حالا دارند او را مذمّت می‌کنند؛ این‌ها نمی‌فهمند. جگر من خون‌ است! هم از دست این‌ها، هم از دست امروزی‌ها؛ اما اهل‌جلسه نه، من این‌ها را به اهل‌جلسه نمی‌گویم، اهل‌جلسه مبرّا هستند. این بنده‌ خدا الآن توی کوه‌ها بوده‌، پا شده و آمده کمکی به جلسه بکند. این نه! این، اهل‌جلسه است. هر چند هم دور است. إن‌شاءالله عقایدش هم جلسه‌ای باشد، عقایدش هم مردمی نباشد.

حالا گفتند: به دیدنت نمی‌آییم. (آخر، زایشگاه که نبوده‌است، باید زن‌‌ها را کمک کنند. من یادم هست، زن‌ها را کمک می‌کردند. حالا شاید شما هم بدانید.) گفتند: ما به کمکت نمی‌آییم. تا این‌ها گفتند: نه! خدیجه (علیهاالسلام) ناراحت شد، چون‌که خدیجه (علیهاالسلام) خلق است، خیلی توجّه این‌جوری ندارد. یک‌دفعه زهرا (علیهاالسلام) به او دلالت داد، فرمود: مادرجان! غصّه نخور! این‌ها می‌خواهند تو را غصّه بدهند. (حالا خدا می‌خواهد با او چه‌کار کند؟ خدا می‌خواهد او را افشاء کند. جان من! خدا، به‌فکر شماست؛ اما می‌گوید یاد من باشید. او به‌فکر شماست، شما هم یاد خدا باشید. یاد خدا، این‌است که امرش را اطاعت کنید.)

چهار زن مجلّله در بهشت است. یکی حواء، یکی آسیه، یکی دختر عمران، مریم و یکی ساره است، به کمکت می‌آیند. (چهار زن مجلّله را خدای تبارک و تعالی در بهشت قرار داده، آن‌ها مخلّد؛ یعنی همیشه در بهشت هستند.) من در دنیا هستم، حالا باید این‌جا بیایم و حضور داشته‌باشم؛ تا حالا حضور نبودم، حضور مردم بیایم، این‌ها برای کمک می‌آیند. یک‌دفعه چهار زن مجلّله آمدند. (آخر، داری چه می‌گویی؟ کجا زهرا (علیهاالسلام) را شناختی؟)

حضرت زهرا (علیهاالسلام) از کلّ خلقت خبر دارد، از بهشت خبر دارد، از آن‌جا خبر دارد، مادرش را دارد نصیحت می‌کند: مادر! آن‌ها می‌آیند. یک‌دفعه دیدند که این چهار زن با پارچه‌ها و حلّه‌هایی که در دستشان بود، آمدند. (من قسم می‌خورم که خدیجه کمک نمی‌خواست، این‌ها برای دلخوشی خدیجه (علیهاالسلام) آمدند. عزیز من ! تو با خدا باش! کمک برایت می‌آید. هر چقدر طرف مقابل تو بدجنس باشد، از شیطان که بدجنس‌تر نیست. شیطان فلج است. از شیطان که شیطان‌تر نیست؛ اما فلج است.)

این‌نیست که شما خیال کنید که حالا زهرا (علیهاالسلام) این‌است که در ظاهر می‌بینید. دارد حالی زن و مرد می‌کند که زهرای ‌عزیز (علیهاالسلام) نور خداست، زهرا (علیهاالسلام) با ماوراست، زهرا (علیهاالسلام) این‌جا نیست که! زهرا (علیهاالسلام) از همه‌جا خبر دارد، این‌که هنوز در صندوقچه مادرش است؛ یعنی احترام کنید یک کسی‌که این‌جوری است؛ اما بخل و عداوت نگذاشت که این‌ها این‌کار را بکنند، حسودی نگذاشت. (در روایت می‌گوید سه‌طایفه بهشت نمی‌روند: یکی متکبّر، یکی آدمی که بخل دارد و کسی‌که حسود است.)

حالا فاطمه ‌زهرا (علیهاالسلام) که ظاهر شد، یک نوری تجلّی کرد که تا زهرا (علیهاالسلام) زنده بود، آن نور در مدینه بود؛ اما آن نور را چه‌کسی می‌دید؟ آن، نورِ ولایت بود. آن، نورِ توحید بود. آن، نوری بود که خدا به زهرا (علیهاالسلام) داده‌بود. زهرا (علیهاالسلام) از نور خدا خلق شده، نورفشانی می‌کند. یک‌وقت دشمن تعریف می‌کند، یک‌وقت دوست. عایشه می‌گوید: تا زهرا (علیهاالسلام) بود، یک نوری بود تمام مدینه را گرفته‌بود.

به تمام آیات قرآن، من آن نور را دیدم. تو اگر زهرا (علیهاالسلام) را بشناسی، نورش را می‌بینی. این‌ها یک چیزهایی نیست که پیش ما نباشد. نه این‌که نورش را ببینی، به‌دینم، از نورش استشمام می‌کنی؛ اما چشمی که جای دیگری نگاه نکند، چشمی که در اختیار زهرا (علیهاالسلام) باشد، مشامی که در اختیار ولایت باشد. این چیز دیگری نمی‌فهمد. همان‌طور که آن‌ها انتظار خباثت دارند، مؤمن انتظار این‌ها را می‌کشد. به تمام آیات قرآن، زهرا (علیهاالسلام) به‌من دست داده‌است. به‌دینم، راست می‌گویم؛ اما این دست، جای دیگری نرفته‌باشد، این دست در اختیار باشد، این چشم، در اختیار باشد، این پا، در اختیار باشد. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) صیغه مَحرمیّت خواند. صیغه مَحرمیّت؛ یعنی صیغه ولایت خوانده‌است. حالا این [نوه‌ام] مهدی است. می‌گفت: وقتی تو را عمل می‌کردند، دکتر می‌گفت: این کیست که قلبش دارد می‌گوید: علی! آن قلبی که علی (علیه‌السلام) بگوید، با زهرا (علیهاالسلام) مَحرم است؛ اما قلب تو می‌گوید: ویدیو! تلویزیون! هنوز از این بی‌صاحب‌مانده دست برنداشتید. برای امام‌حسین (علیه‌السلام)، برای ولایت، مشابه درست می‌کنید. مگر عمر و ابابکر نکردند؟ مشابه درست کردند؛ هفتاد هزار نفر مردم، دنبال مشابه رفتند. ای مشابه‌درست‌کن! کجا می‌روی؟ [۱۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: حضرت زهرا

فهرست امام رضا

امام صادق

مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

گفتار متقی[۱۳]

روایت صحیح داریم: روزی عباس آمد جلوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نشست و گفت: یا محمّد! مگر ما از شجره شما نیستیم؟ شما همیشه تعریف فاطمه یا حسن یا حسین یا علی را می‌کنی! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: عباس! بدان که خدا چندین هزار سال، قبل از آدم ابوالبشر، ما را خلق کرده‌است، چندین هزار سال! وقتی‌که اصلاً چیزی در این خلقت نبوده‌است، عباس! بدان از نور من، نمی‌گوید من! می‌گوید خدا از نور من، عرش را خلق کرد. خدا به‌واسطه علی، تمام ملائکه‌ها را خلق کرد. به‌واسطه زهرای‌عزیزم، فردوس و بهشت و جنّات را خلق کرد. به‌واسطه حسنم ماه را خلق کرد و به‌واسطه حسینم خورشید را خلق کرد. آیا می‌فهمید یعنی‌چه؟ چرا شکرانه ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) را نمی‌کنیم؟! چرا شکرانه خورشید را نمی‌کنیم؟! این خورشیدی که می‌بینی، باید حسین (علیه‌السلام) را ببینی، باید نور حسین (علیه‌السلام) را ببینی. این ماه را که می‌بینی، باید نور حسن (علیه‌السلام) را ببینی. ملائکه حافظ تو هستند! مگر نمی‌گوید هر کسی با معرفت زیارت امام‌رضا (علیه‌السلام) برود، خدا یک مَلَک حافظ برای او می‌گذارد؟! خدا این‌ها را خلق کرده تا شیعه‌ها و دوستانش را حفظ کند. آیا ما مدیون ولایت هستیم یا نه؟ اگر ولایت را این‌طور بشناسیم، بهتر از این راه می‌رویم، بهتر از این زندگی می‌کنیم. [۱۴]

امروز با یکی از رفقا صحبتی شد، ایشان فرمایشی فرمودند. من گفتم که عزیز من! قربانت بروم، روایت و حدیث خیلی است؛ اما مبنایش مهم است، من خیلی مشتاق هستم کسی حرفی یادم بدهد؛ اما کسی را کسل نمی‌کنم، مگر این‌که خودش سؤالی بپرسد؛ اگر بپرسد، به او جواب می‌دهم. خدمت ایشان عرض کردم که روایت خیلی صحیح داریم، گویا در کتاب کافی است، در کتاب‌های دیگر هم هست. بهشت از نور ولایت خلق شده‌است. من گفتم که خدای تبارک و تعالی، اول درخت طوبی را از ولایت خلق کرد، از نورش بهشت و فردوس و جنّات را خلق کرد؛ پس بهشت، نور ولایت است. آن‌جا که دیگر چراغ نیست، خورشید و ماه نیست، آن‌جا همه‌اش نور ولایت است. تو هم که آن‌جا می‌روی، نور هستی. بعد ایشان فرمودند که یک‌وقت اهل‌بهشت می‌بینند به این نور، نوری اضافه‌شد که مُنوّر و نورانی‌تر است. یک‌دفعه می‌گویند: خدایا! این‌جا که فرمودی خورشید نیست، این‌چه نوری است که اضافه‌شد؟ می‌گوید: زهرا و امیرالمؤمنین صحبت می‌کردند، زهرا لبخند زد؛ این نور دندان‌های حضرت‌زهراست. کجا هستند آن‌هایی که با زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) عناد داشتند؟! حالا دو مرتبه نوری تجلی می‌کند، اهل‌بهشت می‌گویند: خدایا! این‌چه نوری است؟ می‌گوید: یکی از شیعه‌ها از این قصرش به قصر دیگرش رفت، پیدا و هویدا شد؛ این نور آن شیعه است. به او گفتم: ما مبنای روایت را متوجه نیستیم. اگر مبنای روایت را بلد شویم، راحت می‌شویم. شما باید بفهمید که از خدای تبارک و تعالی چه‌چیزی بخواهید؟! حالا یک‌خانه و ماشین و کارگاه هم خواستی، آخرش تمام می‌شود. با چه‌چیزی عشق می‌کنی؟! وقتی تمام این‌ها برایت جور شد، تازه صدمه‌ات زیادتر می‌شود! مگر خدا نمی‌گوید «والله خیرُ الرّازقین»؟ چرا ما ایمان به خدا نداریم؟! البته شما باید کارگاه داشته‌باشی، کار کنی تا بتوانی به فقرا رسیدگی کنی. اگر داشته‌باشی، می‌توانی دل مؤمنی را خوش کنی. ما نمی‌گوییم این‌ها را نداشته‌باش؛ اما منظورم این‌است که این‌ها درد را دوا نمی‌کند، ولایت باید دردمان را دوا کند؛ ولایت به ما آرامش می‌دهد. امروز، مردم هواپرست شدند. والله! اگر از اولیاء خدا باشی و چیزی نداشته‌باشی، در بین مردم حتی در فامیلت هم، هیچ احترام نداری و او تو را دعوت نمی‌کند، می‌گوید آبرویم را می‌ریزی. ای مرد! این‌شخص که ولایتش کامل است به تو آبرو می‌دهد، آیا آبرویت را می‌ریزد؟! تو خیال می‌کنی که آبروی تو دنیاست؛ این‌است که می‌گویم ما اهل دنیاییم، پیرو زمانیم، پیرو امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) نیستیم. حالا این مؤمن که آمده برود، یک نوری تجلی می‌کند که تمام بهشت مُنوّر می‌شود؛ این نور یکی از شیعه‌های علی (علیه‌السلام) است. [۱۵]

رفقای‌عزیز! حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) در تمام کُرات عالم، مسلط است؛ اما فقط از کسی خوشش می‌آید که حمایت از ولایت کند، ببین خودش هم حمایت از ولایت کرد. [۱۶] اگر بخواهید زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) از دست شما راحت باشد، باید حمایت از ولایت کنید، نه این‌که در خیابان‌ها بریزید و این بازی‌ها را درآورید. حمایت از ولایت این‌است که بُغض دشمنان اهل‌بیت و حُبّ کسانی‌که حمایت از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کردند، را داشته‌باشید، حبّ ائمه (علیهم‌السلام) و بغضِ دشمنان‌شان، حمایت از ولایت است. [۱۷] شما باید با این حرف‌ها و نوارها و کتاب‌ها نجوا کنید، به تمام آیات قرآن! حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) از شما راضی است، دست برندارید! [۱۸]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: حضرت زهرا، عصاره خلقت

فهرست امام رضا

امام صادق

مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

گفتار متقی[۱۹]

هیچ‌کدام از ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) مانند حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) نبودند؛ تا حتّی خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا حتّی خود حضرت‌علی (علیه‌السلام). آن‌ها وقتی می‌خواستند به‌دنیا بیایند، آیا برای خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به فاطمه بنت‌اسد، سیب بهشتی دادند یا به آمنه سیب بهشتی دادند؟ چرا ما متوجّه نیستیم؟ وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به معراج تشریف بردند، خدا یک سیب به او داد و گفت: تناول کن! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: خدایا! می‌خواهم با علی بخورم. حالا تا این را گفت و سیب را به‌قول ما، نصف کرد که نصفش را به‌اصطلاح به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بدهد، یک دستی مانند دست علی (علیه‌السلام) پیدا شد و نصف سیب را بُرد. این‌همه که من به شما در صحبت‌هایم گفتم که زهرای‌عزیز (علیهاالسلام)، عصاره‌خلقت است، از این‌جا می‌گویم. این سیب، سیب بهشتی نبوده‌است. سیب بهشتی یا میوه‌های بهشتی را یک مؤمن هم می‌خورد، باید بخورد؛ چون‌که رزقش است. این سیب، غیر از سیب بهشتی است؛ این سیب، عصاره‌خلقت است.

وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از معراج تشریف آوردند، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او می‌فرماید: رسول‌الله! کجا بودی؟ چه شد؟ گفت: یا علی! سیبی به من داده شد، من گفتم می‌خواهم این‌جا بیایم و با شما بخورم. ندا آمد که یا محمّد! سیب را نصف کن! نصفش را بردار! یا علی! عجیبش این بود که دستی مثل دست‌های تو آمد و سیب را برداشت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دست در جیبش کرد و نصف سیب را از جیبش درآورد و گفت ببینم، تا جفت کرد، دید یکی است. گفت: یا محمّد! این سیب را نگه‌دار و آن را در کوه حرا ببر و چهل‌روز کنار برو! یا رسول‌الله!‌ از کوه حرا که پایین می‌آیی و پیش خدیجه می‌روی، نصفش را خودت بخور! نصفش را به خدیجه بِده! باید فاطمه به‌وجود بیاید. آن نوری بود که در صندوقچه حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) آمد. حالا می‌گوید: چهل‌روز به کوه حرا برو! در این چهل‌روز، فقط علی (علیه‌السلام) باید بیاید و به تو سر بزند، نقش علی (علیه‌السلام) در دلت باشد، آن‌ها یعنی عمر و ابابکر را نبینی؛ مبنایش این است.

«قُل إنّما أنا بشرٌ مثلکم»[۲۰] نقش‌برداری در عالم یک حرف‌هایی است، خدا وسیله‌اش را از دست نمی‌دهد؛ هر چیزی یک وسیله‌ای دارد. چهل‌روز آن‌جا برو! حالا که رفته، هر روز، نقش علی (علیه‌السلام) در دل و چشم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. حالا می‌گوید: بلند شو! پایین بیا! وقتی از کوه پایین می‌آید، در و دیوار، ریگ و سنگ به او سلام می‌کنند. تا می‌رود نماز کند، می‌گوید: الآن نماز نخوان، پیش خدیجه برو! عزیز من! قربانت بروم، فدایت بشوم، نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز یک خلقت است. آیا ما فکر کردیم یا این‌که چند تا فکر داری، می‌خواهی فکر ولایت هم بکنی؟ باید تمام فکرها را از مغزت بیرون کنی؛ تا فکر ولایت کنی. مگر نماز پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شوخی است؟ دارد می‌گوید: ای محمّد! ای عزیز من! عصاره تمام نمازها تا حتّی نماز تو، زهراست. نماز عبادت است؛ اما زهرا (علیهاالسلام) ولایت است. حالا نور به نور اتّصال می‌شود. خیلی قدر این حرف را بدانید که این‌قدر مهمّ است، می‌گوید: زهرا (علیهاالسلام) امر من است؛ نماز عبادت است، زهرا (علیهاالسلام) اطاعت است. حالا زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) می‌خواهد پا به عرصه دنیا بگذارد. حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) یک اندازه‌ای ناراحت است؛ چون حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) خیلی مقامش بالاست؛ اما در مقابل فهم ولایت یک حدّی دارد. ولایت بی‌حدّ است. وقتی پیش آن‌ها رفت، گفتند: ما کمکِ تو نمی‌آییم، هیچ‌کدام از زنان مهاجر و انصار نیامدند. حالا حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) می‌فرماید: مادرجان! عزیز من! کمکت می‌آیند؛ یعنی دارد حالی یک خلقت می‌کند: من که زهرا هستم، ماوراء در اختیارم هست. تو باید به ماوراء برسی، او ماوراء در اختیارش است. امر کرد: چهار زن مجلّله برای کمک نزد مادرش آمدند.

من از شما سؤال می‌کنم، به‌من جواب بدهید! انتقاد کنید! این حرف‌ها، معرفت ولایت است. مگر حضرت‌خدیجه (علیهاالسلام) مثل زن من یا خانم شماست که احتیاج داشته‌باشد؟ نور که احتیاج ندارد. چرا متوجّه نیستید؟ زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) دارد خودش را به خلقت معرّفی می‌کند؛ می‌گوید: ماوراء، در اختیار من است. من فوری امر می‌کنم: حوّاء، آسیه، مریم بنت‌عمران و ساره همه بیایند. این‌ها همه کنیز مادر من هستند. چه داری می‌گویی و زهرا، زهرا می‌کنی؟ تو باید زهرا (علیهاالسلام) را بشناسی و بعداً بگویی زهرا! خدا را بشناسی و بعداً بگویی خدا! علی (علیه‌السلام) را بشناسی و بعداً بگویی علی! دارد به یک خلقت ابلاغ می‌کند که ماوراء در اختیار من است، نه این‌که من در اختیار ماوراء باشم.

زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) یک‌موقعی در تولّدش عظماییتش را نشان داد، یک‌موقع هم که شمشیر روی سر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) گرفتند. گفت: دست از علی بردارید؛ وگرنه نفرین می‌کنم. یک نَفَس کشید، ماوراء گفت: زهرا! ما در اختیار تو هستیم، مگر مسجد در اختیارش است؟ مسجد جلوی چشم آن‌ها بود؛ ماوراء گفت: زهرا! ما به حرف تو هستیم؛ یعنی خدا یک دنیا را می‌خواهد زیر و رو کند. دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) ارزش ندارد. به‌دینم! دنیا در مقابل زهرا (علیهاالسلام) یک کادوست. اگر این‌طوری نباشد، خدا هم دنیا را می‌خواهد؛ خوب شد؟ دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کرده‌است، نه به‌واسطه خود این‌ها. دارد به تو چه می‌گوید؟ می‌گوید تمام این دنیا را به‌واسطه محبّت این‌ها خلق کردم، تو هم محبّت این‌ها را داشته‌باش! آیا دنیا ارزش دارد یا محبّت این‌ها؟ دارد حالی تو می‌کند که محبّت این‌ها ارزش دارد، این دنیا ارزش ندارد.

حالا یک نَفَس کشید، شیعه و سنّی نوشتند: ستون‌های مسجد از جا حرکت کرد؛ تا حتّی خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند! گفت: از زیر ستون می‌شد بروی؛ یعنی این‌قدر بالا آمد. آخر، شما فکر کنید مسجد چطور شد؟ یک‌ذرّه که آهن‌ها تکان می‌خورَد، همه پایه‌ها این‌طور می‌شود. چطور شد این‌همه بالا رفت، طاق به‌هم نمی‌خورَد؟ طاق دارد امر را اطاعت می‌کند، می‌گوید بگو! حالا دیدند این‌جوری شد. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمود: زهراجان! نفرین نکن؛ اگرنه طیور در جوّ هوا هلاک می‌شود. این حرف معنایش این‌است؛ یعنی عالم و تمام دنیا نمی‌ماند. این نفرین به آسمان هم سرایت می‌کند، طیور هم هلاک می‌شوند. چه‌چیزی هلاک می‌کند؟ ناراحتی زهرا (علیهاالسلام).

ای خانم‌عزیز! آیا این‌کارها که می‌کنی، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت نیست؟ آقای‌عزیز! تو این‌کارها که می‌کنی، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ناراحت نیست؟! مگر امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) ‌ناراحت‌کردن، یا امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) ناراحت‌کردن، زهرا (علیهاالسلام) ناراحت‌کردن، گناه بخشیدنی است؟ چرا فکر نمی‌کنید؟! [۲۱]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


سخنی با خانمها

شوهرانتان را از آوردن مهمان مؤمن منع نکنید[۲۲]

خانم‌های عزیز! خواهش می‌کنم، تمنا می‌کنم، والله! بالله! من دوست شما هستم، یعنی می‌خواهم شما را دوش ‌به‌ دوش حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) ببرم. حالا اگر این مرد بزرگوار شما، می‌خواهد یک کاری کند، یک‌ نفر را می‌خواهد مهمان کند، تو نه نگو! این‌قدر ناراحتی ایجاد نکن! خدا می‌داند یک‌وقت می‌بینی خدا نعمتش را از تو می‌گیرد.

مگر این روایت نیست که زنی بود که برای مردش مشکل به‌وجود می‌آورد. می‌گفت: مهمان نیاید. آن‌ مرد موضوع را به پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت، پیغمبر گفت: وقتی مهمان مؤمن وارد خانه می‌شود نگاه کن، ببین چه می‌بینی! نگاه کرد؛ دید تمام جان این مهمان نور است و نعمت. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: حالا وقتی بیرون می‌رود نگاه کن! دید آنچه که مار و عقرب و حشرات است به این مهمان چسبیده ‌است و دارد می‌رود. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: خدا گفت من به‌ واسطه این مهمان مؤمن، نعمتم را زیاد می‌کنم و تمام این چیزها را از خانه بیرون می‌برم.

خانم‌های عزیز! اگر یک مهمان مؤمن در خانه شما بیاید، هر لقمه‌ای که می‌خورد و می‌برد، ثواب حجّ و عمره برای شما نوشته می‌شود. تو میزبان یک مؤمن باش! اگر میزبان یک مؤمن شدی، میزبان خدا شدی.

من سراغ دارم والله! شخصی هست که اگر بخواهد یک مهمان بیاورد، باید برای راضی کردن زنش، یک چیزی بخرد، چادر بخرد؛ اما من خانمی هم سراغ دارم، والله! اگر مهمان بخواهد بیاید، هنوز شوهرش نفهمیده، بنده‌ خدا می‌رود، از پولی که یک‌وقت شوهرش به او داده، به بچه‌اش می‌دهد و می‌گوید این آقایت می‌خواهد مهمان بیاورد، توجه ندارد، این تدارکات در خانه نیست؛ می‌خرد توی یخچال می‌گذارد! [۲۳]

قربان عقیده‌ بعضی خانم‌ها که به یک مؤمن خدمت می‌کنند، چیز درست می‌کنند، غذا می‌پزند. ولایت است که این خانم را حرکت می‌دهد که یک‌ چیزی را با علاقه درست می‌کند. او خودش را نمی‌تواند فدای ولایت کند، مالش را فدا می‌کند. والله! این خانم اتصال به ولایت است، به حضرت ‌عباس! اتصال به ولایت است؛ یعنی این خانم کنیز حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) است، مانند فضه است. فضه خاک در مقابلش جواهر می‌شد؛ اما چادرش پینه داشت، کفشش پینه داشت. به او می‌گفتند: خانم! تو همه این‌ها برایت طلاست، می‌گفت: مگر ممکن ‌است که من چادرم از زهرا (علیهاالسلام) بهتر باشد؟ مگر ممکن ‌است من کفشم از زهرا (علیهاالسلام) بهتر باشد؟ کفشش را می‌دوخت، پینه روی پینه می‌زد. این خانم هم که این ‌کارها را می‌کند همان عقیده را دارد، ببین چه ‌جور دارد می‌سازد؟ کجایی ای برادر؟! اصلاً فضه نمی‌خواست برتری به زهرا (علیهاالسلام) داشته‌ باشد. [۲۴]


یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. ناراحتی از حرف خلق (اول نوار، دقیقه ۳ و ۹) و روح خلقت ولایت است ۷۸ (دقیقه ۴۵) و شناخت عید ۷۶ (دقیقه ۵۸)
  2. (سوره الكوثر، آیه 1)
  3. (سوره النجم، آیه 4)
  4. (سوره الكوثر، آیه 3)
  5. ناراحتی از حرف خلق 74 و کتاب جامع ولایت و هشدار ۸۱
  6. روح خلقت ولایت است ۷۸ و کتاب انتقاد و کتاب نجوا
  7. سیزده رجب ۷۸
  8. شناخت عید ۷۶
  9. شناخت ارکان خدا ۷۶ (دقیقه ۴۴) و فدایی ولایت ۸۴ (دقیقه ۵۸) و اعتقاد؛ مشهد ۹۱ (دقیقه ۲۶)
  10. شب قدر91
  11. شناخت ارکان خدا 76
  12. اعتقاد، مشهد 91 و فدایی ولایت 84 و صادرات مؤمن اطاعت امر است 81 و کتاب لا إله إلّا الله
  13. روح خلقت ولایت است 78 (دقیقه 50) و سخنرانی ولایت و خباثت 76 (دقیقه 2) و مشهد 92 - نجمه (دقیقه 34) و مستقل و محدوده 91 (دقیقه 30) و اربعین 91 (اول سخنرانی)
  14. روح خلقت ولایت است 78
  15. ولایت و خباثت 76
  16. مشهد 92 - نجمه
  17. مستقل و محدوده 91
  18. اربعین 91
  19. حضرت زهرا یا عصاره خلقت ۷۸ (دقیقه ۵ و ۶) و شهادت حضرت زهرا ۸۱ (دقیقه ۳ و ۵)
  20. (سوره الكهف، آیه 110)
  21. حضرت‌زهرا یا عصاره‌خلقت 78 و شهادت حضرت‌زهرا 81 و شناخت‌ولایت؛ أین الرّجبیّون 76
  22. مشهد ۸۲، تبلیغ ولایت (دقیقه37 و 39) و عصاره تمام عصاره‌ها ولایت است ۸۴ (شناخت ولایت) (دقیقه 35)
  23. مشهد ۸۲؛ تبلیغ ولایت
  24. عصاره تمام عصاره‌ها، ولایت است (شناخت ولایت) 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه