من یک‌ شب خواب دیدم که در مکّه هستم، یک جمعیت خیلی زیادی آن‌جاست. یعنی بیرون مسجدالحرام بود، یک منبری گذاشته‌ بودند، پیامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله روی منبر ایستاده‌ بود و به تمام این جمعیت نگاه می‌کرد. وقتی پیامبر مرا دید، صدایم زد و گفت: حسین! گفتم: بله، گفت: برو بالای خانه‌ خدا و اذان بگو. این‌قدر کثرت جمعیت بود که من توان نداشتم. فوراً یک‌ نفر که بغل دست پیامبر بود، حالا مَلَک بود یا کس دیگری، آمد و جمعیت را خلاصه پس و پیش کرد، یک کوچه‌ای باز کرد و من وارد مسجدالحرام شدم. وقتی از پله‌ها بالا می‌رفتم، می‌گفتم که اگر بالای خانه‌ خدا قرار گرفتم، ده مرتبه «أشهد أنّ أمیرالمؤمنین علیاً ولیّ‌الله» را می‌گویم، چون‌ که منتها آرزویم همین بود که پیامبر اکرم امر کند.

کتاب انجمن ولایت