منافق در ظاهر، کاری به نام اسلام و دین میکند، اما مقصد دیگری دارد و میخواهد آن را عملی کند؛ این است که میگویم دنبال خلق و بدعتگذار نروید. هارون، امام موسی کاظم علیهالسلام را شهید کرد. حالا که پسرش مأمون به خلافت رسید، دید مردم دارند پنهانی به پدرش بد میگویند و او را لعنت میکنند؛ میخواست به ملت بگوید که من اینکاره نیستم، درست است که پدرم این کار را کرد، اما من مثل او نیستم؛ برای اینکه مردم او را بخواهند. چهار نفر را دنبال امامرضا علیهالسلام فرستاد و به آنها گفت: «علیبنموسی را با احترام بیاورید. شترش هر کجا خواست بایستد و علف بخورد. هر وقت خواست حرکت کند، اجازه دهید. مبادا یک تازیانه به شترش بزنید. شما در اختیار امام باشید، نه او در اختیار شما.» احترامی میکند که ظاهرش اسلام و ولایت است، اما در باطن منافق است.
