جانم فدای بلال! دومی آمده و به بلال می‌گوید: اذان بگو! ما خانه برایت می‌خریم، بهترین دختر را برایت می‌گیریم، حقوق به تو می‌دهیم، به تو جفا شده؛ همان اذان را بگو! گفت: نمی‌گویم. گفت: یادت رفته که من تو را خریدم و آوردم و به پیغمبر بخشیدم؟ بلال گفت: محض چه‌ کسی کردی؟ گفت: محض خدا. گفت: برو از خدا مزدش را بگیر! به‌ من چه‌ کار داری؟! گفت: همان «أشهد أن لا إله إلّا الله» را بگو! همان «لا إله إلّا الله» را بگو! گفت: نمی‌گویم. [گفت:] آخر چرا نمی‌گویی؟ گفت: لا إله إلّا اللهی که علی (علیه‌السلام) کنارش نباشد، چه لا إله إلّا اللهی است که من بگویم؟ (خدا را قسم می‌دهم به باطن دوازده‌امام، چهارده‌معصوم که به ما معرفت بدهد! ببین، یک غلام‌سیاه چه معرفتی دارد!) گفت: نمی‌گویم. من لا إله إلّا اللهی می‌گویم که «عمودالدّین» کنارش باشد. لا إله إلّا اللهی می‌گویم که «قرآن‌ناطق»، کنارش باشد، نه تو ای غاصب!

[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]