منتخب: عید نوروز

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۴۵ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (تمیزکاری متن و اصلاح نیم فاصله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

رفقای‌عزیز! روز دیگر سال تحویل می‌شود، خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند! یکی از علماء به او برخورده بود و گفته‌بود: شما امروز که عید است، درباره آن‌چه می‌گویید؟ گفت: من نمی‌گویم، امام‌جعفر صادق (علیه‌السلام) این عید را تأیید کرده؛ تا حتی تبریک گفته‌است. امام تبریک به چه‌چیزی گفته‌است؟ آن عالم به حاج‌شیخ‌عباس گفت: جمشید این عید را درست کرده‌است، می‌گویند: جمشید گبر بوده؛ گفت: درست‌است که جمشید آن‌را درست‌کرده، امام‌صادق (علیه‌السلام) جمشید را قبول ندارد؛ اما این انفاق‌هایی که می‌شود، به مردم لباس داده‌می‌شود، کفش داده‌می‌شود، خانه‌ها را تمیز می‌کنند، نظافت می‌کنند، مردم که با یکدیگر قهرند، صلح می‌کنند، آمد و رفت می‌کنند، سر به قوم و خویش‌شان می‌زنند؛ امام‌صادق (علیه‌السلام) این‌ها را تأیید کرده؛ چون خیر به مردم می‌رسد. امام‌صادق (علیه‌السلام) این خیر را تأیید کرده‌است، این صفات‌الله جمشید است که به آن پاسخ می‌دهد؛ تمام این‌ها روایت خداست. یک‌وقت می‌بینی در این یک‌هفته، مردم به‌قدر یک‌سال رضایت خدا را به‌جا می‌آورند. این‌چه عیبی دارد؟ ببین چقدر امام قشنگ گفت که این صفات‌الله جمشید است؛ پس عزیزان من! وقتی‌که سال تحویل می‌شود، توجه کنید! [۲]

من وقتی می‌خواهم این مطلب را بگویم خجالت می‌کشم؛ چون من که پرونده شما را نمی‌بینم، از روی پرونده خودم روی شما حساب می‌کنم و می‌گویم؛ جسارتاً به رفقای‌عزیز گفتم که وقتی سال تحویل می‌شود، از خدا بخواهید: خدایا! هر چه که در این سالی که گذشت، اگر ما گناه کردیم، معصیت کردیم، تو را به‌حق پنج‌نور پاک، ما را ببخش! وارد این سال نو می‌شویم، ما را جزء معصومین قرار بده؛ یعنی ما را پاک و پاکیزه قرار بده! از سر گناهان‌مان بگذر! پاداش این، ولایت ما را کامل کن و سال‌های سال، ولایت‌مان کامل باشد. خدایا! ولایت ما را محافظت کن که مبادا شیطان از دست ما بگیرد. اگر شیطان ولایت را از ما بگیرد، چند جا شرمنده‌ایم: اول خدا! پیش تو شرمنده‌ایم، بعد پیش خود ولایت شرمنده‌ایم. بعد روز محشر ما جلوی صدّیقین و ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) شرمنده‌ایم. خدایا! تو را به‌حق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، به‌حق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، به‌حق فاطمه‌زهرا (علیهاالسلام)، به‌حق امام‌حسن و امام‌حسین (علیهماالسلام)، به‌حق این‌هایی که تمام خلقت را به واسطه‌شان خلق کردی، ما را شرمنده وارد محشر نکن! ما را با پرچم ولایت وارد کن!

خدایا! تو را به‌حق این پنج‌تن، امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را از ما راضی بگردان! امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را از ما خشنود بگردان! خدایا! ما را یاورش قرار بده! خدایا! ما را سرباز امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) قرار بده! خدایا! به‌حق امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، به ما یقین بده! خدایا! به‌حق امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، ما جزء آن‌هایی نباشیم که پیرو زمان باشیم. اگر در این سال ما پیرو زمان بودیم، به‌حق امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، ما را پیرو آقا امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) قرار بده! خدایا! ما می‌دانیم و یقین داریم که حجة‌بن‌الحسن هست و خواهد آمد، عیدی ما این‌است که تو به ما عیدی بدهی و دعای ما را مستجاب کنی؛ عیدی ما ولایت باشد. خدایا! همه‌چیز به رفقایم دادی، امورشان خیلی به آبرومندی می‌گذرد؛ خدایا! اول عمرشان را زیاد کن! سال‌های سال زیر سایه امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشند. خدایا! این‌قدر یقین به این‌ها بده که اصلاً هیچ مؤثری را مؤثر ندانند. [۳]

عزیزان من! هر چند سال تحویل می‌شود؛ اما روضه‌ای برای شما می‌خوانم: سابق که آقا امام‌حسن (علیه‌السلام) و امام‌حسین (علیه‌السلام) در ظاهر بودند، روز عید اهل‌بیت به دیدن‌شان می‌رفتند، مردم هم می‌آمدند. حالا حضرت‌زینب (علیهاالسلام) به‌امّ‌کلثوم گفت: خواهر! بنی‌امیه که برای ما عیدی نگذاشتند، ما که عید نداریم؛ اما بیا به خانه امّ‌البنین برویم. وقتی رفتند و در را زدند. امّ‌البنین گفت: کیست که در می‌زند؟ من که دیگر پسر ندارم، چهار پسرم را کشتند؛ از زمانی‌که عباس و عبدالله و فرزندانم شهید شدند، دیگر درِ این‌خانه را کسی نزده‌است! کیست که در می‌زند؟ وقتی امّ‌البنین در را باز کرد، دید که زینب (علیهاالسلام) و امّ‌کلثوم هستند. آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) یک بچه کوچکی داشت، امّ‌البنین مشک کوچکی درست کرده‌بود و گردن او انداخته‌بود و با آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) نجوا می‌کرد. یادش می‌آمد و می‌گفت: عزیز من! پدرت رفت آب بیاورد که دستانش را قطع کردند! من باور نمی‌کردم که فرق پدرت را بشکافند! اما یقین کردم که عباس (علیه‌السلام) دست نداشت تا حمایت کند؛ وگرنه چه‌کسی می‌توانست به فرق پسرم عمود آهنین بزند؟ آن‌جا عزاخانه شد، زینب و امّ‌کلثوم و امّ‌البنین گریه می‌کردند و مرتب می‌گفتند ابوالفضل! برادر! شما رفقا! باید همیشه با این‌ها نجوا کنید و امروز که روز عید است، از نمک امام‌حسین (علیه‌السلام) هم بچشید! همیشه در ظاهر در فرح نباشید و حق امام‌حسین (علیه‌السلام) و آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) را یک‌ذره عملی کرده باشید؛ بگویید: حسین‌جان! ابوالفضل‌جان! هر چند امروز عید است؛ اما تو را فراموش نکردیم! [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه