منتخب: وعاظ

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۳۹ توسط Alavi (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ']]]' به ']]')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به:ناوبری، جستجو

سخنرانی هفته: وعاظ

... ما یک وعاظ داریم تشخصی است، یک وعاظ داریم تجددی است. آن وعاظ تشخصی می‌گوید: قال الصادق و قال‌الباقر. آن تشخصی حاج‌شیخ‌عباس محدث بود، که هیچ کم و زیاد حرف نمی‌زد؛ اما من با پسر ایشان دوست بودم. پسرش گفت: ختم پدر من را نگرفته‌اند. گفتند: بین شیعه و سنی اختلاف انداخت، بعد من گفتم: پدر تو نمی‌داند که این‌ها با آن‌ها برادرند! تو با سنی اختلاف نداری؟ آقای واعظ تجددی، تو اختلاف نداری؟ خدا گفت: اگر علی را قبول نداشته‌باشی، عبادت جن و انس کنی، تو را به جهنم می‌اندازم. آیا خدا راجع‌به عمر هم این‌را گفته‌است؟ اگر ذره‌ای محبت امیرالمؤمنین را داشته‌باشی، راه نجات است، جهنم تو را نمی‌سوزاند، آیا این‌را راجع‌به عمر داریم؟ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در آسمانها گردش می‌کرد، آیا عمر هم در آسمان رفته‌است؟ پیامبر درباره امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) فرمود: علی برادر من است، آیا درباره عمر هم گفت؟ آیا گفت: عمر برادر من است؟

... قربانت شوم، تو لباس بروجردی را پوشیدی، تو لباس سید محمد تقی خوانساری را پوشیدی، لباس مرحوم حجت را پوشیدی، آیا یک‌حرف از آقای‌بروجردی زده‌ای؟ یک‌موقع یک‌حرف از مرحوم حجت و سید محمدتقی زده‌ای یا همیشه حرف تجدد می‌زنی؟ با تجدد هم محشور می‌شوی. همیشه در فکر ماشین هستی. حاج‌شیخ‌عباس تهرانی پیاده تا مسجد مقدس جمکران می‌رفت. همیشه به‌فکر مردم بودند و [این‌که] کمک به فقرا بکنند. کدام‌یک از شما به جهیزیه یک بنده‌خدا کمک کردید؟ فقط ماشین‌هایتان را مدل می‌کنید. من به آقا صادق گفتم، دیگر حوزه علمیه حاج‌شیخ‌عباس تهرانی، مرحوم حجت، آقای‌بروجردی بیرون نمی‌دهد. هر چه بیرون بدهد، ماشین بیرون می‌دهد، ماشین‌های مدل. عزیزان من، بیایید بیدار شویم. تویی که لباس روحانیت را پوشیده‌ای که روحانی نمی‌شوی. مگر روحانیت رنگ است که بشود یکی را رنگ کنی؟ روحانیت مدد است که خدا می‌دهد. مدد است که امام‌زمان می‌دهد.

... وعاظ، جزء روحانیت نیستند، روحانیت حرف دیگری هست. روحانیت باید روح باشد. روح بودند. چه‌کار می‌کردند؟ این‌ها اغلبشان گوینده‌های تجددی هستند، فقط به‌فکر تشخص نیستند، تشخص یک‌حرف دیگری است. تشخص، قانع و راضی است، به‌قدری که چیزی، خانه‌ای پیدا کرد، قانع است. به‌فکر فقراست؛ ببیند چه‌کسی دخترش جهیزیه ندارد، به او بدهد، ببیند چه‌کسی اجاره‌خانه ندارد به او بدهد، چه‌کسی مریض است به عیادتش برود. در این مایه است. ولی آن‌ها در این مایه هستند که ماشینشان را مدل کنند، خانه‌شان را مدل کنند و در فکر تجدد هستند. اصلاً در این فکرها نیستند.

... این نوار در کل دنیا پخش می‌شود؛ من به همه می‌گویم. عزیز من، برو کنار. گفتم: یکی این‌که «من» نداشته‌باشید، دیگر این‌که دنبال خلق نروید و یکی هم این‌که سخی باشید. به همه قرآن قسم، اگر شما این سه تا کار را انجام دهید رستگار هستید. روح از بدنتان برود می‌روید فی الجنة. اصلاً به همه قرآن، اگر شما این سه کار را داشته‌باشید، مارک ولایت به شما زده می‌شود.

... قربانتان بروم. باید به‌فکر رجعت باشید. یک‌دفعه دیدید رجعت آمد. تو برای امام‌زمان چه‌کار کردی؟ آقا تشریف آوردند، تو چه‌کار کردی؟ نماز امام‌زمان خواندی؟ ذکر خدا گفتی؟ فقیری را دستگیری کردی؟ امری را اطاعت کردی؟ چه‌کار کردی؟ تو باید به‌فکر رجعت باشی. رجعت یک‌دفعه می‌آید.

... پیامبر به‌من گفت: برو توی خاکها، بگو آخرین امضاء شد. من خیال می‌کردم آمریکا بودم، انگلیس بودم، شوروی بودم. نمی‌دانم در این شهرها و خاکها بودم. فقط در تمام شهرها داد می‌زدم، دوباره می‌رفتم به شهر دیگر. از این‌جا تا خیال می‌کردم در آن شهر بودم. مطلب اینطوری می‌شود. وقتی امام‌زمان بیاید، یک مقداری به‌من نشان داد. بله، قربانتان بروم، ماشین از کار می‌افتد. تمام ماشینها و طیاره‌ها و اتم و تفنگ و باروت از کار می‌افتند.

تاریخ درج: [ 1399/01/18 ]

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه