ترجمه احکام

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

English بسم الله الرحمن الرحیم

ترجمه احکام
کد:10007


پی‌دی‌اف:دریافت
پی‌دی‌اف (نسخه موبایلی):دریافت

رسول‌اکرم فرمودند:

«ای علی، به راستی خداوند تو و دوستان تو را دوست دارد و همانا فرشتگان برای شیعیان تو و دوستان شیعیانت استغفار می‌کنند. هنگامی که قیامت فرا رسد، نداکننده‌ای فریاد برآورد: دوستان‌علی (علیه‌السلام) کجا هستند؟
گروهی از صالحین به‌پا خیزند، به آن‌ها گفته‌شود: هر که را می‌خواهید دستش را بگیرید و وارد بهشت کنید و همانا هر یک از آن‌ها هزار نفر را از آتش نجات می‌دهد.
سپس نداکننده فریاد برآورد: بقیه دوستان‌علی (علیه‌السلام) کجا هستند؟
پس گروهی که میانه‌رو بودند برمی‌خیزند، به آن‌ها گفته می‌شود: هر آنچه که می‌خواهید از خدا خواهش کنید، پس به هر کدام از آن‌ها، آنچه را که درخواست کند عطا نمایند.
سپس نداکننده صدا زند: بقیه دوستان‌علی (علیه‌السلام) کجا هستند؟
گروهی که گنه‌کار هستند و به خود ظلم کرده‌اند، برمی‌خیزند. آن‌وقت گفته می‌شود: دشمنان علی (علیه‌السلام) کجا هستند؟
جمعیت بسیاری برمی‌خیزند، سپس در مقابل هر یک از دوستان‌علی (علیه‌السلام)، هزار نفر از دشمنان علی (علیه‌السلام) را قرار می‌دهند و اعمال خوب دشمنان را به اعمال دوستان‌علی (علیه‌السلام) اضافه می‌کنند و آن‌ها نجات پیدا می‌کنند»[۱]


هستی تمام خلقت روی دوستی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گردد. آن‌کسی‌که علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته‌باشد، غاصب است؛ چون خدا می‌گوید: اگر عبادت انس و جن کنی و علی (علیه‌السلام) را به «الیوم اکملت لکم دینکم»[۲] قبول نداشته‌باشی، تو را به‌رو به جهنم می‌اندازم. پس عبادت بی‌دوستی علی (علیه‌السلام)، غصب است و فایده‌ای ندارد.

پیشگفتار

رفقای‌عزیز!

این کتاب خصوصی نیست، عمومی است. به عموم کسانی‌که این کتاب را می‌خوانند ابلاغ می‌کنم. من آخر عمرم است، هیچ مقصدی نداشتم و ندارم؛ مگر این‌که پیام حضرت‌زهرا (علیهاالسلام)، پیام امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) و پیام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به شما ابلاغ کنم.

همانطور که قرآن مانند ندارد، کلام ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) هم مانند ندارد. من همیشه کلام این‌ها را به شما گفته‌ام. اگر حرفی از این‌ها بهتر سراغ دارید به‌من بگویید، من قبول می‌کنم؛ اما می‌دانم که نیست.

وعاظ محترم! گویندگان محترم!

خطیب نباشید. حرفی بزنید که به‌درد مردم بخورد. حرفی بزنید که مردم را نجات بدهد. حرفی بزنید که موجب هدایت مردم باشد؛ نه مثل آن گوینده‌ای که ده شب در مسجدی سخنرانی کرد و آخر کار، بانی مجلس، مبلغ ناچیزی به او داد! پرسید: چرا؟ جواب داد: تو ده شب روی منبر روزنامه خواندی، حرف خدا و پیامبر و اسلام نزدی.

به‌جای حرف خدا و پیامبر، روی منبر روزنامه نخوانید؛ دریا در آمریکا طغیان کرده! طوفان در فلان‌جا چه کرده.

اگر شما حرف خدا و پیامبر را نزنید، منبر را چوب کرده‌اید. شما باید چوب را منبر کنید، نه منبر را چوب! چون‌که حضرت‌سجاد (علیه‌السلام) فرمود: یزید! بروم بالای چوبها؟! چون روی منبر یزید، حرف خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) زده نمی‌شد.

شما باید حرف‌های حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) و امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را افشا کنید، نه این‌که افشاکن نقل و خبر باشید.

وعاظ محترم! گویندگان محترم!

اگر غیر از این حرف‌های این کتاب حرفی بزنید، شما خطیبید! به تمام آیات قرآن، این کتاب، عنایت ولی‌الله‌الاعظم، امیرالمؤمنین، امام‌المبین، یعسوب‌الدین، حجت‌خدا، وصی رسول‌الله و القای حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) است که امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «ما حجتیم از برای تمام خلقت، مادرم زهرا، حجت است از برای ما» به تمام آیات قرآن، این کتاب، حجت است برای شما!

اگر غیر از این حرف‌ها را به مردم بگویید، شما مردم را سرگردان کرده‌اید.

امانت‌دار باشید. این کتاب را از اول تا آخرش به مردم بگویید، نه این‌که فقط قسمتی از آن‌را بگویید تا مقصد خودتان را در آن پیاده کنید. بدانید که خدا آگاه است. بدانید امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) از مقصد شما خبر دارد. بترسید از خدا و امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه). بس کنید! این کتاب، عصاره روایت و حدیث است. خواهش می‌کنم از این کتاب به مردم بگویید، بایگانی نکنید.

ای کسانی‌که این کتاب را می‌خوانید، مبادا چند صفحه بخوانید و بایگانی کنید. به‌دینم قسم، اگر اینطور باشد، اسلام شما و ولایت شما بایگانی می‌شود. آن دو نفر، اسلامشان بایگانی شد، حرف امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را کنار گذاشتند، حرف خودشان را زدند، ولایت را بایگانی کردند.

به تمام آیات قرآن، این کتاب، حجت را بر شما تمام کرده‌است. فردای‌قیامت در پیشگاه اقدس الهی می‌گویم: خدایا، من امر زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) و امر ولی‌الله‌الاعظم امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را گفتم، این خطبا حرف‌های دیگری زدند. خدایا، خودت بین ما حکم کن.

ترجمه احکام

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: بعد از من، امت من هفتاد و دو فرقه خواهند شد. بعضی از مورخین نوشته‌اند: دوازده فرقه. بعد فرمود: تنها یک فرقه از این‌ها ناجی‌اند. بقیه را کنار زد.

سوال شد: ناجی کیست؟ فرمود: کسانی‌که دوازده‌امام، چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) را قبول داشته‌باشند، ما را حجت‌خدا بدانند و بدانند که خدای تبارک و تعالی ما را مدیر عامل خلقت قرار داده‌است؛ طوری قرار داده که اگر ما نباشیم در هر زمانی، عالم فروریزان می‌شود. پس تمام این عالمی که سرپاست، الان به‌واسطه وجود مبارک امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) است. همانطور که در زمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به‌واسطه آن حضرت بود و در زمان هر امامی به‌واسطه آن امام بود.

شما اگر مطیع رسول‌الله هستید که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید پیروی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بکنید. چرا از خلق پیروی می‌کنید؟ پیروی از خلق، گمراهی است؛ پیروی از علی (علیه‌السلام)، هدایت است. بارها گفته‌ام آیا کسی بهتر از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سراغ دارید؟

چه‌کسی خورشید را برگردانده؟ چه‌کسی یک نفسش افضل از عبادت ثقلین است؟ چه‌کسی یک ضربه شمشیرش از عبادت ثقلین افضل است؟ چه‌کسی هنگام مرگ، بالای سر همگان حضور دارد؟ چه‌کسی در قبر سفارش شما را به نکیر و منکر می‌کند؟ درباره چه‌کسی خدا فرموده: اگر عبادت ثقلین بکنی و امیرالمؤمنین علی را به «الیوم اکملت لکم دینکم»[۲] قبول نداشته‌باشی تو را به‌رو به جهنم می‌اندازم؟

این‌همه خداوند درباره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) سفارش کرده‌است، آیا تو تکذیب می‌کنی؟ چرا دنبال غیر از علی (علیه‌السلام) می‌روی؟ مگر عقل نداری؟ تفکر داشته‌باش. علی (علیه‌السلام) هدایت است، خلق جنایت است. این‌که علی (علیه‌السلام) را در خانه گذاشتند و دنبال خلق رفتند، از جنایتشان بود که خدا افشایشان کرد و فرمود: مرتد و کافرند. تو دنبال چه‌کسی می‌روی؟!

به آن‌ها گفته مرتد و کافرند، تو هم که امر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول نداری، مشابه آن‌هایی. امر فرق نمی‌کند، آن‌ها در آن‌زمان بوده‌اند، تو در این‌زمان هستی. زمان فرق می‌کند. کم و زیاد می‌شود؛ اما امر فرق نمی‌کند. امر خدا در تمام زمانها وجود مبارک دوازده‌امام، چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) است.

ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) یک نور هستند، جزء خلق نیستند. چرا؟ هیچ‌جا نداریم، نمی‌گوید اگر عیسی نباشد یا موسی نباشد یا ابراهیم نباشد، تمام خلقت فروریزان می‌شود. هیچ‌جا نداریم. من اغلب کتب را در نظر دارم. اگر شما خبر تازه‌ای دارید، من انعام می‌دهم. ما همه صد و بیست و چهار هزار پیامبر را قبول داریم؛ اما هیچ‌کدام را خداوند تبارک و تعالی نفرموده، تا حتی ابراهیم را، که اگر نباشد عالم فروریزان می‌شود. می‌فرماید: اگر حجت نباشد، عالم فروریزان می‌شود.

«ان‌الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»[۳] خداوند متعال می‌فرماید: همه‌شما باید تسلیم پیامبر باشید. نه تنها زمینی‌ها که به آسمانها هم اشاره می‌شود. ای ملائکه! تسلیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شوید. حالا که همه تسلیم شدند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای ما سنت آورده‌است. نماز، روزه، زکات و... ما باید تمام این‌ها را بپذیریم. حالا که این‌ها را پذیرفتی، خداوند تبارک و تعالی یک امر دارد. درباره پیامبر می‌فرماید: «وما ینطق عن الهوی، إن هو إلّا وحی یوحی، علّمه شدید القوی»[۴] یعنی هر چه می‌گوید، از جانب خدا می‌گوید.

همان‌طور که می‌دانیم بعد از صد و بیست و چهار هزار پیامبر، به پیامبر آخرالزمان قرآن نازل شده‌است. خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جسمش خیلی مبارک است؛ اما امرش مبارک‌تر است، امر او واجب است.

حالا که ذره‌ای درباره معرفی علی (علیه‌السلام) کندی شد، می‌فرماید: هیچ کار نکرده‌ای. «یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک وإن لم تفعل فما بلّغت رسالته»[۵] یعنی اگر این‌کار را نکردی، رسالت را ابلاغ نکرده‌ای.

پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امر خدا علی (علیه‌السلام) را معلوم کرده‌است. حالا می‌فرماید: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی»[۲] یعنی امروز دین شما کامل شد؛ علی (علیه‌السلام)، دین است!

رسالت قبول است، محترم است. روزه، نماز، زکات و... احکام است. اما اصل رسالت، قبولی ولایت است. درباره آن‌هایی که قبول نکردند فرمود: مرتد و کافرند. هر کس می‌خواهد باشد این عمومی است، خصوصی نیست.

خداوند متعال می‌فرماید: هر کس علی را به «الیوم اکملت لکم دینکم»[۲] قبول نکند، به عزت و جلالم! اگر به اندازه همه جن و انس عبادت کند، او را به‌رو به جهنم می‌اندازم. حالا همین‌طور که آیه «ان‌الله و ملائکته یصلون علی النبی»[۳] برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل‌شد، خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم امر دارد. خود علی (علیه‌السلام) در جنگ صفین می‌فرماید: «أنا قرآن‌الناطق» یعنی کلام من، قرآن است.

پس همان‌طور که می‌فرماید باید تسلیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشوید، باید تسلیم علی (علیه‌السلام) بشویم، حالا کسی‌که تسلیم علی (علیه‌السلام) هست شیعه است، کس دیگری تسلیم علی (علیه‌السلام) نیست.

از طرفی خداوند متعال می‌فرماید: من اعمال متقی را قبول می‌کنم؛ چون متقی تسلیم علی (علیه‌السلام) است. همین‌طور اصحاب‌یمین؛ چون تسلیم علی (علیه‌السلام) هستند؛ چون بی‌علی (علیه‌السلام) اعمال قبول نیست.

حالا همین‌طور که خداوند تبارک و تعالی حمایت از وجود مبارک امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌کند، همین‌طور الان حمایت از وجود مبارک ولی‌الله‌الاعظم امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌کند. (گرچه به ظاهر غایب است؛ اما امر او حاضر است) و همین‌طور از شیعه حمایت می‌کند.

شیعه خیلی مقام دارد. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: اگر هر کس شیعه ما را دوست نداشته‌باشد و بگوید ما را دوست دارد، دروغ گفته‌است؛ اول باید شیعه ما را دوست داشته‌باشد. همچنین خدای متعال می‌فرماید: اگر کسی توهین به یک شیعه و مؤمن کند، خانه مرا خراب کرده‌است. پس اگر شما شیعه واقعی شدی، هم خدا و هم امام، شیعه را تأیید می‌کند؛ اما شیعه‌گی شروط دارد که هر کسی ادعای شیعه‌گی نکند. شیعه باید مثل شاه عبد العظیم حسنی و اویس باشد، نه این‌که هر کسی بگوید من شیعه‌ام! شرط شیعه‌گی این‌است: ولایت، عدالت، سخاوت.

امام‌رضا می‌فرماید: «قال الله تعالی: کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی، بشرطها و شروطها و انا من شروطها» یعنی اصل، ولایت است.

عالم برجسته‌ای سؤال کرد: این‌که می‌فرماید: اگر علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته‌باشی به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] به‌رو به جهنم می‌اندازم، این به‌رو انداختن، یعنی‌چه؟ گفتم یعنی آبرو ندارد. کسی آبروی دنیا و آخرت دارد که ولایت دارد. تمام ارزش بشر به ولایت است.

پس خداوند تبارک و تعالی حمایت از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌کند؛ اما به‌واسطه علی (علیه‌السلام) حمایت از شیعه می‌کند.

این‌که چرا این‌قدر شیعه احترام پیدا کرده‌است؛ چون تولی و تبری دارد. چون امام‌صادق (علیه‌السلام) فرمود: دین، تولی و تبری است؛ یعنی باید از دشمنان علی (علیه‌السلام) بدمان بیاید و از دوستان ایشان خوشمان بیاید.

روایت صحیح داریم که اگر کسی پدرت را کشت، اگر علاقه‌ای با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دارد باید او را عفو کنی؛ هرچند پدر تو را کشته باشد. پس معلوم می‌شود اصل دین، تولی و تبری است.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وقتی می‌خواست از دنیا برود، فرمود: دو چیز بزرگ می‌گذارم: قرآن و عترت. حالا شیعه باید هم عترت را و هم قرآن را قبول کند؛ اما بعضی گفتند: «حسبنا کتاب‌الله»؛ یعنی ما فقط کتاب خدا را قبول داریم. حالا می‌فرماید: این‌ها مرتد و کافرند.

پس، نباید جزء این‌ها باشیم که مرتد و کافر باشیم. ما باید طبق فرمایش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم قرآن و هم عترت را قبول کنیم. چون عترت و قرآن توأم با هم هستند.

از آنچه که روی زمین و آسمان‌ها است، مصداق این فرمایش امام‌صادق (علیه‌السلام) نداریم که می‌فرماید: اگر ما نباشیم، زمین اهلش را فرو می‌برد یا در جای دیگر می‌فرماید: ما حجتیم از برای خلقت، مادرم زهرا (علیهاالسلام) حجت است از برای همه ما. خدا در حدیث کساء می‌فرماید: من تمام خلقت را به‌واسطه این‌ها خلق کردم.

حالا کار شیعه آنقدر بالا می‌گیرد که حضرت می‌فرماید: هر کس لقمه‌ای به دوست ما داد، ثواب حج واجب و عمره به‌حساب او نوشته می‌شود. هر کس او را یاری کرد ما را یاری کرده، یا می‌فرماید: هر کس او را دوست نداشته‌باشد، دروغ می‌گوید که ما را دوست دارد. همانطور که شیعه، امام را قبول می‌کند، امام هم این‌همه او را احترام می‌کند.

امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: شیعه‌هایمان را در دنیا پخش می‌کنیم تا به‌واسطه آن‌ها شهرها و روستاها حفظ شود و باز می‌فرماید: همه این‌ها را در روز قیامت زیر سایه عرش خدا جمع می‌کنیم.

از طرفی می‌فرماید: زیر سایه دشمنان ما نروید. اگر بروید حق به گردن شما پیدا می‌کنند، حق به گردن شما، حق ماست.

قبولی عبادت، ولایت است و قبولی ولایت، اطاعت است. حالا شیعه باید فرمان امام را ببرد برای خودش مصداق درست نکند. (بعضی مقدس‌ها برای خود مصداق درست می‌کنند) شاه‌عبدالعظیم حسنی خدمت امام‌هادی (علیه‌السلام) می‌رسد و عرض می‌کند: آمده‌ام عقایدم را بگویم. می‌فرماید: بگو عزیزم. می‌گوید: واجبات را به‌جا می‌آورم و ترک محرمات می‌کنم. اگر شما که امام و حجت من هستی، امر کنی سیبی یا اناری نصفش حلال است و نصفش حرام، نیمه حلالش را می‌خورم و نیمه حرامش را دور می‌اندازم و پس از این با همین عقیده کنار رفت. چرا؟! چون او به‌غیر از امام، کسی را واجب‌الاطاعة نمی‌بیند؛ حجت‌خدا را واجب‌الاطاعة می‌داند. حالا خدا به او عظمت می‌دهد. می‌فرماید: هر کس شاه‌عبدالعظیم حسنی را زیارت کند، امام‌حسین (علیه‌السلام) را زیارت کرده. چون امر امام را زیارت کرده‌است. رفقای‌عزیز! من هم دلم می‌خواهد شما اینطور باشید. امر وجود مبارک حجت‌بن‌الحسن، امام الانس و الجن (عجل‌الله‌فرجه) را اطاعت کنید تا شاه‌عبدالعظیم حسنی بشوید. اطاعت یعنی‌چه؟! اطاعت یعنی گناه نکنید. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: شما عضو مایید، هر وقت گناه کردید جدا می‌شوید.

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: اگر رفیقی داشته‌باشی که مرا در یاد تو آورد، اگر با او بسازی، قصری به تو می‌دهم که خلق اولین و آخرین را در آن جای دهی. رفقای‌عزیز! بیایید رفیقی بگیرید که خدا آن قصر را به شما بدهد. رفقای عشقی و خیالی را از سرتان بیرون کنید.

رفقای‌عزیز! من نزدیک به هشتاد سال دارم، به مرگ نزدیکم، خیلی توجهم به شما رفقاست. شما که این کتاب را می‌خوانید دلم می‌خواهد شما هم مثل شاه‌عبدالعظیم حسنی بشوید.

طبق روایت، شیعه‌ای که پیرو چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) شد، خدای تبارک و تعالی به او سمت می‌دهد. می‌فرماید: اگر شیعه‌ای در شهری باشد آن شهر ایمن است. همانطور که امام‌رضا (علیه‌السلام) به زکریا می‌فرماید: زکریا در قم بمان تا قم به‌واسطه تو حفظ شود.

شما اگر ولایت را حفظ کردی؛ یعنی چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) را حفظ کردی، خداوند تو را حفظ می‌کند. تو باید چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) را در وجودت حفظ کنی.

در روایت دیگر آمده‌است: شخصی نزد امام‌صادق (علیه‌السلام) آمد و عرض کرد: عربی هستم که از راه دوری می‌آیم. خیلی دلم می‌خواهد همیشه خدمت شما برسم چه‌کنم؟ حضرت فرمود: آیا می‌خواهی جمع ما را زیارت کنی؟ آن‌شخص گفت: چه از این بهتر! حضرت فرمود: در همان حوالی شخصی را پیدا کن که ما را قبول دارد و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] قبول دارد، به دیدن او برو. دیدن او ثواب زیارت جمع ما را دارد.

از من سؤال شد که چطور می‌شود که ثواب زیارت جمع را به او می‌دهند، گفتم: امام، خود نور است؛ اما مؤمن، محبت چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) را دارد. ما به‌واسطه این محبت است که او را زیارت می‌کنیم و الا جسم که چندان مهم نیست؛ پس روایت صحیح است.

چرا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «سلمان منا اهل‌البیت»؟ یعنی شما می‌توانید آنقدر ترقی کنید که جزء اهل‌بیت شوید. پس چرا جزء گناه می‌شوید؟ چرا جزء بدعت‌گذار می‌شوید؟ چرا سرپیچی می‌کنید؟ دنیا می‌گذرد.

شما اگر این‌جا عضو این‌ها شدی، آن‌جا هم عضو هستی. بی‌جهت که خدا به سلمان سلام نمی‌رساند.

امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: شما عضو ما هستید، اگر گناه کنید جدا می‌شوید. به‌دینم! والله! دلم می‌خواهد شما همه سلام‌الله‌علیه شوید. من که مقصد دیگری ندارم. من چه احتیاجی به شما دارم؟ من یقین دارم فرمایش آقا امام‌حسن (علیه‌السلام) درست‌است. امام ما است، حجت ما است، می‌فرماید: صبح کردم در حالی‌که یقین کردم روزی مرا کسی نمی‌خورد و یقین کردم مردن را و...

بیایید عزیزان من پیرو امام‌حسن (علیه‌السلام) شوید. تو اگر یقین کنی، دیگر مال حرام نمی‌خوری. اگر به قیامت یقین کنی، گناه نمی‌کنی و این‌کارها را نمی‌کنی.

«علم‌الیقین، حق‌الیقین، یقین». مثل این‌که علم داریم که عالم صانعی دارد. اعتراف هم می‌کنیم که درست‌است. می‌گوییم بر حق است، عالم صانعی دارد؛ اما یقین نداریم. کجا یقین نداری؟ آن‌موقع‌که گناه می‌کنی.

از شرایط شیعه این‌است که محبت به‌دنیا نداشته‌باشد. روایت صحیح داریم که حضرت‌عیسی (علیه‌السلام) که به آسمان رفت، از او سؤال شد چه آورده‌ای؟ می‌گوید: سوزن و نخ. همانجا در آسمان چهارم او را نگه می‌دارند.

شیعه باید محبت خدا، قرآن و چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) را داشته‌باشد. شیعه واقعی نباید به‌قدر سوزن و نخ محبت داشته‌باشد؛ وگرنه به اوج آسمانها نمی‌تواند برسد.

در جای دیگری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: هر کس به عمل قومی راضی باشد، جزء آن قوم است. امام‌سجّاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: هر چیزی را دوست داشته‌باشی با آن محشور می‌شوی. اگر محبت چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) داری، با این‌ها محشور می‌شوی. پس ما نباید محبتی به‌غیر از این‌ها داشته‌باشیم.

اگر دنیا می‌خواهید، باید برای آبرویتان بخواهید، خانه و ماشین و... داشته‌باشید؛ اما محبتش را نداشته‌باشید. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: «حب الدنیا راس کل خطیئة» اما دنیایی که به‌غیر از امر باشد. وقتی محبت نداشته‌باشی تا ندای «جاء الحق و زهق الباطل»[۶] را شنیدی می‌دوی. والله اگر محبت دنیا باشد، نمی‌توانی بگذری. همان‌طوری که آن‌شخص صابون‌فروش با وجود آن همه گریه و التماس که برای دیدن امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) کرد، وقتی باران گرفت، نگران صابون‌هایش شد. حضرت فرمود: صابونی برو دنبال صابون‌هایت. این‌شخص محبت صابونها را داشت. امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) او را نمی‌پذیرد.

پس دنیا را اگر می‌خواهید، برای آبرویتان بخواهید. اما امر امام را بالاتر بخواهید و منتظر ندا باشید. تمام این‌ها مثل امانتی است در دست شما. اما صاحب امانت، ولی‌الله‌الاعظم (عجل‌الله‌فرجه) است.

رفقای‌عزیز! این‌قدر این در و آن در نزنید و خودتان را گرفتار وام و قرض نکنید. این‌ها شما را از حقیقت باز می‌دارد. قانع و راضی باشید و باور کنید که امورتان می‌گذرد.

خدا را اگر قبول دارید، می‌فرماید: «والله خیر الرازقین»[۷] وقتی این آیه را می‌شنوم، تف به روی خودم می‌اندازم که خدایا، مگر ما تو را قبول نداشتیم که قسم می‌خوری؟ حالا باز هم باور نکرده‌ایم. خودمان را مبتلا می‌کنیم.


تمام بدبختی مردم بعد از رسول‌الله که گمراه شدند این‌بود که علی (علیه‌السلام) را خلق حساب کردند. شما باید از تمام ریشه‌های دلت، از تمام موهای بدنت، از تمام هیکلت، علی (علیه‌السلام) را «کفواً احد» بدانی؛ یعنی احدی مثلش نیست. این‌هم خواست خداست، هم خواست حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) و ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) است. این‌همه که سفارش متقی شده‌است؛ چون امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را این‌طور می‌شناسد. یک‌نگاه در تمام خلقت می‌کند، می‌بیند نه فقط دنیا، آنچه که خدا کرات دارد، کسری‌شان بی‌ولایتی و هستی‌شان ولایت است.


***

ما اسماً ولایت داریم، نه رسماً! علی (علیه‌السلام) خواستن مگر شوخی است؟ علی خواستن، مافوق تمام خلقت را خواستن است. مگر علی خواستن این‌است که تو علی، علی کنی؟ علی خواستن، آخرت خواستن است. علی خواستن، امر خدا را اجرا کردن است. علی خواستن، امر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را یقین کردن است. علی خواستن، «هل من ناصر» خدا را قبول‌کردن است. علی خواستن، ناله‌های حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) را فراموش‌نکردن است، جسارت به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را فراموش‌نکردن است. دائم باید توی این حرف‌ها باشی، آن‌وقت فرصتی نداری به‌جای دیگر نگاه کنی.


***

شما اگر خودت را در مقابل خدا و امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) تقصیر کار بدانی، به تمام آیات قرآن، هم خدا به تو نظر می‌کند، هم امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) و هم حضرت‌زهرا (علیهاالسلام)! آن‌وقت تمام غم و غصه دنیا را از دلت بیرون می‌برد. روایت داریم کسی بود که بیست سفر به مکه رفته‌بود. خدمت امام‌هادی آمد و حضرت تمام آن‌ها را رد کرد و فرمود: تو اولاً بیتوته با خدا نداشتی و دیگر این‌که سخی نبودی و این‌ها را از خودت می‌دانستی. این‌است که تمام این‌ها رد است! پس دست‌رنجی که از ما صادر می‌شود را باید از خدا بدانیم و بگوییم که او این‌کار را کمک کرد. من والله شب‌ها می‌گویم: خدایا، اگر من بهشت بروم، تو کردی، تو این حرف‌ها را یاد من دادی، نماز شب را تو یاد من دادی، بیتوته‌شب را تو یاد من دادی، کمک به فقرا را تو یاد من دادی. پس اگر بهشت بروم، تو کردی!

رفقای‌عزیز، من شما را دوست دارم. دلم می‌خواهد همه‌شما اینطوری باشید. آن‌وقت می‌گوید:

با خدا دادگان ستیزه مکنکه خدا داده را خدا داده
یعنی تو، افراد خدا می‌شوی. حالا امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: اگر او را نخواهی، دروغ می‌گویی که ما را می‌خواهی. خدا هم می‌گوید: اگر به او توهین کنی، خانه مرا خراب کرده‌ای؛ پس شما این‌همه در مقابل خدا و امام عزیز هستید، چرا گناه می‌کنید؟!


***

تو اگر واقعاً بخواهی دینت را حفظ کنی، خدای تبارک و تعالی حفظت می‌کند و کمک برایت می‌فرستد، حمایت‌کن پیدا می‌کنی. کس دیگری به‌غیر از خدا و ولایت به شیطان زور نیست. اگر تو در پناه ولایت آمدی، او شیطان و گناه را از شما دور می‌کند.


***

شما باید از خطر آخرالزمان مطلع باشید. اگر بخواهید از این خطر حفظ باشید و دینتان محفوظ باشد و خدا و امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) از شما راضی باشند، محکم پی کارتان باشید؛ اما از کارتان که فارغ شدید، با این کتاب‌ها و حرف‌ها نجوا کنید. اگر از خطر آخرالزمان آگاه باشید، گناه نمی‌کنید. خدا حاج‌میرزا ابوالفضل زاهد را رحمت کند. در تفسیر قرآنش می‌گفت: فوتی که به آتش می‌کنی، از تو سؤال می‌کنند که برای چه این‌کار را کرده‌ای؟ شما آن‌جا اقرار می‌کنی که چه‌کسی دنبال من بوده که همه کارهای مرا بررسی کرده‌است؟ اگر شما این‌طور مطلع باشید که گناه نمی‌کنید!


***

من چیزی که بشر را بی‌دین می‌کند به شما می‌گویم، چیزی هم که شما را به اعلی درجه می‌رساند می‌گویم. فقط از شما می‌خواهم عمل کنید. این امر خدا و ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) است.


***

حقیقت در جو این خلقت شما را دعوت می‌کند، غیر حقیقت هم دارد شما را دعوت می‌کند. شما جانم بیا گوش به حقیقت بده. غیر حقیقت، محبت دنیاست. حقیقت، محبت علی (علیه‌السلام) و اولاد علی (علیه‌السلام) است.


***

علی شناختن نشانی دارد: یکی باید سخی باشی، یکی باید دنبال خلق نروی، یکی باید تسلیم امر باشی و گناه نکنی.


***

من دلم می‌خواهد شما انسان کامل شوید. انسان کامل احتیاج به هیچ‌چیز و هیچ‌کجا ندارد. فقط احتیاج به خدا و امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) دارد، احتیاج به بیتوته‌شب دارد. کدامتان بیتوته‌شب دارید؟ بیایید توبه کنید و وارد امر ولایت شوید، نه وارد امر خلق!


***

شهوت همیشه دنبال بشر است؛ نگاه برانگیخته‌اش می‌کند. بشر تا تصفیه نشده‌است گناه می‌کند. ما باید تصفیه بشویم. تصفیه، دائم الحضور ولی‌الله‌الاعظم (عجل‌الله‌فرجه) است؛ آن‌وقت گناه نمی‌کنید، وگرنه گناه می‌کنید. والله، بالله، امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) به‌من گفت: این‌ها اهل‌دنیا شده‌اند؛ اما به‌دنیا نمی‌رسند، یا فرمود: این‌ها مسموم شده‌اند. یعنی‌چه؟ یعنی امام‌زمان را فراموش کرده‌ایم. چرا امام‌زمان ما را تأیید نمی‌کند و تکذیب می‌کند؟! ما گناه می‌کنیم. اگر تصفیه بشوید، دیگر گناه تویتان نیست؛ یعنی همیشه به‌فکر هستی که مردم را هدایت کنی یا به مردم سخاوت کنی و دائم الحضوری. اگر دائم الحضور شدی، در حضور امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) که دیگر گناه نمی‌کنی! ما دائم الفسادیم، نه دائم الحضور! آن هفتاد هزار نفر که گمراه شدند، حضور امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نبودند و در حضور آن دو نفر رفتند. چرا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به سلمان می‌گوید: «سلمان منا اهل‌البیت»؟ چون دائم الحضور بود؛ یعنی هم گناه نکرد و هم پیرو آن دو نفر نبود. در آخرالزمان هم می‌گوید: اگر یک‌نفر با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان تعجب می‌کنند. عزیزان من، بیایید ما هم دائم الحضور امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشیم، نه دائم الفساد، تا با دین از دنیا برویم.


***

محبت امام‌حسین، فرستنده تمام خلقت است؛ یعنی در هفت‌آسمان هر کسی‌که آن‌را ندارد، ناقصی دارد! «یا ثارالله و ابن‌ثاره». تو اگر محبت خون خدا را نداشته‌باشی، کسری داری. خدا به تمام این خلقت نظاره کرد، به هفت‌آسمان، به تمام کرات عالم و به همه‌جا نظاره کرد، به هیچ‌کس نگفت که این خون من است. می‌گوید حسین (علیه‌السلام)، خون من است. پس تمام خلقت، در مقابل امام‌حسین (علیه‌السلام) کسری دارند؛ مگر قبولی امام‌حسین (علیه‌السلام) داشته‌باشند.


***

همانطور که صحنه‌محشر پیش حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) جمع می‌شود و شما را نجات می‌دهد، من هم از زمان بعد از رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جلوی چشمانم جمع شده‌است. کشتن امام‌حسین (علیه‌السلام)، جلوی چشم من است، زدن زهرا (علیهاالسلام) جلوی چشم من است. آن‌قدر به این‌ها نزدیکم که هنوز ناله‌های زهرا (علیهاالسلام) توی گوش من است، «یا ابتا» یش توی گوش من است، «هل من ناصر» امام‌حسین (علیه‌السلام) توی گوش من است. همه این‌ها هست تا زمان رجعت که امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) احقاق حق کند. متقی آن‌موقع غم و غصه از دلش بیرون می‌رود؛ وگرنه دائم ناراحت است.


***

متقی، انتظار الفرج دارد. دلم می‌خواهد همه‌شما متقی بشوید و انتظار رجعت داشته‌باشید، نه انتظار دنیا. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گوید: دنیا، مثل استخوان خوک در دهان سگ خوره‌دار است؛ البته در جای دیگر می‌فرماید: یک‌ساعت دنیا را به صد سال آخرت نمی‌دهم. چرا؟ اصحاب امام‌حسین (علیه‌السلام) در همین دنیا این‌قدر درجه پیدا کردند که امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌گوید: پدر و مادرم به قربانتان! این‌ها امر امام‌حسین (علیه‌السلام) را اجرا کردند. بیایید رفقای‌عزیز، ما هم امر امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را اطاعت کنیم تا به این درجه برسیم.


***

من اصلاً از اول عمرم خوشی ندیدم که دنبالش بروم. فهمیدم که خوشی‌های دنیا خیالی است. خوشی آن‌است که دست از اهل‌بیت برنداری، خوشی آن‌است که زیر سایه امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشی، خوشی آن‌است که با خدا و امام‌زمانت حرف بزنی، خوشی آن‌است که سخاوت داشته‌باشی؛ چون سخاوت امر خداست. من با کسی‌که سخی نباشد، می‌سازم؛ اما از او خوشم نمی‌آید؛ چون امر خدا از او صادر نمی‌شود. من والله، به‌دینم و به علی (علیه‌السلام) قسم، اصلاً از خمس، رد مظالم و صدقه مصرف نمی‌کنم. تا الان رزقم را خدا داده‌است. خدا می‌گوید: «والله خیر الرازقین»[۷] به عمرم دستم را جلوی کسی دراز نکردم. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: کسی‌که دستش را جلوی خلق دراز کند از ما نیست؛ چون خلق خودش محتاج است.


***

هیچ‌کسی را شریک رزق خدا قرار ندهید. خدا قسم می‌خورد که «والله خیر الرازقین»[۷] من رزقتان را می‌دهم. برای چه دنبال مردم می‌روی؟ این دستی که خدا به تو داده باید از خدا چیز بخواهی، نه از خلق! به حضرت‌عباس، اگر این حرف را عمل کنید، نه این‌که بهشت بروید، در بهشت هستید.
آسوده‌خاطرم که در دامن توامدامن نبینم که در دامنش روم
دامن به‌غیر دامن تو بی‌محتوا بوددامان توست اتصال به ماوراء بود


***

تفکر آن‌است که زیر این آسمان هیچ‌کسی را نخواهی مگر آنکه پیرو علی (علیه‌السلام) باشد. تفکر، گول نخوردن است. شما گول می‌خورید که اهل‌دنیا می‌شوید. تفکر؛ یعنی بشر در فکر آخرت باشد، نه این‌که دنبال دنیا برود. این تفکر است که خدا و پیامبر و ائمه (علیهم‌السلام) تأیید کرده‌اند. «حب الدنیا، راس کل خطیئة». آن‌ها دنیا را تکذیب کردند؛ ولی ما دنبال دنیا و مردم دنیا و تجملات دنیا می‌رویم.


***

ما باید رضایت امام‌حسین (علیه‌السلام) را به‌جا بیاوریم. امام‌حسین (علیه‌السلام) تا آخرین لحظه می‌گفت: «هل من ناصر»؛ یعنی بیایید مرا کمک کنید. کمک به امام‌حسین (علیه‌السلام)، امر امام‌حسین (علیه‌السلام) را اطاعت‌کردن است. امر امام‌حسین (علیه‌السلام)، گناه نکردن و سخاوت است؛ اما سخاوت را نباید به دشمنان علی (علیه‌السلام) داد. سخاوت را باید به دوستان‌علی (علیه‌السلام) و دوستان خدا بدهید. آن سخاوت قبولی دارد. هر سخاوتی که قبول نیست.


***

آن‌ها جمع شدند امام‌حسین (علیه‌السلام) را شهید کردند، شما جمع بشوید امر امام‌حسین (علیه‌السلام) را اطاعت کنید. اصحاب امام‌حسین (علیه‌السلام) امرش را اطاعت کردند که امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌فرماید: پدر و مادرم به قربانتان. این حرف‌ها امر آن‌هاست. این حرف‌ها باید شما را نگه‌دارد. با این حرف‌ها باید این آشغال‌کاریها را دور بیندازید و خنثی کنید. به تمام آیات قرآن، این حرف‌ها با تمام حرف‌های باطل دنیا مبارزه دارد؛ اما پیروز است! من دلم می‌خواهد شما پیروز شوید. هنوز معلوم نیست ما پیروز شویم. چرا پیروز نمی‌شویم؟ چون مهر دنیا داریم. «حب الدنیا، رأس کل خطیئة» از هر گناهی بالاتر است.


***

شما اگر می‌خواهید به زهرا (علیهاالسلام) محرم شوید، باید دوست‌علی (علیه‌السلام) باشید، نه دشمن علی (علیه‌السلام). دوست‌علی (علیه‌السلام) باید به تمام گناهان نامحرم باشد، آن‌وقت فاطمه‌زهرا (علیهاالسلام) شما را می‌پذیرد.


***

هر چیزی موفقیت می‌خواهد. توفیق گناه نکردن، امر امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را اطاعت‌کردن است.


***

چرا با خدا حرف‌زدن این‌قدر خوب است؟ چون یقین داری امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) و خدا هست؛ یعنی داری با هستی حرف می‌زنی. این‌ها هستی عالم هستند! هستی تمام خلقت، خداست؛ نگهداری تمام خلقت، الان وجود مبارک امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) است. چرا؟ می‌فرماید: اگر حجت نباشد، عالم فروریزان می‌شود. هر کدام از ائمه (علیهم‌السلام) در زمان خودشان این‌طور بوده‌اند؛ یعنی نگهداری خلقت را داشته‌اند که اگر نباشند، عالم فروریزان می‌شود؛ اما خالق تمام خلقت خداست.


***

وقتی امام‌رضا (علیه‌السلام) به سمت طوس می‌رفت، آهویی در بند صیاد بود که تا حضرت را دید، گفت: «السلام علیک، یابن رسول‌الله، یابن امیرالمؤمنین، یابن فاطمة الزهرا» آقا جان، من دو تا بچه دارم که آن‌ها منتظر من هستند و دو شبانه‌روز است چیزی نخورده‌اند. مرا از دست این صیاد نجات بده! این آهو دارد با امام‌رضا (علیه‌السلام) حرف می‌زند، تو با چه‌کسی حرف می‌زنی؟ به حضرت‌عباس، جگر من از دست بیشتر شما خون‌است.
امام‌رضا شترش را گرو گذاشته تا آهو را آزاد کند، تو چه گرو گذاشتی؟ کجا می‌روی زیارت امام‌رضا (علیه‌السلام)؟ مگر تو امام‌رضا (علیه‌السلام) را می‌شناسی؟ حالا آن دو بچه آهو گفتند: والله، نخوریم شیر، تا نبینیم رخ امام‌رضا را. آن‌ها از روزی‌شان گذشتند که امام‌رضا (علیه‌السلام) را ببینند، آن‌وقت تو مال حرام می‌خوری؟! تو را چه به امام‌رضا؟ حالا باید بروی تلویزیون و ماهواره را ببینی، بدبخت بیچاره! امام‌رضا (علیه‌السلام) جواب سلام برادر خودش را نداد. گفت: تو اسماً برادر من هستی، چرا طرفداری از دشمنان علی (علیه‌السلام) می‌کنی؟ تو هم چرا بچه‌ات بد است، طرفداری‌اش را می‌کنی؟ تو را چه به امام‌رضا؟


***

واجبات، ترک محرمات، انتظار الفرج، به‌خیر و شر مردم شرکت نکن و برو کنار. چرا این‌را من این‌قدر تکرار می‌کنم؟ نجات شما در عمل به این حرف است؛ اما شما فراموش‌کار هستید! پس کنار بروید با انتظار رجعت.


***

به حضرت‌عباس، آن‌را که باید بگویم نمی‌توانم بگویم، دور این حرف‌ها پر می‌زنم؛ چون کسی را نمی‌بینم که بپذیرد. چرا؟ همه‌جا می‌روید و می‌خواهید ثواب کنید. آخر ثواب بی‌ولایت که ثواب نیست، گناه است! روح ثواب، علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. روح ثواب، امام‌حسین (علیه‌السلام) و زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) است. تو اعمالت روح ندارد. چرا؟ گناه می‌کنی. ائمه با گناه مخالفند؛ اما با سخاوت موافقند.


***

اگر دنیا را به متقی بدهند، راضی نمی‌شود مگر حرفش را بشنوید و عمل کنید. آن‌وقت شما را دوست دارد. متقی می‌خواهد شما را به هستی برساند. تمام این حرف‌ها به‌دینم، هستی است. از دست آن‌ها ناراحت هستم که این حرف‌ها را عمل نمی‌کنند، هر کدام این حرف‌ها را که خودشان می‌خواهند عمل می‌کنند، هر کدام را که نمی‌خواهند عمل نمی‌کنند. متقی را دوازده‌امام، چهارده‌معصوم (علیهم‌السلام) معلوم کرده‌اند و گفته‌اند شما پی متقی بروید؛ چون ما کسری داریم و متقی رفع کسری ما را می‌کند؛ ولی ما پی کسی دیگر می‌رویم.


امام‌سجّاد (علیه‌السلام) می‌فرماید: هر که را دوست داری با او محشور می‌شوی. رفقای‌عزیز، این‌قدر به صفحه ماهواره و تلویزیون و ویدئو نگاه نکنید. می‌بینید، خوشتان می‌آید و با آن‌ها محشور می‌شوید.

ای کاش محبت خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه (علیهم‌السلام) داشته‌باشید تا با آن‌ها محشور شوید. چرا می‌فرماید در آخرالزمان، هر کس دینش را حفظ کند هم‌درجه با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است؟

من می‌خواهم شما هم‌درجه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشید. از خدا بخواهید اینطور شوید که هم دنیا داشته‌باشید و هم آخرت.

رفقای‌عزیز! همه این حرف‌ها باید با یقین خوانده شود و الا حرف لوث می‌شود. ما باید یقین به ولایت داشته‌باشیم، نه فقط حرف ولایت بزنیم؛ اما بعضی‌ها این‌را سرسری می‌گیرند. اصل یقین است. کجا یقین نداری؟ آن‌موقع‌که گناه می‌کنی. خدا که گناه را قبول نمی‌کند، اصحاب‌یمین گناه نمی‌کنند، من انتظار دارم همه‌شما اینجوری باشید.

زبانی که علی (علیه‌السلام) دارد، «لا اله الا الله، محمد رسول‌الله، علی‌ولی‌الله» می‌گوید و این حرف‌ها از آن بروز می‌کند؛ اما اگر علی (علیه‌السلام) نداشته‌باشی، از تو خلق و پیروی خلق بروز می‌کند. بیا تولید تو ولایت باشد.

رفقای‌عزیز! بیایید از این حرف‌ها قدردانی کنید و بهشت بروید. تمام این‌ها با روایت و حدیث صحیح مطابق است.

یا علی

ارجاعات

  1. بحار الأنوار، ج7، ص 210/مشارق الانوار، ص 155
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ (سوره المائدة، آیه 3)
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ (سوره الأحزاب، آیه 56)
  4. (سوره النجم، آیه 3)
  5. (سوره المائدة، آیه 67)
  6. (سوره الإسراء، آیه 81)
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ (سوره الجمعة، آیه 11)
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه