معنویت را حضرت زهرا (علیها السلام) داشت. در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشخاصی در مدینه بودند که یهودی بودند. این‌ها به خواستگاری حضرت زهرا (علیها السلام) آمدند. گفتند: ما چند هزار شتر می‌دهیم، چقدر طلا می‌دهیم. حضرت فرمود: اختیار زهرا (علیها السلام) با خداست، با من نیست. این‌ها قدری ناراحت شدند.
یکی از یهودیها یک دختری داشت. این دختر را می‌خواست شوهر بدهد. خدا می‌داند این چقدر طلا داشت. تختی از طلا درست کرد. همه لباسهایش زرباف بود. (یهودیها از اول هم پول‌دار بودند. خدا دنیا را نمی‌خواهد به این‌ها داده است. این‌ها را هم نمی‌خواهد. ما نباید حواسمان این طرف و آن طرف برود.) بعد آمدند حضرت زهرا (علیها السلام) را دعوت کردند. حالا حضرت زهرا (علیها السلام) یک چادر پینه‌ای دارد، یک کفش پینه‌ای دارد. فوراً جبرئیل نازل شد. یا محمد! به حضرت زهرا (علیها السلام) بگو: دعوت این‌ها را بپذیرد. حضرت پذیرفت. فوراً جبرئیل نازل شد و لباس برای حضرت زهرا (علیها السلام) آورد. همین که حضرت وارد خانه شد، فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم. عروس با تمام این طلا و زیورش از تخت به زمین افتاد و مرد. (نه اینکه حضرت می‌خواستند ایشان را خجالت بدهند. ببینید شخصیت چیست و عقوبت چیست؟) روی دست و پای حضرت زهرا (علیها السلام) افتادند که زهرا جان! همه‌اش عزا شد. بعد جبرئیل نازل شد و گفت: یا زهرا! همین که بخواهی این شخص زنده شود، زنده می‌شود. حضرت اشاره‌ای کرد و فوراً زنده شد. صدها یهودی آنجا مسلمان شدند. ببینید حضرت زهرا (علیها السلام) با چه چیزی آنجا رفته است؟ با ولایت رفته، با یک دنیا معنویت رفته. تمام این‌ها را جاذبه قرار داد

[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: انسان، اطاعت، تکامل]