به تمام آیات قرآن، امام حسین (علیه السلام) مرا در بغل گرفت و اینقدر مرا بالا برد که پاهای من به زمین نمی‌رسید. خب، مگر من چه کردم؟ خب، همه شما مهندس هستید، دکتر هستید، بچه علما هستید؛ اما من یک بچه رعیت هستم. آنها اینها حالی‌شان نیست: «إن أکرمکم عندالله اتقیکم»؛ خدا می‌گوید: هر کس تقوایش بیشتر باشد، در نزدیکی من است. امام حسین (علیه السلام) داشت با زینب (علیها السلام) می‌رفت. من به حضرت عباس، شرمنده هستم، هم شرمنده امام حسین (علیه السلام) هستم و هم شرمنده بیشتر شما که پیرو ولایت هستید. آخر، دست داده بود به دست من، خواهرش یک قدری آن طرف‌تر بود؛ به من گفت: فلانی، خواهرم زینب است. اصلاً زبان من قطع بشود، انگار مثل این است که اجازه گرفت که برود. کجا می‌روی؟ چه کار داری می‌کنی؟ اما من به تمام آیات قرآن، تمام هستی‌ام را در راه خدا دادم.

[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: اربعین 87]