این آقای سیستانی که الان مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل می‌کند: چهل هفته، روز جمعه، زیارت عاشورا خواند که خدمت امام زمان (عج الله فرجه) برسد. من دارم می‌گویم که الان شما کفران می‌کنید، تمام وسائل رفاه و آسایش فراهم است. در زمان قدیم نبود. من هم یادم می‌آید. در کوچه‌ها، شهردار، چراغ بغدادی می‌زد. ایشان در کوچه می‌رفت. تاریک بود. دید یک خانه‌ای است که انگار نور بالا می‌رود. آن خانه متعلق به پیرزنی بود که نه شوهر داشت و نه بچه! با اجازه داخل شد. دید آن زن دارد جان می‌دهد و امام زمان (عج الله فرجه) بالای سرش است. حضرت رو کرد به ایشان و گفت: سیستانی! چهل هفته زیارت عاشورا خواندی که مرا ببینی! یک کاری بکن من بیایم دیدنت! ببین امام، زمانها را می‌داند!! فرمود: این زن که من آمدم بالای سرش، زمان پهلوی، هفت سال، از خانه‌اش بیرون نیامد که خودش را نشان بدهد! حالا من اینجا آمده‌ام!

[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]