منتخب: حب و بغض

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
(تغییرمسیر از منتخب:حب و بغض)
پرش به:ناوبری، جستجو

سخنرانی: حب و بغض

... ما یک اسلام داریم یک ایمان، یک تولی داریم، یک تبری، یک بغض داریم، یک حبّ. ما متوجه نشدیم اسلام یعنی‌چه، ایمان یعنی‌چه؟ ما متوجه نشدیم تولی چیست و تبری چیست؟ ما متوجه نشدیم بغض و حبّ چه‌چیزی است؟ امروز به خواست خدای تبارک و تعالی، امیدوارم که شما هم دعا کنید خدا من را کمک کند امام‌زمان من را کمک کند تا بتوانم این حرف‌ها را یک‌قدری روشن کنم.

... پیغمبر می‌گوید: خدایا، تمام کفر با تمام ایمان روبرو شده، آیا ما متوجه شدیم این حرف یعنی‌چه؟ یعنی علی (علیه‌السلام) تمام ایمان است، یعنی ایمانِ کل خلقت است. می‌گوید: خدایا، ایمان را یاری کن. دارد حالی می‌کند، باباجان، عزیز من، علی ایمان است.

... آیا شما متوجه شدید چرا به جبرئیل، جبرئیل امین می‌گویند؟ چرا این‌همه ملائکه «امین بودن» ندارند،... برای من بدبخت می‌کند که قبول کنیم. علی، یک نفسش افضل عبادت ثقلین است، علی یک ضربت زده، افضل عبادت ثقلین است، مرتب دارد علی را افشا می‌کند. مگر نیست که آن مرغ بریان‌کرده می‌آید، می‌گوید: بهترین خَلقت بیایند، مگر علی نمی‌آید؟ مرتب دارد علی را افشا می‌کند. چرا می‌گوید که تمام کفر و تمام دین روبرو است؟

... ما تولی و تبری را اشتباه گرفتیم. یک‌دوستی داریم، می‌گوییم این دوست ماست، هر کسی با او بد است می‌گوییم او بد است، این تولای ما شد، این تبری! یک‌قدری فکر کنید ببینید آیا ما همینطور هستیم یا نیستیم؟ تولی و تبری باید امضا پایش باشد، امضای ولایت باشد.... این تولی و تبری در ماوراء فایده ندارد، این شخص‌پرستی است.... تولی و تبری آن‌است که خدا گفته، می‌گوید: اگر عبادت ثقلین کنی، علی را دوست نداشته‌باشی،

اگر تولی و تبری داشته‌باشید، شما اشرف‌مخلوقات هستید..... عزیزان من. تولی و تبری این‌است که ما دوازده‌امام، چهارده‌معصوم را بپذیریم و یقین کنیم و قبول داشته‌باشیم، مطیع امرشان باشیم، هر که با دوازده‌امام و چهارده‌معصوم مخالف است، ما با آن‌ها بد باشیم، ما بغض آن‌ها را داشته‌باشیم. آیا اینطور هستیم؟ ما هر کسی‌که چیزی به ما بدهد و احتراممان کند، تولی با او داریم، هر کسی هم که یک‌قدری مخالفتمان کند، تبری با او داریم. ما تولی و تبری را، خودمان درست کردیم.

... ما چه‌کار داریم می‌کنیم؟ کجاییم؟ هر کسی آخور من را درست کند و من را عزت کند و احترام کند، من تولای او را دوست دارم، با عشق همان هم می‌میرم نه با عشق تولی و تبری. عزیزان من، ما باید با محبت تولی و تبری از این عالم برویم. من والله، خجالت می‌کشم که یک یهودی را بیاورد بگوید این تولی داشته، محبت علی داشته او را نسوزان، من بدبخت را رو به آتش بکشانند، چرا بت پرستیدی؟ چرا برای خودت تولی و تبری درست کردی؟

... حالا که آقا امام‌زمان ما در ظاهر نیست، اما آیا امرش هست؟ آیا امرش هست یا نیست؟ آیا به یک مستضعف کمک کردی؟ چرا می‌گوید زیارت امام‌رضا، هفتاد حج، هفتاد عمره [ثواب دارد]، یک‌دفعه می‌گوید: آقا جان من، [چیزی بالاتر هم هست؟] امام ما، امام جوادالائمه می‌گوید: یک حاجت برادر مؤمن [برآوری]، یکی را دلش را خوش کردی. دل چه‌کسی را خوش می‌کنیم؟ ما که داریم با چنگ و دندان خون مردم را می‌خوریم.

... من یک‌وقت خدمتتان عرض کردم که یک خوابی دیدم یک قلعه‌ای بود، تمام این قم بیرون رفته‌بودیم، یک قلعه‌ای بود راه به هیچ‌کسی نمی‌داد. من جلو رفتم تقاضا کردم، به‌من راه دادند. وقتی نشستم دیدم دوازده‌امام، چهارده‌معصوم آن‌جا تشریف دارند. میزبانی، جلوی من میوه آورد، تا آورد گفتم: این‌ها چه کسانی هستند؟ گفت: آن پیغمبر است (صلوات) گفت: آن پیغمبر است و علی است و زهرا است و حسن و حسین، از آن‌طرف هم گفت: امام‌سجّاد است تا حجة‌بن‌الحسن.... من بلند شدم، اصلاً به این میوه‌ها اعتنا نکردم، آن میوه‌ها همه‌اش میوه‌های بهشتی است، من که میوه بهشتی نمی‌خواهم، اصلاً والله، بهشتش بی‌علی زشت است، بهشت بی‌علی به‌دینم قسم زشت است. من بلند شدم آن‌جا آن قلعه زمینش خاکی بود، اما آن‌جایی که آن‌ها نشسته‌بودند، یک حساب دیگری داشت، من افتادم به خاک، تمام سر و صورتم را در مقابل خدا به خاک مالیدم، گفتم: خدایا، اول تشکر از تو می‌کنم، تو راه دادی. تو به‌من راه دادی، تو این‌ها را به‌من نشان دادی. اول باید خدا را ببینید، بعد علی را ببینید، بعد حسن را ببینید، بعد حسین را ببینید، بعد دوازده‌امام را ببینید.

... در قیامت از ما حبّ و بغض می‌خرند، بغضِ دشمنان آقا امام‌زمان را، حبّ آقا امام‌زمان را. این‌ها همه نور واحد هستند.... در جای دیگر گفتم: دل، شیطان است، دلم خواست. باید ببینی دلت می‌خواهد، خدا هم می‌خواهد؟ آقا ولی‌الله‌الاعظم، امام‌زمان هم می‌خواهد؟ آقا امام‌زمان تایید کرده یا دلت می‌خواهد؟

... خدا حاج‌شیخ‌عباس را رحمت کند، گفت: یک عالمی بود او را در صحرای‌محشر آوردند، گفت: این نمازم، این روزه‌ام، گفت چه‌کاره بودی؟ گفت: من امام‌جماعت [بودم]، گفت: می‌خواستی نماز نخوانی و روزه هم نگیری؟ گفت: این حج من. گفت: دختری داشتی که مُرده‌بود، به زنت گفتی برویم حج، یک‌قدری هوا و هوس از دل ما بیرون برود، یک‌قدری این مشکلات این دختر از دل ما بیرون برود. گفت: این کتابهایم. گفت: کتابهایت هم رد شد. چرا رد شد؟ به اسم خودت نوشتی و افتخار می‌کردی. [حاج‌شیخ‌عباس] گفت: این مرد عالم بیچاره شد؛ تمام اعمالش رد شد. رفقای‌عزیز، بیایید اعمال داشته‌باشید، اتصال به ولایت باشد، والله، رد نخواهد شد. آخرش فرمود: یک سفر مشهد رفته‌بود، آقا امام‌رضا به دادش رسید.

... عزیزم، ولایت؛ یک نوری دارد، اگر در دلت تجلی کند، والله، بالله، بهشت را نمی‌خواهی. چرا؟ بهشت، به نور دست چندم این‌ها خلق شده‌است. شخصی خدمت امام‌صادق آمده، طلب بهشت می‌کند، حضرت فرمود: تو توی بهشت هستی. یابن رسول‌الله، من؟ گفت: آره، مگر تو پیش من نیستی؟ اندیشه داشته‌باشید، بفهمید. رفقای‌عزیز، اگر ما پیش امام‌زمان باشیم، به امام‌زمان دل بدهیم، آیا در بهشت نیستیم؟ بهشت، خورد و خوراک مرا تامین می‌کند، اما امام‌زمان اتصال به روح می‌شود، روح مرا تامین می‌کند. آیا می‌خواهیم روحمان تامین شود یا جسم؟


رفقا، این عالم بُغض‌فروش شده، نه حُبّ‌فروش. اصلاً آخرالزمان اینطوری شده؛ بغض‌فروش شده‌است. چرا می‌گوید اگر برادر مؤمن از دستت راضی نباشد، هیچ‌عبادتت قبول نمی‌شود؟ این برادر مؤمن به حبّ اتصال است. آیا متوجه شدیم؟ آن حبّ آن برادر مؤمنت این‌قدر ارزش دارد، نه خودش. چرا حضرت می‌فرماید یک مؤمنی را بروی زیارت کنی، ثواب دوازده‌امام چهارده‌معصوم دارد؟ آن حبّی که در دل آن‌است زیارت می‌کنی، من که ارزش ندارم. پس خدای تبارک و تعالی حبّ‌خر است، حبّ را می‌خرد. بغض هم سزایش جهنم است.

... والله، این عالم مانند دیوار برفی می‌ماند، مرتب دارد آب می‌شود؛ اما تو آب‌شدنش را نمی‌بینی. عزیز من بیا با آن دو چشم ولایتت کار بکن تا ببینی همه این عالم، برفی است، دیوار برفی است، طی می‌شود. چیزی که طی می‌شود که به‌درد نمی‌خورد.

... بابا، ولایت این‌است که ما باید بفهمیم. ما چه ولایتی فهمیدیم؟ به‌قرآن مجید، یک خلقت را به اندازه یک ذره‌اش را نفهمیدیم. چه می‌گویی؟ خودمان را همچنین پاکیزه کردیم، به خیالمان سلام‌الله‌علیه هستیم. بیا تو این حرف خرد شو، ببین خدا چه می‌گوید. می‌گوید: من یک خلقتی را کنار می‌گذارم؛ مقصد خدا علی است، مقصد خدا زهراست، مقصد خدا امام‌زمان است. کجا می‌روید دنبال این و آن؟ این‌ها همه فکر می‌خواهد، اندیشه می‌خواهد، نروید بایگانی کنید. اگر تو فکر کردی، آن‌وقت ببین چطور منوّر می‌شوی. بفهم ولایت چیست، بفهم زهرا چه قیمتی دارد.


منبع: حب و بغض

تاریخ درج: [ 1399/03/31 ]

یا علی

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه