روایت: علت صلح امام حسن علیه‌السلام، حفظ جان شیعیان بود

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عن مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی‌ بْنِ دَاوُدَ الدَّقَّاقُ عن الحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ اللَّيْثِ عن مُحَمَّدُ بْنُ حُمَيْدٍ عن يَحْيَی‌ بْنُ أَبِي‌بُكَيْرٍ عن أَبُوالعَلاَءِ الخَفَّافُ عَنْ أَبِي‌سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ: قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي‌طَالِبٍ علیهماالسلام: يَا ابْنَ رَسُولِ‌اَلله! لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ؟ فَقَالَ: يَا أَبَاسَعِيدٍ! أَلَسْتُ حُجَّةَ اَلله تَعَالَی‌ ذِكْرُهُ عَلَی‌ خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ؟ قُلْتُ: بَلَی‌. قَالَ: أَلَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ‌الله صَلَّی‌ اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِي وَ لِأَخِي «الحَسَنُ وَ الحُسَيْنُ إِمَامَانِ، قَامَا أَوْ قَعَدَا»؟ قُلْتُ: بَلَی‌. قَالَ: فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ. يَا أَبَاسَعِيدٍ! عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ‌اَلله صَلَّی‌ اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِبَنِي‌ضَمْرَةَ وَ بَنِي‌أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ اِنْصَرَفَ مِنَ الحُدَيْبِيَةِ؛ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ. يَا أَبَاسَعِيدٍ! إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اَلله تَعَالَی‌ ذِكْرُهُ، لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً. أَ لاَ تَرَی‌ الخضرَ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الغُلاَمَ وَ أَقَامَ الجِدَارَ سَخِطَ مُوسَی‌ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ فِعْلَهُ لاِشْتِبَاهِ وَجْهِ الحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّی‌ أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ؟ هَكَذَا أَنَا، سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الحِكْمَةِ فِيهِ، وَ لَوْ لاَ مَا أَتَيْتُ، لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَی‌ وَجْهِ الأَرْضِ أَحَدٌ إِلاَّ قُتِلَ.

ابوسعید عقیصا گوید که به امام حسن بن علی‌بن‌ابیطالب علیهماالسلام گفتم: ای پسر رسول خدا! چرا با معاویه مدارا کردی و با او صلح نمودی، در حالی که می‌دانستی حق با توست نه با او، و او گمراه و ستمگر است؟ حضرت فرمود: ای اباسعید! آیا من حجّت خدا (که ذکرش بلند باد) بر خلق او و امام بر آنها بعد از پدرم علیه‌السلام نیستم؟ گفتم: بلی. فرمود: آیا من آن نیستم که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حقّ من و برادرم فرمود: حسن و حسین هر دو امامند، خواه برخیزند، خواه بنشینند؟ گفتم: بله. فرمود: بنابراین من امام هستم اگر برخیزم و امام هستم اگر بنشینم. ای اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله با بنی‌ضمره و بنی‌اشجع و اهل مکّه است هنگامی که از حدیبیّه بازگشت؛ آنها به تنزیل قرآن کافر بودند، معاویه و اصحابش به تأویل قرآن کافرند. ای اباسعید! وقتی من از جانب خدا (که ذکرش بلند باد) امام باشم، جایز نیست که رأی من در کاری که انجامش دهم، چه صلح و چه جنگ، نسبت سفاهت داده شود، هر چند دلیل حکمت در آنچه انجامش داده‌ام پنهان باشد. آیا نمی‌بینی که خضر علیه‌السلام هنگامی که کشتی را سوراخ کرد و آن پسر را کشت و دیوار را برپا داشت، موسی علیه‌السلام به خاطر مشتبه شدن دلیل حکمت برایش، از کار او خشمگین شد، تا این‌که او را آگاه نمود و راضی گردید؟ من نیز همین گونه‌ام؛ شما به سبب جهلتان نسبت به دلیل حکمت در کارم، بر من خشمگین شدید، در حالی که اگر این کار را نمی‌کردم، هیچ یک از شیعیان ما بر روی زمین باقی نمی‌ماند، مگر آنکه کشته می‌شد.

علل الشرائع، ج۱، ص۲۱۱ و الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج۱، ص۱۹۶ و بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمةالأطهار علیهم‌السلام، ج۴۴، ص۱ و تفسير نور الثقلين، ج۳، ص۲۹۰ و تفسير کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج۸، ص۱۳۴

[ فهرست آیات و روایات ]

صفحاتی که به این آیه/روایت ارجاع داده‌اند

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه