من از هر سه بچه‌هایم را راضی هستم؛ اما الان این حاج ابوالفضل یک مدیریت دارد، حاج ابوالفضل یک مدیریت بالخصوصی دارد، به صاحب این مجلس، به حضرت عباس، این جوان، هنوز به من نگفته یک تومان به من بده، نگفته است. اگر بخواهد مثلاً حالا یک لباسی، یک چیزی، یک پول آبی، برقی، یک چیزی داشته باشد، به مادرش حاشیه می‌رود، نمی‌گوید بده؛ اینقدر جمع و جور است. می‌گوید: مادر، امروز مثلاً فلان چیز را برای آن گرفتم، یا فلان کار را کردم، یک حاشیه به آن می‌رود. او به من می‌گوید، اینقدر جمع و جور است. یک چیزی که حالا می‌خواهد بخرد، من به او می‌گویم، یک مرتبه می‌گوید: بابا، دو تومان، دو تا دانه تومان، زیاد آمده، پنج تومان زیاد آمده، خیلی جمع و جور است.

[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]